بشنویم سخنی چند از بانوی دل شکسته، مادر سهراب، سهراب اعرابی که به خاک و خون کشیده شد ۵

جوانان ما، جوانان برومند و دلاور ما در دو سال گذشته با رژیم بی رحم و کشتار گر به نبرد و مبارزه پرداختند، تیری به چشم دشمن خون آشام رها کردند، و شماری نیز در نهایت ددمنشی و پستی رژیم از پای در آمدند.

تاریخ کنونی ایران مالامال و پر از این حماسه ها و دلاوری هاست. دلاوری هایی که موجب بسی افتخار و بالیدن ما، امروز و نسل های آینده خواهد بود. علت هم آنست که ما در تاریخ چند هزار ساله کشورمان با آن که نیاکان ما با دشمنانی چون اسکندر، چنگیز، و تیمور روبرو بوده اند، و ناچار گردیدند که از خود و مام میهن دفاع کنند، ولی به جرأت می توان گفت که هرگز دشمنانی بی رحم تر و خونخوار تر از تازیان و تفاله های آنان در ایران، و امت خردباخته و ناآگاه کشورمان نداشته ایم، نداریم، و  یقیناً در آینده هم نخواهیم داشت.

این ویدیو گزارش گر مبارزه و چالش جوانان ما با رژیم خونخوار اسلامی  و نتیجه کار و کوشش دهها انسان خردمند و میهن پرست است. از شما خواننده مقاله و بیننده این ویدیو درخواست می شود کمی حوصله به خرج دهید و بادقت و امعان نظر بیشتری این ویدیو را تا آخرنگاه کنید و  دیدن آن را به دیگر هم میهنان توصیه فرمایید، و از بازپخش مقا له هم کوتاهی  نفرمایید.

ما از دو سال پیش بارها و بارها در مقاله های گوناگونی نوشتیم و یادآور شدیم که رژیم کنونی دشمن سرکش و خون آشامی است که با هیچ منطق و سخنی رام نمی شود. این اشتباه را مردم ما از سه دهه پیش کردند و گمان نمودند با سخنرانی، نشست، و گفتگو می توان رژیم را از خر شیطان پیاده و با خود همراه نمود. غافل از این که آخوندها همیشه گفته اند: «وقتی بر خری سوار شدیم، محال است که دیگر پیاده شویم».

حال، ۳۲ سال است که این رژیم سوار بر خر مراد است. آخوندی که سر قبر مردگان روضه خوانی می کرد، و یا در روضه خواندن های خانگی دهها نوع قربان صدقه صاحب خانه می رفت تا ۵ تومان مزد بگیرد، اکنون درون خانه های افسانه ای زندگی می کند، و دارای ثروت میلیون ها دلار در بانک های درون و برون کشور است، چگونه انتظار دارید به این سادگی از خر مراد پیاده شود؟. آیا با سکوت خیابانی، و دهان بسته؟، با فریاد الله اکبر بر پشت بام ها؟، در حالی که آخوند می شنود و قاه قاه به سادگی و در حقیقت ناآگاهی ما می خندد؟. پس چی؟ با راهروی؟ و یا دست به دامن کشورهای سودجوی غرب شدن؟.

خانم پروین فهیمی مادر دلسوخته و داغدار زنده یاد سهراب اعرابی، هم چنان بر  پرپر شدن جگر گوشه خود از سوی  دژخیمان رژیم می گرید. سخنان اعتراض آمیز این بانوی بزرگوار، در گوش گرگ های کشورمان بی اثر است، زیرا طبیعت گرگ دریدن است.

خانم پروین فهیمی مادر دلسوخته و داغدار زنده یاد سهراب اعرابی، هم چنان بر پرپر شدن جگر گوشه خود از سوی دژخیمان رژیم می گرید. سخنان اعتراض آمیز این بانوی بزرگوار، در گوش گرگ های کشورمان بی اثر است، زیرا طبیعت گرگ دریدن است.

