کلاف سر در گم غرب در برابر ایران، وتلاش در نگهداری رژیم ارتجاعی ۳

بطور حتم نگاه به هر جامعه ای بخصوص جامعه ای مثل ایران با تضاد های بسیار عمیق و شکافهای سهمگین در درون آن می تواند از یک دریچه نگاهی بسیار بدبینانه داشت خاصه اینکه حرکت های این جامعه در طول ۱۵۰سال گذشته ، شکست ها ، عقب رفت ها و دور باطل و چرخش دورانی این جامعه بر سر مطالبات اولیه خود می تواند این نگاه را بسیار بدبینانه تر نماید اما از دریچه دیگر وقتی به همین جامعه نگریسته شود و تاریخ و جغرافیای آن را با هم درآمیزیم و نقطه حرکت آن را معیت و مشخص سازیم این نگاه بدبینانه می تواند جای خود را با نگاه خوشبینانه تری عوض نماید.

این تصاویر غم انگیز نشان دهنده میزان شعور سیاسی مردم و رهبران ایران پس از انقلاب ننگین ۱۳۵۷ است، میزان درک، فهم مردم ایران از سیاست ، و معنای آزادی با آن زمان قابل مقایسه نیست. از بین بردن مخالفان راه حل نیست بلکه پاک کردن صورت مسئله است، آیا فکر نمی کنید که سرنوشت انقلاب های تونس،مصر و لیبی نیز حکومت خونخواری همچون رژیم حاکم بر ایران خواهد بود؟

این تصاویر غم انگیز نشان دهنده میزان شعور سیاسی مردم و رهبران ایران پس از انقلاب ننگین ۱۳۵۷ است، میزان درک، فهم مردم ایران از سیاست ، و معنای آزادی با آن زمان قابل مقایسه نیست. از بین بردن مخالفان راه حل نیست بلکه پاک کردن صورت مسئله است، آیا فکر نمی کنید که سرنوشت انقلاب های تونس،مصر و لیبی نیز حکومت خونخواری همچون رژیم حاکم بر ایران خواهد بود؟

اینکه در طول ۱۵۰ سال گذشته از کجا به کجا رسیده ایم ، اینکه واقعیت های جامعه را به طور مملوس دریابیم ، اینکه این جامعه که یک سرش سر به سر غرب از لحاظ تفکر و معیشت و رفتار سائیده می شد اما سر عظیم و بزرگتر آن درگیر مسائل ملوک الطوایفی و فقر عظیم مادی و معنوی و نبود امکانات و آموزش و … بوده است می توان دریافت که جامعه حرکت عظیمی را شروع کرده و اگر هم سر منزل مقصود نرسیده علتهای بسیاری برای ناکامی آن می توان برشمرد اما با همه این ناکامیها می توان خیلی خوش بین به آینده نگاه کرد .

امروزه مسائلی که شاید در دو دهه پیش فراتر از محافل آکادمیک در شهرهای بزرگ نمی رفت و مطالباتی که حداکثر در این محافل پیگری و مطرح می شدند به مطالبات عمومی مردم در اقصی نقاط کشور بدل گردیده است و می رود تا هرچه بشتر از سطح به عمق جامعه نفوذ پیدا کند ، به هر حال فارغ از این دو نگاه هدف مقاله بر این است تا به نوعی ثابت نماید که امروزه روز هم غرب در کلاف سردرگم ایران عاجز مانده است وگرنه حکومت پوسیده ارتجاع مذهبی حداقل یک دهه است که تاریخ مصرفش به پایان رسیده و اگر در طی این یک دهه و تا هر چند صباح دگر بر مسند قدرت باقی بماند مدیون استیصال غرب از نگاه نو امیدانه به جامعه ای است که به طور حتم دیگر تامین کننده منافع آنان به صورت غارت گرانه و چپاول گونه پیشین نخواهد بود .

