۲۵ نوامبر روزجهانی محو خشونت علیه زنان است. مطابق آمار، خشونت به هر شکل خود، همان اندازه از زنان در فاصله سنی ۱۵ تا ۴۴ سال قربانی میگیرد که سرطان آنها را از پای در میآورد.
در ایران، خشونت علیه زنان به طور عمده در قالب قانون و تبعیضهای اجتماعی شکل میگیرد و در مناسبات خانوادگی و فرهنگی جریان مییابد. شوربختانه یکی از عوامل اصلی شدت گرفتن خشونت علیه زنان در ایران، حکومت اسلامی و قوانین وضع شده در قرآن است که در ایران تا حدودی به اجرا در می آیند.
همانطور که در مقاله های پیشین بدان اشاره شده است، زن در اسلام از کم ترین ارزش و احترامی برخوردار نبوده و زنانگی اش خلاصه در آشپزخانه و رختخواب می شود و یک زن باید کلفت بی اختیار و برده همسر و اربابش باشد.
افکار مردمان، به خصوص نسل های پیشین نیز بسیار ضد زن و عقب افتاده است و یکی از راههای درمان، دادن آگاهی به جامعه و فعالیت و اعتراض به اعمال ضد زن و خشونت آمیز مردان بر علیه زنان است. دیگر این که قوانین مدنی و اجتماعی به نفع بانوان و در حمایت و پشتیبانی آنان نوشته شود. نکته سوم آن که انجمن های محلی تشکیل شده، آغاز زناشویی هر زوج را بادر نظرگرفتن افکار و اندیشه هر خانواده، چنین ازدواج هایی را ارزیابی کنند، و پس از آن نیز راهنما و مشکل گشای تداوم ازدواج و خانواده ها باشند.
جامعه ما پس از حمله تازیان همواره زیر سایه دیکتاتوری و حکومت مرد سالار ی و ضد زن بوده است؛ همین امر سبب گشته که پندار مردمان از فرهنگ ارتجاعی مرد سالاری اثر گرفته و رنگ ضدیت به زنان به خود بگیرد.
در ایران باستان و فرهنگ اصیل ایرانی، برای ارج نهادن به زنان جشن هایی چون مهرگان را برگزار می کردند و در آن روز، مردان به زنان و همسران خویش، هدیه می دادند و ابراز علاقه می کردند.
تاریخچه فمنیسم در دنیا به بیش از ۱۵۰ سال نمی رسد، اما “پوران دخت”، پادشاه ایرانی دوره ساسانی ۱۴۰۰ سال پیش اولین سخن «فمنیستی» ایرانی را اینچنین بیان کرد: پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند.
“پوران دخت” در نامه ای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمنیستی خود را بیان کرد و خود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد. پس از کشتن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه در سال ۶۲۸ م، شیرویه بیش از شش ماه حکومت نکرد و دختر بزرگ خسروپرویز پوراندخت به سلطنت نشست.
“محمد باقر وثوقی”، استاد تاریخ باستان دانشگاه تهران درباره پوران دخت می گوید: “بر خلاف دوره حکومت هخامنشیان که جنسیت اهمیت زیادی نداشت، دوره حکومت ساسانیان دوره تفوق و برتری مرد بر زن بود. در دوران هخامنشیان، سرپرست کارگاه های تخت جمشید، بیشتر زن بودند. عده ای از زنان دو برابر مردان حقوق می گرفتند. این زنان، مهندسان و طراحانی بودند که بهترین و زیباترین هنرها را در تخت جمشید آفریدند. حتی زنان در این دوره جیره زایمان می گرفتند. دوره ساسانی کاملا متفاوت از دوره هخامنشیان بود.
با وجود این تاریخ درخشان و جامعه ای پر از حضور زنان در مقام ها و پست های والا در ایران باستان و داشتن چنان پیشینه فرهنگی در زمینه تساوی حقوق زن و مرد، چه بر سر مردمان ایران زمین آمده است که اینچنین در مقابل زنان خشن و بی رحم هستند؟. آیا زمان آن نرسیده که ما نیز به پندارها و کردار های نیاکان خود باز گردیم و اخلاق و ادب و احترام را سر لوحه برخورد های مان با زنان جامعه قرار دهیم؟.
زنان هم وطن ما که به اندازه کافی بر اثر ظلم و ستم هایی که حکومت اسلامی بدان ها روا می دارد، خسته و پژمرده هستند، چرا باید رفتار مردان ایرانی با زنان زیر شکنجه هم وطن شان چون نمکی بر روی زخم باشد و بیشتر آن فرشتگان را عذاب دهد؟. آیا حجاب اجباری و گشت های ارشاد و کتک زدن شان توسط پلیس و نیروی انتظامی به اندازه کافی درد آور نیست که جامعه نیز شمشیر ها را بر علیه زنان از رو بسته و با آنان به خشونت و تندی برخورد می کند؟
تا به امروز چند زن و دختر به خاطر اینکه به خواستگارشان جواب رد داده اند، قربانی اسید پاشی گشته اند و زیبایی و سلامت شان را از دست داده اند؟ تا به امروز چند بانوی ایرانی در خیابان ها، زمانی که از سر کار و یا تحصیل به سمت خانه می رفتند، ربوده شده و مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفته اند؟.
تا به امروز چندین دختر بیگناه ایرانی، توسط پدر و مادر معتادش به شخص دیگری فروخته شده اند و چند هزار دختر از خانه و زندگی فراری شده و آواره کوچه و خیابان گشته اند؟. تا هم اکنون، چند هزار زن و دختر ایرانی، قربانی قتل های ناموسی شده اند؟. چند پدر و برادر و همسر و عمو و دایی، چه تعداد دختر و خواهر و برادر زاده و خواهر زاده را فقط به علت داشتن رابطه عشقی به یک فرد، کشته و روانه گورستان کرده اند؟.
ما تا کی می خواهیم بنشینیم و ادامه خشونت علیه زنان را تماشا کنیم و لام تا کام، سخن نگوییم؟.
هم میهن، امروز روزی است که مردان ایرانی، باید در خط مقدم جبهه جنگ زنان ایرانی بر علیه قوانین زن ستیزانه حاکم بر مملکت بایستند و سینه هایشان را سپر بلای زنان کرده و تا زمانی که زنان حقوق انسانی و اجتماعی شان را به دست نیاورند، از دفاع از زنان و همراهی و همدلی با آنان لحظه ای غافل نشوند.
مردان جامعه زن ستیز ایران، یک معذرت خواهی به عمق تاریخ جنایات بشریت بر علیه زنان، به بانوان ایرانی بدهکارند. بیایید تا به خشونت بر علیه زنان پایان دهیم.