آیا این شعار های توخالی ما را به کجا رسانید؟. از روز نخست، آن هایی که آخوند را می شناختند و گفتند، از مردم میهن پرست این کشور بودند و آنهایی که می دانستند و ساکت ماندند، خیانت کارانی بیش و یا جدا از رژیم نبودند. آن ها رستاخیز بزرگ و میلیونی مردم را به بیراهه کشانده، مردم را دلسرد و دل شکسته، و خانه نشین کردند.

ما در گذشته نوشتیم که در برابر این حکومت، پاسخ سنگ، سنگ، و پاسخ کلوخ، کلوخ است. این روش را مصری ها و لیبیایی ها پیاده کردند و نتیجه گرفتند. ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.  حال، چرا نباید از اشتباه و شکست خود پند گرفته، و روش مبارزه و چالش خود را تغییر دهیم؟. تنها راه موفقیت، ضربه زدن به این رژیم است. همیشه پاسخ خشونت، خشونت است. در برابر ظلم و ستم مدام نمی توان مدارا رفتار کرد. باید از پرتاب مواد منفجره به درون خانه آخوند گرفته، تا به گرو گرفتن فرزندان، بستگان، و حتی دوستان و طرفداران آن ها به رژیم ضربه وارد نمود. راههای دیگر هم فلج کردن اقتصاد کشور است که آخوند را درمانده می سازد. باید بازاری های خیانت کار که شکم آخوند را سیر می کنند را چنان گوشمالی داد که هوس خیانت به مردم و کشور نکنند.

موضوع دیگر، مبارزه منفی است. ما باید یاد بگیریم، به دیگران هم یاد دهیم و از آنان بخواهیم که در هیچ مجلس آخوندی شرکت نکنند. اکنون محرم در پیش است. ماهی که آخوند دکان حیله گری و حقه بازی برای تحمیر مردم و خردگرایی مردم ناآگاه باز کرده است. وظیفه هرکدام از ما ایجاب می کند که بستگان و دوستان خود را از رفتن به این مجالس خرسازی باز داریم.

این تظاهرات آرام مردم است ولی آیا به جایی رسیده است؟. رژیم کشتارگر که با منطق نیست تا بتوان با دوستی او را به وظایف خودش آگاه کرد.

این تظاهرات آرام مردم است ولی آیا به جایی رسیده است؟. رژیم کشتارگر که با منطق نیست تا بتوان با دوستی او را به وظایف خودش آگاه کرد.

هرکس می خواهد عزاداری کند، بهتر است در سکوت و آرامش در خانه خود بدان پردازد. وظیفه هرکدام از جوانان ما علاوه بر منع و جلوگیری از رفتن دوستان و بستگان به این مجالس، نا آرام کردن و بر هم زدن  آن ها، با پخش شبنامه و احیاناً وسائل آتش بازی، ترقه، فشفشه و وسائل پر سر و صدا و آرامش به هم زن دیگر است.

کجا رفتند ستارها، باقرخان ها، یفرم خان ارمنی ها، ملک المتکلمین ها، و صدها دلاوران و ابرزنان و ابر مردان، از خطه آذربایجان قهرمان؟، آذربایجان همیشه پیروز، انسان های باشرف، نگهبانان واقعی ایران. کجارفتند دلاوران بختیار،  لرها، کردهای همیشه آماده برای رزم و دلاوری؟. از جوانان و پاکان تنگستان چی خبر؟. آیا همه آن ها آب شدند و به زمین رفتند؟.  اکنون مام میهن بیش از هرزمان دیگر به دلاوری شما شیر زنان و ابر مردان نیاز است.

آیا موجب ننگ و خفت و بی آبرویی نیست که یک مشت حقه باز متقلب و پشت هم انداز  به نام آخوند، و یک مشت پاسدار دزد و بی شرف، و عده ای بی فرهنگ و قاتلی چون بسیجی بر ما حکومت کنند و این چنین مملکت ما را به تاراج برند؟. دیدن لیست دزدی ها و غارت گری این رژیم فاسد و ملعون در بانک های خارجی  هر ایرانی باشرف که اندکی غیرت و منیت ایرانی داشته باشد به جنون می رساند.  اگر ما با دست پر و با برخورد قهر آمیز و با هر اسلحه با این رژیم برخورد نکنیم، باید بپذیریم که این رژیم چند سده دیگر از ما و فرزندانمان  همچنان سواری خواهد گرفت.