سیاست کثیف دولت های غربی همواره حمایت از دیکتاتورهای منطقه تا زمانی که آن ها ثروت خود را با آن ها قسمت کنند بوده است، آن ها هیچ گاه به فکر مردم بیچاره تحت ستم دیکتاتورهایی چون صدام حسین و قذافی و بزرگ ترین دیکتاتور زمان خامنه ای نبوده و نیستند، اکنون مردم ایران این حقایق را با پوست و گوشت شان لمس کرده اند و می فهمند. اما مردم کشورهایی نظیر لیبی، با این راهی که پیش گرفته اند و دست از اسلام کشتارگر بر نمی دارند، باید منتظر ظهور یک امام خامنه ای در کشورشان باشند که کشورهای غرب مجدداً بدان ها قالب کنند.

سیاست کثیف دولت های غربی همواره حمایت از دیکتاتورهای منطقه تا زمانی که آن ها ثروت خود را با آن ها قسمت کنند بوده است، آن ها هیچ گاه به فکر مردم بیچاره تحت ستم دیکتاتورهایی چون صدام حسین و قذافی و بزرگ ترین دیکتاتور زمان خامنه ای نبوده و نیستند، اکنون مردم ایران این حقایق را با پوست و گوشت شان لمس کرده اند و می فهمند. اما مردم کشورهایی نظیر لیبی، با این راهی که پیش گرفته اند و دست از اسلام کشتارگر بر نمی دارند، باید منتظر ظهور یک امام خامنه ای در کشورشان باشند که کشورهای غرب مجدداً بدان ها قالب کنند.

به طور حتم حرکتهایی از جنس بهار علوی را ۳۰ سال پیش ملت ایران تجربه کرده است و اکنون به آن حد از خود آگاهی عمومی رسیده است که نیازها و آمال خود را بازیچه این نوع حرکتهای سطحی نسازد، غرب به واقع پایش در گل و لای سخت ایران گیر کرده است چرا که با ملتی مواجه است که به خوبی می داند دیگر قادر نخواهد بود با بازی های سطحی و دموکراسی های وارداتی آنها را بازیچه قرار دهد.

غرب در برابر ملت ایران هیچ گذینه ای به جزء به رسمیت شناختن دموکراسی واقعی نخواهد داشت و از این زاویه است که تمام تلاش خود را بر این نهاده تا با حکومت ارتجاعی جمهوری اسلامی به طور کج دار و مریز رفتار کند و حاضر باشد تا امتیازات فراوانی بدهد و از قبل امتیازاتی که میگیرد با همین حکومت برنامه های خود را به پیش ببرد.

اما جای بسی خوشبختی است که هم حکومت جمهوری اسلامی دیگر به سان تنه ای پوسیده است که موریانه فساد و بی نظمی تمام درون آن را خورده، و با یک تلنگر از هم می پاشد و هم حس اعتماد بین این دو با توجه به منش و خصلتهای ذاتی این نوع حکومت ها به تمام و کمال از میان رفته است.

در حال حاضر هم غرب و هم رژیم اسلامی هر دو دست و پا می زنند و نیک می دانند که این دست و پا زدن فقط ممکن است چند صباحی به آنها فرصت دهد وگرنه زوال حتمی است . اما غرب نگرانیهای عمیقتری داشته و دارد زیرا به خوبی می داند هر حرکتی در ایران تاثیر بسیار مستقیمی بر کشورهای خاورمیانه تا بخشی از افریقا را در پی خواهد داشت و این گره کلاف سر در گم غرب را هزار بار سخت تر می سازد.

  • نسل سوخته

    درست میگید درسته تجربه جمهوری اسلامی تجربه ای تلخ و بسیار زیان آور بود
    اما همین تجربه باعث شد تا نسل نو ظهور ایران آرمانها و عقاید نسلهای قبل را کنار بزارن
    و این کار تنها از دست آخوندهایی بر میامد که سالیان دراز از مدینه فاضله سخن میکفتن و مردم ساده اندیش رو فریب میدادن
    اما الان دیگه کسی به اراجیفشون گوش نمیده.

