مردم رنج دیده و مصیبت کشیده کشورمان، از دست رژیم کشتارگر اسلامی سر انجام به جان آمده، و دوسال پیش به پا خاستند تا رژیم غیر مردمی را به گورستان تاریخ فرستند. در این میان ناگهان سر وکله سیدی نورانی و سبز پوش که گویا از تبار بهشت آخوندها آمده بود، پدیدار گشت و پرچم رهبری امت خردباخته و ملت خوش باور و ناآگاه هخایی را به دست گرفت. بدانان وعده پیروزی آن هم رسیدن به بهشت و زندگی سراپا رؤیا و افسانه ای دوران پرشکوفا و پر عظمت بت اعظم، خمینی مردم شکن داد.
در این راه، خلیفه بانو علیا مخدره زهرا کلثوم رهنورد، همسر گرامی آن دلاور نجفی و سید بزرگوار که سر تا پا غرق در سلاح پوشش اسلامی بود جلوه گر شد، و به دنبال همسر مؤمن و معتقد اسلامی خود به راه افتاد، کوچه به کوچه، منبر به منبر، و مسجد به مسجد در سجایای فضله ها و کرامات خمینی کراهت المنظر آن شیخ حیله گر پرداخت، و این دوکبک خرامان، خرامان، دمی از حسرت آن دوران طلایی، و کمیاب اسلامی نیاسودند، وهردم در رؤیا فرو رفتند.
برای نیل به این مطلوب این سردار اسلامی در پیشاپیش زینبیان، و لشکر ابا عبدالله به راه افتادند، امت اسلامی، و ملت افسون شده هخایی را با آهنگ سکوت و لبخند های ملیح روانه کوچه ، میدان های مقر خلافت علی گدا گشتند. هرچند از دور و نزدیک، گوشه و کنار، پشت درخت و بر بام ها، و یا میان سیل امت اسلامی فحش و طعنه و جسارت شنیدند، به فرمان سردار بزرگ اسلام، غلام خاندان خمینی، حاج ملا امیر حسین موسوی، دم بر نیاوردند، و آن همه ناسزاگویی را بر جان خریدند.
آنگاه، لشکر سراپا غرق در تقلب و پدرسوختگی ولی وقیح، از این آرامش و سکوت مرگبار به ستوه آمدند، به طوری که بسیجی های دهان کف کرده، که تا کنون نتوانسته اند سراغ پدر خود را بگیرند، و هرکسی را شرعاً پدر خود می دانند، از این آهسته روی، و مبارزه مورچه ای، خسته شدند.
تا آن که به دستور جلاد بزرگ، مجتبی خان فرزند لندهور ولی وقیح که وقاحت، بی شرمی، و آدم کشی را از پدر بزرگوار ویک دست خود به ارث برده اند، برای هیجان دادن به این مبارزه یک جانبه دستور تیر اندازی صادر فرمودند به طوری که در اندک زمان کلیه محموله آدم کشی رسیده از کشور بزرگ چین به آخر رسید، و شمار زیادی از قشون حسینی این سردار اسلام ملا میرحسین نقش بر اسفالت خیابان ها شد. چون شامگاهان نزدیک به فرا رسیدن بود، فرمانده بزرگ اسلام، ملا میرحسین سپاه عظیم اسلامی را امر به دست از جنگ کشیدن و رفتن به خانه هایشان نمودند.
روزهای دگر، سردار اسلام این مبارزه تنگاتنگ را با راهنمایی دوستان گروه سبز خود مانند شهدای زنده ۷۲ تن وابسته به انقلاب بزرگ فلسطین علیه اسرائیل غاصب همچنان با شور بی صدایی و تسلیم پذیری بیشتر ادامه دادند، و توانستند صدها زندان ولی وقیح و نوکران پاسدار و اطلاعاتی او را پراز مبارزان ملی ما نمایند.