  • crysis

    مرگ بر کشور آخوندها (ایران)

    • مرگ بر آخوندها، 
      اخوند مرام ها، تفاله های تازی، و دشمنان ایران

    • نسل سوخته

      مرگ بر تمام دشمنان ایرانیان.آخوندها بی غیرتها خائنین و هرکس که با ایران و ایرانی دشمنی میورزد.

      • آفرین بر شما، مرگ بر دشمنان ایران و مردم ایران

  • چگونگی اداره کردن دنیا به نفع غارتگران و بر علیه
    ستم دیده گان؟

     

     

    مردم دنیا شاید به دوگروه کلی تقسیم شوند که درتحت
    این گروه گروه های بسیاری نیز دسته بندی شده اند. گروه یک غارتگران اصلی و
    سردمداران مهم و یا چشم هرم قدرت که در راس قرار دارند و دارای قدرت بی نهایت مالی
    و شاید هم به نوعی معنوی باشند. که از طریق منابعی که در اختیار دارند و با تزریق
    و زورچپان کردن و سو استفاده از وسایل ارتباط جمعی بدست آورده اند.  آنان بر منابع مالی حیاتی  فرهنگی دینی خوراکی پزشگی و سایر منابع بطور
    مریی و غیر مریی دست انداخته اند.  گروه دوم
    سایر مردم جهان هستند که در این گروه تنوع های بسیار وجود دارد و از همین تنوعها
    گروه یک استفاده های غیر انسانی می برند و همه آنان را به نوعی به بند کشیده اند.  اگر شما روزنامه ها و سایت های مختلف را مرور
    کنید براحتی جای پای آنان را مشاهده خواهید کرد که با تفرقه افکنی سو استفاده از
    فرهنگهای مختلف  دینهای مختلف سکس جدالهای
    ابلهانه مردم گروه دوم را به زیر فرمان خود به نوعی کشیده اند.  تعصب های پوک و پوچ  تمامیت خواهی خود خواهی حسادتها حرص طمع بی
    انصافی عقده های بزرگ و کوچک عملا دست مایه گروه یک است که از آن به نحوی درخشان و
    خیره کننده سو استفاده کرده و میکند.  آنان
    بوسیله پادوها درجه دوم و سوم خود و با کمک رهبران خرد باخته و سفیه و دیوانه نظیر
    آنچه ما اخیرا دیدیم نظیر صدام حسین و سرهنگ قذافی که از برخورداری حتی یک مغز
    متعادل و معمولی هم برکنار بودند برنامه های خود را باز بوسیله شبکه های مافیایی و
    شرکتهای عظیم سازنده مواد منفجره  سلاحهای
    متعارف و غیر متعارف شبکه های مواد مخدر و سایر صنعت های نظیر خوراکی و پزشگی تحت
    امر و اجرا در میآورند. 

     

     