  • بیداری مردم دنیا که اسیر چنګال های دزدان و دغلان و
    برنامه های آنان هستند حتی در غرب؟

     

    دوستان عزیز  شرق 
    غرب  شمال جنوب   رهبران ناسالم کمونیست  کاپیتالیست 
    رهبران شیاد مذهبی و اجتماعی همه تنها فکر منافع خود شان هستند نه اینکه
    برای خدمت به عموم مردم قیام کرده باشند. آنان به حربه تفرقه دینی غیر دینی  تفرقه های مذهبی قومی  زبانی ملی و حتی محلی مجهز هستند و دارای یک
    سیستم پیشرفته علمی هستند که با این وسیله با وجود داشتن تعداد کمی که عضوشان
    هستند دنیا را میچرخانند. سو استفاده از رهبران غیر دلسوز و ابله و شهوت ران و مال
    پرست که تعصب ها و ګروه ګرایی ها و فرقه فرقه ها را حمایت میکنند از سلاحهای مجهز
    آنان است  آنان حتی به طبقه فقیر و متوسط
    مردم کشورهای خود هم رحم و شفقتی ندارند چه برسد بما؟  من در سی ان ان مطالبی
    نوشتم که بطور واضح میرساند که دنیا در دست شرکتهای عظیم بیمه  مواد منفجره 
    مواد مخدر و عوامل زیر مجموعه آنان است و این آنان هستند که حتی رییس جمهور
    تعین میکنند وتو دهن دولتهایی میزنند که حرفشان را ګوش نکنند.  آنان با در دست داشتن
    وسایل ارتباط جمعی هر مطلبی که بخواهند به خورد مردم میدهند واګر کسی خلاف آنرا
    نوشت فورا حذف می شوند. متاسفانه آنان متحد هستند یک پارچه هستند ولی ما متفرق و
    طوری هم تربیت شده ایم که تنها فکر منافع آنی و شخصی خودمان
    هستیم. تعصب  جهل  و
    منطقی فکر نکردان دامنه وسیعی است  که آنان
    با تکیه کردن به آن مردم دنیا را کنترل میکنند. مثلا جوان افغانی متعصب طوری برنامه ریزی شده است که حتی شنا کردن پدری با
    دخترش را حتی در غرب زنا میداند و هردوی آنان را مستوجب ګردن زدن وکشتن میداند؟
    درحالیکه خودشان در این مجموعه خواندید که حضرت محمد حتی زبانش را در دهان دخترش
    میګذاشت؟  آنان جوانان کشورهای دنیای سوم
    را که مالامال عقده های جنسی هستند و به زن تنها به چشم یک وسیله دفع شهوت نګاه
    میکنند و بدین ترتیب میخواهند که زن کلا پوشیده و در حجاب
    باشد زیرا با فکر علیل و مریض خود عشق و دوستی و محبت را نمی شناسند و کاملا
    اینطور تربیت شده اند که عشق و محبت را از شهوت صرف و عمل مکانیکی جنسی جدا از هم فرض میکنند.  آنان عملا
    هیچ عشقی را نمی شناسد و باحتمال قادر به کنترل عمل مکانیکی جنسی خود نیستند و از
    این جهت زنان را در فشار میګذارند تا تحریک مثلا جنسی نشوند. در صورتیکه ساختن
    اسپرمها و خواست دفع آنان در محیطی ګرم ونرم یک عمل طبیعی است ومشګل است که آنرا
    بتوان کاملا سرکوب کرد.