البته خوشبختانه به امت اسلامی و خاله زنک ها و گشنیز خانم ها که در راهروی با سکوت از دیگران پیشی گرفته، و گهگاهی لبخند و چشمکی به سپاه امیر خراسان، روضه خوان ۵ تومانی می زدند که موجب مسرت خاطر طرف مقابل گردید و بسیار بدانان خوش گذشت تا آن جا که نمایندگان آنان در کنار و زیر سایه پدر بزرگ خود بریتانیای کبیر در لندن به عیش و نوش پرداختند، و توانستند با نوشتن منشور گروه سبز خلافت ملا میرحسین که همانا دنباله روی و پیروی انقلاب زمینی- آسمانی خمینی مردم شکن است، به این نهضت بزرگ برگرفته از اسلام راستین خامنه ای کبیر ادامه دهند.
به هر حال، ای هم وطن، این بازی موش و گربه در دوسال گذشته بارها، و بارها ادامه یافت و از برکت آن، ملاعلی گدای خودمان توانستند همه گوشه و کنار مرکز خلافت، حتی آخور و طویله خود را هم غرق در اسلحه های کشور دوستمان، چین کنند، و هرچه لات و پوت در ایران و کشورهای دوست عربی اشان بود، به خدمت گیرند، و بعد خطاب به ملت درمانده و بر زمین نشسته با صدای بلند فریاد زنند: «آهای نفس کش، بیا جلو تا آدم خورهای انقلابی و اسلامی امون، خدمتت برسند».
از جای دگر، ولی وقیح برای قدردانی از این سید بزرگوار نجفی، به ایشان امر نمودند که مدتی به نام حبس خانگی استراحت فرمایند، و البته مزد و خارج از مرکز، و فوق برنامه چرت زدن ایشان نیز ازحساب ارزی ملت به حساب آنان در بانک های خارج حواله خواهد شد.
روز گذشته اتل متل گزارش گر ما بایکی از این فاطمه کماندو های گروه سبز که با گروه نایاک حاکم بر صدای فارسی تلویزیون آمریکا ارتباط تنگاتنگ دارد، و شبانه روز برای آزادی این سید بزرگوار ملا میر حسین دعای کمیل می خواند، اسفند دود می کند، و فال نخود می گیرد، مصاحبه ای داشت.
این گشنیز خانم، گله داشت که ملت ایران می بایست تاکنون، ملاحسین را که ظاهراً در حبس خانگی ولی وقیح به سر می برد را با تظاهرات خود آزاد می کردند. اتل متل در پاسخ گفت که اگر این سید نجفی در راه منافع مردم بود، یقیناً مردم آن قدر بارها و بارها در جلو جایگاه زندانی بودن ایشان جمع می شدند، تا رژیم به ناچار نامبرده را آزاد گذارد. همان گونه که چند بار در زندانی بودن گاندی اتفاق افتاد.
از آن جا که تنی چند از این سبز پوشان اسلامی نشسته بر سر سفره ملت از نهضت بزرگ ملا میرحسین سخت طرفداری می کردند، اتل متل گزارش گر ما به فغان آمد و فریاد برآورد: « اگر بخواهیم به جایی رسیم و از طلسم آخوند و ولایت وقیح راحت شده، به اصل ایرانی بودن خود و فرزندان کوروش بزرگ بودن باز گردیم، باید پاسخ به این رژیم را همانگونه بدهیم که مردم لیبی به قذافی دادند.
زیرا رژیم حاکم بر کشور ما بسی بی رحم تر و خونخوار تر از رژیم قذافی است و نمی توان با سلام و صلوات آن را به راه انسانیت وا داشت. دیگر این که در مبارزات لیبی پس از آن که مردم با قذافی برخورد خشونت بار پیداکردند، رفته رفته قبیله های موجود در لیبی و طرفدار قذافی دست از حمایت او برداشتند، و به مردم ملحق شدند. اگر ما هرچه زودتر با برخوردی قهر آمیز رژیم کنونی را به پایین نیاوریم، هرگز در آینده نخواهیم توانست این کار را انجام دهیم».