    با بی تفاوت کردن مردم و با انتشارمطالبی که
    میخواهند و با گروه گروه کردن مردم و تعلیم آنان بوسیله عوامل خود که در درون ما
    نهفته اند مارا برای برنامه های آماده سازی میکنند.  آنان در مرکزهای دینی فرهنگی خوراکی و پزشگی
    نفوذ داشته برنامه های طراحی شده خود را به مرحله اجزا میگذارند. مثلا اگر جنگ بین
    ایران و عراق را که با آتش افروزی دیوانه ای بنام صدام به مرحله اجرا رسید توجه
    کنید متوجه میشوید که آنان وی را برای حمله به ایران تشویق و تحریص کردند بعد هم
    با در اختیار گذاشتن امکانات بسیار اورا یاری نمودند. ولی درنهایت بقدری به
    اومساعدت و کمک کردند که پیروز جنگ نشود. زیرا هدف آنان برجسته کردن دیوانه ای مثل
    صدام نبود بلکه فروش مواد ساخته شده جنگی شان و کنترل مردم آن سامان بود
    همانطوریکه میدانید برنده این جنگ عملا آنان بودند یعنی شرکتهای عظیم سازنده مواد
    منفجره  مواد مخدر و شرکتهای کوچکتر تابع
    آنان.  بازنده کشورهای ایران و عراق که با
    از دست دادن میلیونها جوان خود همراه با آواره شدن بسیاری دیگر و نیز از بین رفتن
    زیر بنای اقتصادی دو کشور و صدمه های روحی و انسانی و مادی و معلول شدن میلیونها
    نفر هدیه این جنگ ابلهانه بود که حتی خود صدام هم با هم خریت خود درک کرده بود که
    بازیچه شده است. 

     

    اگر به سایت های مثلا آزاد اینترنت مراجعه کنید
    براحتی متوجه این نفاق ها خواهید شد. جوانانی بسیار متعصب که کاملا شست شوی مغزی
    شده اند و درکی بسیار سطحی از اسلام دارند و این طور به آنان تلقین شده است که
    باید دیگران یعنی کافران کشته شوند تا آنان به بهشت های خیالی ترسیمی آنان داخل
    شوند و در آغوش مه پیکران حوری آسایش یابند. این خشم عظیم و این تعصب مرد افکن تا
    آنجا است که آنان براحتی خود را فدای اوامر آنان میکنند بخود بمب وصل میکنند تا هم
    خود و هم دیگرانی که به آنان آدرس داده شده است را بکشند.  براحتی روی مین ها کار گذاشته می دوند تا با
    تکه تکه شدنشان دستور ولی محبوب شان را عملی کرده باشند و فکرمیکنند که با تکه تکه
    شدنشان رضای حضرت یزدان را به چنگ آورده اند. و به بهشت برین و فردوس ازلی راه
    خواهند یافت. 

     

    دربرابر اینان گروه دیگری تعلیم یافته اند که خشمی
    مهیب نسبت به دینها دارند و همه بدیها را از سرچشمه دینها جستجو میکنند آنان با
    فحش و ناسزا و به میان آوردن فحش های جنسی و با اتصال به آلات جنسی زن مرد  مادر و خواهر طرف مقابل سعی در کوبیدن دینداران
    متعصب دارند و از آلت جنسی مادر و خواهرهایشان مایه گذاری میکنند تا حرف خود را به
    کرسی برسانند.  آلتهای جنسی که ظاهرا برای
    تولید مثل خلق شده است این بار در خدمت فحش های رکیک و توهین و تحقیر طرف مقابل
    قرار میگیرد. باز نمونه هایش بسیار در سایت های مخلتف نمایان هستند. تنها کافی است
    با دقت و ظرافت آنان را رد یابی کنید.

     

    توهین همچنین به زبانها و ملیت ها نیز از قلم
    نیافتاده است.  تعصب های نژادی زبانی قومی
    و ملیت گرایی ها و توهین به طرف دیگر نیز بدبختانه رواج کامل دارد.  گروه اول با تکیه برهمین مشگل ها مردم را بخود
    مشغول و به غارت آنان می پردازد.  خودتان ببینید
    که اکنون که مردم از دست این غارتگران در غرب و شرق به مرحله انفجار رسیده اند باز
    چه روشی انتخاب کرده اند.  فشار بیشتر و
    جنگهای بیشتر و تفرقه بیشتر. 