     

    عقده های
    جنسی حسادت  تمامیت خواهی ها و خود را عقل
    کل دیدن و دیګران را هیچ بحساب آوردن نیز مورد بهره برداری آنان است  آنان خدایان مقوایی مثل صدام  سرهنګ قذافی ساخته اند که با وجود اینکه مثلا
    قهرمانان ملی و ضد استعماری بودند ولی درنهایت انسانهایی ابله بودند که خود را همه
    دان و همه کاره و عقل کل میدانستند البته این حس در بسیاری از ما هم متاسفانه هست منتهی
    قدرت عمل ندارد. ما حتی تحمل دیدن اینرا نداریم که کسی حتی مجانی مقاله ای بنویسد
    و یا بخواهد تجربه های خود را در اختیار دیګران قرار بدهد تا آنان مواظب
    باشند. 

     

    کسانی مثل
    بن لادن که ظاهرا سنګ سینه اسلام وعظمت آنرا به سینه میزدند و مثلا برای مسلمین
    میخواستند خدمت کنند و عزت آنان را که مثلا پایمال شده است
    دوباره احیا کنند عملا در خدمت غارتګران بین المللی بودند . آنان با بازاریابی سیل
    فروش اسلحه و مواد مخدر و مواد منفجره را از کیسه مالیات دهندګان غربی هموار
    کردند. آنان دانسته و یا 
    ندانسته در خدمت غارتګران بین المللی هستند.  اګر بن لادنی و امثال نظیر او نبودند آیا
    دولتهای مثلا انتخابی غرب مجبور میشوند که بیش از چهار تریلیون دلار هزینه این
    جنګهای ابلهانه کنند در صورتیکه همه میدانیم که ریشه تروریست در بی انصافی  فساد 
    بی عدالتی و تمامیت خواهی و جهل مرکب است و با درو
    کردن پادوهای تروریست  ها مشګل تروریست
    بازی حل نمی شود. اکنون همه ما عملا می بینیم که افراد معمولی که میګویند در غرب بیش از نود نه در صد هستند هم بازیچه
    بیش  در دستهای آلوده غارتګران ودزدان عظیم شان بین المللی نیستند. باحتمال مهره هایی نظیر صدام و یا سرهنګ قذافی
    مهره های دست دومی هستند که توسط آنان برنامه ریزی شده اند.  همین طور که می  بینید در بسیاری از کشورها آنان از مردمان
    محروم همان کشورهای برای سرکوب دیګران استفاده میکنند و در دیګر کشورها از جوانان
    طبقه فقیر و متوسط خود برای سرکوب و کشت کشتار سو استفاده می نمایند.  و اګر شما این مطالب را در روزنامه های مهم که
    بوسیله آنان کنترل میشوند بنویسید فورا حذف میشوند؟  آنان برطبق قانون اصلی که تفرقه بیانداز و
    حکومت کن و یا با سو استفاده از آب ګل آلوده ماهی ګیری
    میکنند.  اختلاف بین
    بی دین و با دین   بین شیعه و سنی   بهایی مسلمان 
    مسیحی  ومسلمان و اختلافهای بین کرد
     ترک  
    عرب عجم   و…ګوناګونی زبانی و
    معیار ها همه توسط آنان به بازی ګرفته شده است. تا با ازبین بردن فهم و دانش کلی و
    تساهل و تحمل دیګران کارها را به نوعی که میخواهند سرسامان بدهند.

     

    حتی
    رییسان جمهور کشورهای مثلا مهم هم عروسکهایی بیش 
    نیستند که توسط تبلیغات خیره کننده آنان به کرسی ریاست دست می یابند  حالا هروقتی که هم بخواهند آنان را تعویض یا
    حتی می کشند. کشتن رابرت کندی و جان کندی؟ 
    حالا که به قدرت خیره کننده آنان که برنامه ریزی
    میکنند و سیستم را هدایت میکنند و نیزاز تشیکبلات پیچیده آن تاحدودی مردم پی برده
    اند در صدد هستند که راهی پیدا کنند. 

