مردی که خود را امام زمان می داند، دختر شش ساله اش را در بیابان های شهرستان اراک، می کشد و دفن می کند و ادعا می کند که به او الهام شده است که دخترش “حرام زاده” است.
به گزارش محبت نیوز و به نقل از اعتماد، قتل دختر ۶ ساله به دست پدرش در استان اراک، خبری بود که ماموران ۱۱۰ این استان را در ساعت ۱۰:۵۰ صبح پنج‌شنبه ۱۲ آبان‌ماه به ۲ کیلومتری شهرک امیرکبیر کشاند. این خبر از طریق تماس کارگری در یکی از بیابان‌های نزدیک این شهرستان داده شده بود. این حادثه در کیلومتر ۴۵ جاده اراک ـ قم اتفاق افتاد.
در فرتور یک پدر شیعه ایرانی دیوانه را مشاهده می کنید که یا قمه سر کودک خردسال خویش را زخمی می کند تا بلکه آغایش امام حسین از او راضی باشد، آیا این کار جنایت نیست؟آیا نباید این به اصطلاح پدر و همه ی دیگر پدران و مادرانی را که چنین جنایاتی را مرتکب می شوند، در تیمارستان بستری کرد؟ این است خرافات دین اسلام و شیعیان.
پس از دستگیری این پدر قاتل و شناسایی محل کشف جسد، آن مرد که خود را پدر قربانی ۶ ساله معرفی کرد، درباره علت قتل کودکش مدعی شد:
“من ولی‌عصر هستم، از تهران به همراه دخترم، ریحانه به جمکران و زیارت حضرت معصومه رفته بودیم، قصد داشتیم از آنجا به بروجرد، محل زندگی پدرم برویم که در بین راه به من الهام شد که دخترم حرامزاده است و باید او را بکشم.”
این پدر ۳۵ ساله درباره چگونگی قتل دختر ۶ ساله خود گفت: “ابتدا گلوی او را بریدم، ولی بعد از اینکه مشاهده کردم او دست و پا می‌زند، برای اطمینان از حصول مرگ او با سنگ چندین ضربه به سرش زدم تا بالاخره صدایش قطع شد. بعد هم او را دفن کردم”. این فاجعه را چگونه می توان تحلیل کرد؟ مگر بار اولی است که چنین جنایاتی به دلیل باور ها و اعتقاد های مسلمانان در ایران به وقوع می پیوندد؟ مگر آن دختر روستایی بینوا را فقط به این دلیل که خیال کرده بودند با کسی رابطه جنسی برقرار کرده است، به دستور الله نکشتند؟
دختر بچه بینوای ایرانی در حال انجام تکالیف مدرسه اش بر روی پل عابر پیاده، شاید او پدری معتاد دارد و می ترسد به خانه رود و شاید اصلن مانند میلیون ها کودک خیابانی دیگر خانه ای برای رفتن ندارد. در زمانی که جامعه باید برای رفع چنین مشکلاتی تلاش کند، شوربختانه ذهن مردم درگیر تمبان خونین علی اصغر و علی اکبر است. آیا رفتار مردمان بی تفاوت خجالت آور نیست؟
خرافات این دین جنایت بار، هر روز بیشتر از دیروز گسترش می یابد و پلیدی آن دامن گیر جامعه می شود، بسیجیان و پاسداران هم بنا بر اعتقادات مذهبی شان و باور شان به اینکه سید علی خامنه ای جانشین مهدی موعود و معصوم است، حاضر به کشتن، تجاوز، شکنجه و ضرب وشتم هم وطنان شان شده اند.
اگر همین گونه دست روی دست گذاشته شود و مردم فقط نظاره گر این مسائل باشند، باید منتظر روزهایی باشند که از ترس نتوانند خانه شان را ترک کنند چرا که همسایه شان گمان کرده است که ایشان کافر هستند و باید خون شان ریخته شود.!
نگارنده توانایی درک این سکوت سرسام آور مردم در مقابل جنایاتی که می دانند از اسلام و دین ناشی می شود را ندارد و بر این باور است که جامعه با سرعت زیادی به سمت قرون وسطایی و بربریت صحراهای حجاز، در حرکت است.
آخوند های مفت خور که انگل جامعه اند، هر روز با ساخت روایات و احادیث و مطرح کردن آن چرندیات از طریق رسانه های گسترده ای که در اختیارشان قرار دارند، در حال شستشوی مغزی کودکان، نوجوانان و جوانان، و زنان خردباخته ایران زمین هستند.
آنان به زودی موفق خواهند شد نیمی از جامعه را آن چنان بی عقل و خرافاتی کنند که تیمارستانی به بزرگی نصف ایران برای نگهداری و درمان آنها مورد نیاز خواهد بود.
تعداد زیادی از فرزندان خرافاتی و بدون اندیشه و فکر این سرزمین را تبدیل به بسیجیان وحشی و خونخواری کنند که جز خامنه ای و آخوند، به هیچ کسی رحم و مروت نشان نخواهند داد.
حال راه چاره چیست؟
فضول محله در مقاله های بیشماری راه چاره و نجات را بیان کرده است، کافی است مردمان ایران زمین، روزی پانزده دقیقه به مطالعه اختصاص دهند و سری به آرشیو مقالات فضول محله و یا سایت های دیگر بزنند.
برای از بین بردن خرافات و این تاریکی ناشی از اسلام کشتارگر که بر سرزمین مان سایه شومش را پهن کرده است، احتیاج به اسلحه و تفنگ و شمشیر نیست، بلکه نیازمند یک اراده قوی مردمی و اتحاد همه ایرانیان است تا یک انقلاب فرهنگی صورت بگیرد و تمامی ایرانیان حتی در دورترین روستاها نیز از حقیقت اسلام آگاه شوند و قرآن هایشان را دور بریزند و کتاب های تازه ای را بخوانند و چیزی یاد بگیرند.
این هم نمونه دیگری از خرافات زدگی و خردباختگی مردمان میهن مان، این عده دیوانه بر این باورند که در روز عاشورا از این درخت خون بر زمین می چکد!! یک انسان تا جه حد باید روان پریش و مالیخولیایی باشد تا چنین مهملاتی را باور کند؟ آیا تا کنون یکی از آن هایی که به دور درخت حلقه زده اند در روزی به جز عاشورا به آنجا سر زده است تا از حقیقت درخت آگاه شود؟ مردمان ایران در حال پس دادن تاوان خردباختگی این جماعت می باشند،
منبع قدرت و نیروی آخوند، اسلام و دین و خرافات است، وقتی که شما قصد نابود کردن سلطنت آخوند را دارید نمی توانید با شعار الله اکبر به جنگ او روید بلکه باید مستقیمن سرچشمه اعتقادات و باورهای آخوند را مورد حمله قرار داده و ریشه اسلام سیاسی را بسوزانید تا دین الله مدینه از سطح جامعه زدوده شود و به درون خانه ها و قلب های مردمی که می خواهند بدان باور داشته باشند برود و آخوند ها یا کشته شوند و یا لباس های کثیف شان را درآورده و حرفه و شغلی یاد بگیرند تا بتوانند خرج زندگی شان را درآورند.
نگارنده بازهم برای چندمین بار یاد آور می شود که درد ما، فقر فرهنگی است و با یک انقلاب فرهنگی و روشنگری و بازگو کردن حقایق، اندیشه های مردم تغییر خواهد کرد و با تغییر پندارها، آخوند و قرآنش در محافل و مجالس مردم جایی نخواهد داشت.