     

    گروه اول بسیار باهم متحد هستند  آنان علاوه برداشتن دانش کافی  و سرمایه های بیش از حد و نجومی عوامل خود را
    در راس همه ارگانهای دیگر به نوعی جای داده اند 
    مثلا در کلیساها و مسجد ها و معابد و دولتها و حزبها و… آدم های خود را
    دارند و آنان را با ثروت عظیم خود یاری میدهند. تا از مردم عملا کور و کرها
    سمبولیک بسازند. مثلا جوانان یک کشور به دزدی و غارت های مسولین خود اعتنایی چندان
    ندارند مثلا اینکه رهبرهایشان با پول دزدی و فساد سوار هواپیمای خصوصی ساخته شده
    از طلای زرد پرواز کنند هیچ ابایی ندارند یا در قصرهای ساخته شده از عاج غسل جنابت
    نمایند باکی نیست و اگر باز بدانند که زیبا رویان بین المللی را در آن کاخها به
    اسارت کشیده اند مهم نیست. آنان به دزدیهای عظیم آنان هم کاری ندارند ولی وای بحال
    کسی که از زور بیکاری و بی نانی قرص نانی بدزدد 
    فورا اسلام آنا در خطر می افتد وبایست دست مرد یا زن بینوا را قطع کرد. یا مثلا
    فرزندان آنان در شهوت رانی همراه با خودشان کولاک میکنند و در قمارخانه غرب به عیش
    نوش و لهو لعب مشغول هستند.  و ثروتهای ملی
    کشورشان را که باید صرف ایجاد کار مدرسه بیمارستانها شود به زیر پای مه رویان می
    ریزند باز اینها  مهم نیستند ولی اگر پدری
    با دخترش و همراه با دیگران در استخر خانه شان شنا کند  این آب بازی راحرام و آنان را به گردن زدن و یا
    سربریدن تهدید میکنند و اگر توان اجرای آن را در آنطرف دنیا هم داشته باشند از
    انجام این کار ها سرباز نخواهند زد.  به عبارت
    دیگر آنان زندگی معمولی و شاد را برای مردم نمیخواهند بلکه عزا داری غم و گریه
    بدبختی را لایق همتایان و هم ردیفان خودشان میدانند. 

     

     

    تمامی این شرق غرب گفتن ها و یا کمونیست کاپیتالیست
    گفتن ها تنها برای دلخوشی مردم دربند است. باوجود اینکه پیامبران برای آسایش و
    راحتی و گسترش عدل و علم و خوبی و درستی ظهور کرده اند ولی باز همین ها دستمایه ای
    برای آنان است که گروه های مختلف را برضد هم صف آرایی و تشویق تحریک کنند.  میگویند وقتی مادر یکی از رهبران کمونیست که
    زنی ساده و دهاتی بود جلال و ثروت و تجمل بیش از حد پسر خود را که یکی از رهبران
    مثلا برجسته حزب کمونیست بود دید گفت فرزندم مواظب باش که کمونیست ها نفهمند که تو
    اینقدر سرمایه و ثروت داری؟ 

     

    رهبران فاسد مذهبی کمونیستی کاپیتالیستی  مردم گروه دوم را به خشم و نفرت تعلیم و تربیت
    میکنند تا براحتی تا مرز کشتن و از بین بردن دیگران اقدام کنند. این مرز حد نمی
    شناسد و تمامی دستورهای خوب مذهبی راهم عملا نادیده میگیرند و به کناری میگذارند و
    آنچه میخواهند برجسته کرده بخدمت هدفهای شوم خود میگیرند.  زدخوردهای بین افراد معمولی خرد باخته تنها به
    نفع سرمایه داران عظیم هست و بس.  آنان با
    ایجاد تورم وضد تورم سرمایه های کوچک را از بین میبرند و مردم را بدهکار به سیستم
    بانکی خود میکنند که تا ابد مقروض به آنان باشند. و سرمایه آنان را برباد میدهند و
    عملا به نفع خود مصادره میکنند یا با زور ویا با کمک قانون در اینجا باید یادآوری
    شود که قانون وپلیس و ارتش هم عملا در خدمت آنان هستند و برای آنان قدم برمیدارند
    نه برای رفاه عمومی و یا مثلا عدالت عمومی. 

