نگارنده بر این باور است که بزرگترین مشکل ایرانیان در حال حاضر، نداشتن اتّحاد و پراکندگی و چند دستگی است. این جدایی و پریشانی نه تنها موجبات شکست های پیاپی قیام های آزادی خواهانه مردم را فراهم می کند، بلکه سبب طول عمر رژیم شیطانی و جنایتکار نیز می باشد.
بیشتر این اختلاف نظر ها از تنفر جوانان و نسل جدید ایران زمین از اسلام و درخواست قلبی آنان برای بازگشت به فرهنگ و آیین و هویت راستین ایرانی شان و در مقابل طرفداری و پشتیبانی از این آیین کشتارگر توسط پیران و نسل های قدیمی و اندک جوانان خردباخته و کوردل و بی هویت ایرانی نما ناشی می شود.
ایرانی نما های بی هویتی که خود را مسلمان می نامند و محمد را الگو و راهنمای خود می خوانند و الله دیوانه را می پرستند و جعفر طیار را بهتر و بیشتر از آرش کمانگیر و بابک خرمدین می شناسند، خواسته یا نا خواسته، در حال پشتیبانی و حفاظت از ولایت خونخوار خامنه ای هستند چرا که این دسته از مردم فرهنگ باخته با مزدوران و بسیجیان و شخص رهبر حداقل یک نقطه پر رنگ تفاهم و اشتراک دارند و آن نقطه موهوم دفاع از اسلام و سنت پیامبر مسلمین در مقابل هجمه های روشنفکران و منتقدین این دین اهریمنی است.
نگارنده اینگونه می پندارد که اکنون زمانی است که باید خط ها کشیده شوند، خودی از غیر خودی و دشمن از دوست تشخیص داده شود و مبارزان باید بدانند که در چه جبهه ای و در مقابل چه کسانی باید بایستند و مبارزه کنند و به قول معروف: مرگ یک بار و شیون هم یک بار، تا به کی روشنفکران و آزادی خواهان باید چوب حماقت و ندانم کاری های کسانی را بخورند که در ایران متولد شده اند، نان و آب ایران را خورده اند، در ایران تحصیل کرده و کار کرده اند و هر جا که خواستند حرفی بزنند که بشود بدان افتخار کرد ماجرای کوروش بزرگ و پادشاه یونانی را تعریف کرده اند ولی سنگ تازیان و محمد بن عبدالله پدوفیل را به سینه می زنند و پول و سرمایه شان را خرج بارگاه و گنبد ساختن برای هر حرام زاده ای که امام زاده می نامندش می کنند؟
مبارزه امروز، فقط جریان بیرون راندن دیکتاتور نبوده و نیست، امروز جوانان با شرف و دلاور ایرانی به دنبال ساختن دوباره هویت فراموش شده و فرهنگ تخریب شده شان می باشند و بین ایرانی بودن و تازی بودن، بدون لحظه ای درنگ، انتخاب کردند که ایرانی باشند و ایرانی هم بمیرند.
امروز جوانان ایرانی راستین در حال خرافات زدایی و بیرون راندن اسلام و قرآن و آیین و مسلک تازیان از چهار گوشه این آب و خاک اهورایی اند و تا رسیدن بدین هدف پاک و میهن دوستانه لحظه ای آسوده نخواهند بود.
اگر کوروش بزرگ را پدر و الگو و پیشوای خود می دانید و به داشتن او افتخار می کنید و برای باز پس گرفتن سرزمینش از چنگال این راهزنان و دزدان تازی در تکاپو هستید و اسلام و عرب و مسلمین را دشمن فرهنگ، تاریخ، هویت و شرف ایرانیان می شمارید پس شما ایرانی هستید و مام وطن از داشتن فرزندی چون شما خشنود است ولی اگر شما محمد بن عبدالله را انسانی بزرگ و نیک می دانید و او و خاندانش را دوستان ایران و ایرانی می شمارید و برای آیین شیطانی او جان می دهید و الله کشتارگر را می پرستید و هر ساله به حج می روید و یا آرزوی حج رفتن را در سینه دارید و ماه محرم بر سر و کله تان می کوبید و در عزای حسین تازی که دستش تا به آرنج به خون ایرانیان آغشته است، اشک می ریزید، پس شما نیز همراه و همفکر دزدان حاکم سرزمین ایران هستید و شما را “ایرانی” نامیدن توهین به شعور و شخصیت هر ایرانی راستین است و جایگاه واقعی شما صحراهای سوزان حجاز است تا با دمپایی برای ناهار خود مارمولک شکار کرده و نوش جان کنید.