لطفن متن زیر که برگرفته از کتاب احادیثی در مورد بوسه، نوشته داوود احمدی (انتشارات صلوات قم ۱۳۸۸) است را بخوانید و درباره اش کمی فکر کنید.
“امام صادق فرمود: عایشه [از روی حسادت] گفت: یا رسول الله میبینم دهان فاطمه را زیاد میبوسی و زبانت را در دهانش قرار میدهی. پیامبر اکرم فرمودند: بله، هرگاه مشتاق بهشت میشوم دهان فاطمه را میبوسم و زبان در دهانش میگذارم.
من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم و بوی شجره طوبی را می یابم، زیرا او زنی آسمانیست”. (این روایت در کتاب اعلام الوری صفحه ۱۵۰ نیز آمده است).
نظر شما در رابطه با چنین انسانی چیست؟ چه کسی در پیش چشم همسرش زبان در دهان دخترش می گذارد؟. البته باید در نظر داشت که همسر ایشان (عایشه) کودک خردسالی نیز بیش نبوده است. آیا شرم و حرمت میان پدر و دختر، اجازه چنین حرکت زشت و نا پسندی را می دهد؟. تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد، بوسیدن لب و دهان و زبان در دهان کردن، عملی است که ممکن است ٰعده بسیار کمی از زن و شوهر ها آن را انجام دهند و هیچگاه یک پدر، اگر از نظر عقلی سالم باشد، زبان در دهان دخترش نمی گذارد، حتی فکر کردن به این حرکت مشمئز کننده و رقت انگیز است.
نکته قابل توجه، مغلطه نخ نمای شخص پیامبر است که با آن پاسخ عایشه را داده و دهانش را می بندد. محمد به عایشه می گوید: بله، هرگاه مشتاق بهشت میشوم دهان فاطمه را میبوسم و زبان در دهانش میگذارم، پرسش اینجاست؛ پیامبر اسلام که با الاغ مبارک شان به معراج می رفتند و هر دم هوس بهشت می کردند جبرئیل ایشان را با خود به بهشت می برد، چه نیازی داشت که برای استشمام بوی بهشت، زبان در دهان فاطمه، دختر خود کند؟. آیا نمی توانست در یکی از سفرهایش به بهشت، از الله مدینه طلب یک شیشه عطر بهشت کند تا دست به چنین عمل قبیحانه ای نزند؟. آیا با وجود این مغلطه آشکار، در نمی یابیم که پیامبر از بوسیدن دهان فاطمه، دختر خود، لذت جنسی می برده است؟.
پیامبر اسلام در کارنامه سیاهش بارها ثابت کرده که یک پدوفیل یا بچه باز و صد البته زنبازه و شهوت ران و در واقع یک بیمار جنسی خطرناک است، ایشان حتی به عروس خود نیز رحم نکرده است.داستان این ماجرای خجالت آور از این قرار است:
“زینب زن زید ابن حارثه بود، زید را خدیجه در جوانی خرید و به محمد بخشید. محمد نیز او را آزاد کرد و مطابق رسم تازیان او را به فرزندی پذیرفت، اطرافیان محمد زید را زید بن محمد می خواندند و زید علاوه بر عنوان پسر خواندگی یکی از یاران صدیق و فداکار محمد هم محسوب می شد.
زینب دختر عمه محمد بود و خود محمد او را برای زید خواستگاری کرد و چون زید بنده آزاد شده بود زینب و برادرش عبدالله از قبول این خواستگاری اکراه داشتند ولی پس از نزول آیه ۳۶ سوره احزاب دیگر نه زینب و نه برادر قادر به نافرمانی نبودند. پس از این آیه زینب و عبدالله به درخواست محمد گردن نهادند و زینب را برای زید عقد کردند.
ولی پس از اندکی محمد که تا به آن روز زینب را ندیده بود؛ چمشش بر زینب می افتد و مهر زینب در دلش می نشیند و در نهایت فرزند خوانده اش را مجبور می کند که زنش را طلاق دهد و سپس محمد زینب را به عقد خود در می آورد!. آیا به نظر شما چنین انسان شهوت ران افسار گسیخته ای که حتی به بزغاله های ماده نیز رحم نکرده است، می تواند پیام آور خدا و راهنمای انسان ها برای رسیدن به سعادت باشد؟.
درباره رابطه مخصوص او با فاطمه در کتاب الکافی جلد سوم، صفحه ۱۶۰ آمده است که”: پیامبر تا گونه ی فاطمه یا میان دو سینه اش را نمی بوسید نمی خوابید”. این چه نوع از رابطه پدر، فرزندی است که اینچنین مایه خجالت است و حتی نگاشتن آن نیز انسان را خجل و شرم زده می نماید؟. اگر گهگاهی داستان تجاوز یک آخوند به دختر ویا دختران خود از پس پرده بیرون می افتد، باید پذیرفت که چنین آخوندهای شهوت ران، از پیامبر اسلام فرا گرفته اند.
نگارنده بر این باور است که مسلمین راستین و شیعیان دو آتشه باید یک تیم حقیقت یاب تشکیل دهند و با جستجوی همه کتاب های عالم در رابطه با اهل بیت مقدس شان دریابند که حسن و حسین فرزندان علی بوده اند و یا زین پس جهانیان باید آنان را حسن ابن محمد و حسین ابن محمد خطاب کنند؟؟.
اگر اللهی وجود داشته باشد و محمد با این کارنامه سیاه اخلاقی اش فرستاده او باشد و الله محمد هوسران را برای هدایت انسان ها به سوی رستگاری و سعادت انتخاب کرده باشد، باید به سلامت ذهنی آن الله شک برد، و باید او را یافت و هر چه زودتر در یک تیمارستان بستری کرد.