     

    آنان با ساخت خوراکهای آلوده به مواد هرمونی و یا ضد
    کپک و نگه دارند مردم را چاق و آماده دریافت امراض گوناگون میکنند ما که از خوردن
    مواد غذایی سالم و مثلا اورگانیک محروم هستیم زیرا گران هستند عملا خوکچه های هندی
    آنان میشویم تا بر روی ما آزمایش کنند که چه موادی بیشتر جلوی اشتهای مارا میگیرد
    و یا آنرا افسار گسیخته میسازد.  آنان حتی
    نفاق و بی حرمتی را اکنون به داخل خانواده ها هم هدیه آورده اند نسل جوان که شاید
    به اندازه نسل گذشته درآمد داشته باشد هیچ احترامی برای پدران و مادران خود دیگر
    قایل نیستند و عملا سکس و ثروت معبودشان هست و دیگر هیچ و یا هچ.  

     

    حالا باید دید که چگونه میتوان از دست این اختاپوس
    هفت سر راحت شد همانکه در ادبیات قدیم به شیطان و یا اهریمن و یا مارهای هفت
    سر  دیوهای دوسر ضحاک مار دوش به آنان
    اشاره شده است. اکنون در لباس شرکتهای عظیم بین المللی  سازنده گان مواد مخلتف جنگی و مخدر و شرکتهای
    عظیم بیمه و داوریی و غذایی و… سربرآورده اند و تمامی سرمایه کوچک مردم را غارت
    میکنند و بما غذای مصنوعی میدهند و ما مجبور هستیم که کالاهای آنان را مرتب بخریم
    زیرا آنان مدام تولید میکنند. در قدیم مثلا ماشین ویا تلویزیونها تعمیر میشد ولی
    امروزه بایست نو بخری و قدیمی را بعداز یک دوسال کار کردن دور بیندازی؟  آنان متحد متفق و با داشتن بهتری برنامه ریزان
    و دانشمندان برجسته خود فروخته و ثروتهای بیکران و کنترل بر بیشتر منابع هستند ولی
    ما متفرق  در حال جنگ و نزاع باهم دور از
    دانشهای روز آلوده به تعصب های غیر علمی 
    عقده های جنسی  خود ارضایی  کم پولی حسادت 
    تمامیت طلبی جهل هستیم.  تفرقه در
    میان ما ممکن است تا حد جنون هم برسد که بتواند منافع آنان را حفظ کند. چگونه ما
    می توانیم از شر این اژدهای هفت راحت آسوده بشویم 
    خیلی آسان  احترام بهم   احترام به عقاید و باورهای هم ولو اینکه با
    معیار های ما مذموم باشند البته تا جایی که نخواهند به ما زور بگویند.  احترام به تابوهای هم و اینکه هرچیزی مطلق
    نیست  مثلا اینکه ثابت نکردن اینکه خدایی
    هست یا نیست از دید ما توان فکری و قدرت تفکر ما کاملا خارج است درست به موری که
    بخواهد مثلا در باره تلویزیون فکر کند یا گاوی اگر بخواهد در باره ریاضیات نظریه
    ای بدهد. فکر ما دانش ما محدود است و آنچه شاید حقیقت نباشد ما حقیقت می پنداریم.

     

    اکثر ایده های فلاسفه ویا حتی پیامبران قابل اثبات
    نیستند و تنها میشود آنان را به عنوان یک ایده قبول داشت و به آن احترام گذاشت
    حالا اگر دیگران این ها را قبول ندارند نبایست به آنان زورچپان کرد. تنها راه آزادی
    ما هم اتحاد همه ما باهم است که برای کرامت انسانی دوستی مهر و محبت و همکاری و کمک
    بهم ساخته بشویم نه نفاق و دشمنی های الکی و بایست پیکان رزم خود را بسوی هدف اصلی
    نشانه رفت که همانا جهل و عدم تساهل تعصب  تمامیت
    خواهی و خودخواهی ها پیشرفته است.

     

    این همه جنگ جدل حاصل کوته نظری است    چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است