     

    راه چیست   ریشه کردن جهل و
    بیسوادی  آموختن اینکه ما بایست به باورهای
    ولو به نظر ما غلط دیګران احترام بګذاریم و این به این معنی نیست که بایست حرف
    آنان را قبول کنیم و این احترام بایست چند طرفه باشد یعنی بی دین بایست به با دین
    احترام بګذارد و بلعکس هم باید وجود داشته باشد یعنی با دین هم بایست اخلاقیون و
    طبیعیون و سایرین را با دیده احترام نګاه کنند نه بادیده کشتن و محو کردن؟  دنیهای الهی هم کم بیش راهکارهایی ارایه کرده
    اندولی متاسفانه با نفوذ دیګران این راه ها بیراهه شده اند.
    مثلا حضرت مسیح فرمود است که دشمن خود را دوست بدارید ویا اګر کسی به ګونه شما
    سیلی زد خشمګین نشده و طرف دیګر چهره تان را هم در اختیار اوبګذارید شاید طرف
    خجالت بکشد؟   یا اینهمه از انصاف عدالت و کمک ګفتګو شده است  در اسلام هم
    به حضرت علی منصوب است که در عفو لذتی است که در انتقام نیست  یا اینکه برادر هم باشید و اګر همسایه شما
    ګرسنه است  نماز شما قبول نخواهد شد.   و در بهاییت هم اینهمه
    آموزه هست که بایست بهم محبت کنید  و حتی
    اګر دین باعث اختلاف است بی دینی بهتر است 
    ولی کو ګوش شنوا  مذهب ها هم با
    همان تعصبهای کور وخشک آلوده شده ان و عوض هدایت مردم خودشان حربه در دست شیادان
    برای برنامه ریزان غارتګر شده اند.

     

    حل مشګل
    دانشګاه ها  مسایل مادی و معنوی ایجاد شغل
    و کار نظیر آنچه ګفته شده بود که همه بایست در چرخه تولید سهیم باشند یعنی با دادن
    زمین و کشت کار حتی تفریحی بایست از قید مواد آلوده شده خوراکی صنعتی رها شویم.
    آنان غذاهای مارا به مواد نګه دارند وهورمونهای مریض کنند و چاق کننده همراه
    میکنند تا مردم چاق و بی حال و سنګین وغیر فعال شوند. آنان متحد هستند و ما متفرق
    و اګر کسی از ما بخواهد با ما همکاری کند فورا اورا مثل اینکه به ما دستور داده
    اند غارت میکنیم و از اعتماد دوستی و حتی عشق او سو استفاده میکنیم زیرا عملا
    اینطور یادګرفته ایم که مثلا زرنګ باشیم و تنها منافع حتی موقت خود را حافظ باشیم. 

     

    ازبین بردن
    دوستی ها محبت ها اعتماد ها و اینکه بایست درفکر این باشیم که چطور سردیګران را
    کلاه بګذاریم و تنها ګلیم خود را از آب بیرون بکشیم  به ما آموزش داده شده است یا از طریق وسایل
    ارتباط جمعی و یا بوسیله رفتار های برنامه ریزی شده دیګران؟  شاید تنها راه رهایی
    همانا عشق و محبت  بهم و احترام بهم باشد
    تا با کمک هم بتوانیم جهل و فساد و تمامیت خواهی عروسکهای آنان را خنثی کنیم.  البته واضح است که کسانی
    که کاملا به خدمت سیستم در نیامده اند بشدت هم تبیه میشوند  نه بدست عوامل مستقیم آنان بلکه بوسیله دوستان
    متعصب  نادان و جاهل خودشان ویا بخاطر
    ثروتهای اندکی که دارند مورد سو استفاده قرار میګیرند.  تا در انزوا قرار ګیرند و مجبور به سکوت شوند.  البته با کشت کشتار و زندان و آزار هم ممکن است
    که مواجهه شوند اګر عده ای به آنان عقیده پیدا کرده باشند. 

  • محمد

    ای سگ برینه به روح پدرتون با این تحلیلهای مسخرتون حرامزاده های پست نوکر اسراییل و آمریکا و انگلیس