رژیم جهل و جنایت ایران مانند یک غول بی شاخ و دمی است که بقای خود را در یاغی گری، لات بازی، توطئه، کارهای تروریستی، و یورش و حمله به خانه ها و اماکن مردم، و یا به سفارت خانه کشورهای مخالف سیاست خود می داند. ایران کشوری جدا و تنهایی در جهان نیست که بتواند و اجازه داشته باشد هر کار و یا حرکتی انجام و یا هرغلطی بخواهد انجام دهد. بلکه ایران هم کشوری است مانند دیگر کشورها و در میان ویا کنار آنان. این خود تعهدات و مسئولیت هایی به دنبال خواهد داشت. ایران موظف است از سفارتخانه ها که خاک کشورهای دیگر به شمار می آید، محافظت و نگهبانی کند و نه این که لات ها و چاقو کش های خود را از دیوار آن ها بالا فرستد، و مانند دزدان و غارت گران وارد خانه دیگران شود.
اسلام که یک دین سرکش و تجاوزکار است، به افراد خردباخته و پیروان خود دستور هرجنایتی ویا هرکار تروریستی را می دهد. ما نمونه بسیار زشت و نفرت انگیز آن را در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ با اشغال و غارت سفارت آمریکا دیدیم. یک مشت طلبه و مزدوران مکتب آخوندی مانند دزدان از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند، خاک آمریکا در کشورمان را به لجن کشیدند و آنگاه دیپلمات هایی را که خود مسئول جان و نگهداری آنان بودند، به مدت ۴۴۴ روز در تاریکی و شرایط ناگوار و با تحقیر و بدرفتاری زندانی کردند. همین عمل ننگ آور و ضد انسانی را همین امروز مزدوران رژیم با سفارت انگلستان انجام دادند.
در این ویدیو ما شاهد مزدوران روضه خوان ۵ تومانی مشهدی هستیم. اگر این عده اوباش و رذل های اجتماع که بی تردید مورد نفرت ۷۰ میلیون ایرانی هستند، جلو سفارت سوریه جمع بودند و این رجز خوانی ها را می کردند، افراد نظامی شخصی پوش نوکران مجتبی خامنه ای جنایتکار، دست کم صد نفر آنان را دورادور با تیر از پای در می آوردند. ولی اکنون می توانند با گستاخی و بیشرمی از دیوار سفارت انگلیس نیز بالا روند.
زیان های مادی این عمل ابلهانه و وحشیانه را دیدیم. زیان های معنوی و سرزنش های تاریخی آن برای همیشه در تاریخ جهان به ثبت خواهد رسید و نسل های آینده آن را به حساب ملت ایران گذاشته، و مردم ما را وحشی، گستاخ، بی تمدن، و جنگلی خواهند خواند. بالاتر و بدترین این رفتارها، آتش زدن پرچم یک کشور است. پرچم نشانه و مظهر آزادی و استقلال هر کشور است. پرچم به معنای خون سرخ در رگهای مردم است. حال، چگونه مشتی اوباش و مزدور بی هویت که از جانب آخوند جنایتکار مأمورند، به خود اجازه می دهند پرچم کشوری را پایین آورند، زیر پا گذارند، و بدتر از همه، به آتش بکشند. این خود لکه ننگ بزرگی است که بر دامن یکایک افراد یک کشور می ماند و باهیچ مایع و یا دارویی پاک نخواهد شد.
تاریخ جهان گرچه اسکندر را به دلیل شجاعت، برنامه ریزی، و پیشرفت های نظامی، او را «کبیر» می خواند، ولی به همان اندازه از سوی بیشتر تاریخ نگاران جهان، حمله به خانه و خانواده مردم شهر پارسه پایتخت بزرگ هخامنشی را وحشیگری، دور از مدنیت، و توهین به مقام و کرامت انسانی می داند. حمله به یک سفارخانه و دستیابی و هرگونه برخورد تند و نا مناسبی با افراد درون سفارتخانه همان نفرت و سرزنش جهانی را به دنبال خواهد داشت، که تاریخ در مورد یورش اسکندر به خانه های مردم روا داشتند.
در این جا به کوتاه رابطه سیاسی ایران و انگلیس را بررسی می کنیم و می بینیم چه ناهماهنگی میان دو کشور به وجود آمده که ولی وقیح را وادار به بسیج کشی بدان سفارتخانه نموده؟:
پیوند سیاسی میان ایران و انگلیس از دوران کمی پیش از شاه عباس بزرگ آغاز شد، و در دوران آن پادشاه بزرگ رواج و رونق بیشتری پیدا نمود. دولت انگلیس از زمان خاندان صفوی نفوذ و دخالت خود بر ایران را رفته رفته افزایش داد. مذهب شیعه که دست پرورده شاه اسماعیل اول بود، و ناگهان از ۱۵٪ جمعیت ایران به بیش از ۶۰-۷۰ در صد رسید، کاملاً جنبه سیاسی داشت. همزمان، انگلیس ها نیز نفوذ و دخالت خود را از درون مذهب شیعه گسترش دادند. تا آن جا که در پایان دوره صفویه، و بعدها، بازهم از راه آخوندهای شیعه بر شاهان و دربار شاهان قاجاریه نفوذ کامل نمودند.
می توان گفت که شاهان قاجار بازیچه دست دکانداران دین بودند، در حالی که دکان داران دین، یعنی رهبرهای مذهب شیعه به طور مستقیم زیر چتر و نفوذ دولت انگلیس قرار داشتند. در حقیقت سیاست و خواسته های دولت انگلیس از راه آخوندهای شیعه مسلط بر شاه و دربار، به آنان دیکته و تحمیل می شد. بازتاب ناگوار آن جداشدن یک سوم خاک ایران به وسیله روسیه در زمان فتحعلیشاه، هرات در زمان محمد شاه قاجار، افغانستان در دوران ناصرالدین شاه، و بحرین در زمان محمد رضا شاه بوده است.
در همه این جنگها و حرکت ها، دست انگلیس از آستین دراز آخوندها در آمده است. این دخالت غیر مستقیم تابه امروز با روی کار آمدن این رژیم ادامه داشت. تا آن جا که تلویزیون بی بی سی از بزرگترین وسیله و عامل فعال روی کار آمدن این رژیم شد. در آغاز انقلاب و حتی دوران جنگ که درهای انگلیس بر روی ایرانیان بسته بود و افراد عادی می بایست از ۷ خوان بگذرند تا ویزای انگلیس دریافت کنند.
ما چند بیماری را می شناختیم که نتوانستند به موقع ویزا دریافت کنند و در نتیجه با کمبود درمان در ایران از میان رفتند. در جایی که آخوندها و وابستگان آنان گله گله بدون کمترین اشکالی، و بدون آن که رنگ سفارتخانه ویا کنسولگری انگلیس را دیده باشند، با ایل و تبار خود به انگلیس می رفتند، و در اقامت گاه سفارت ایران و یا بهترین هتل ها و بیمارستان ها می ماندند.
انگلیس به طور کلی تا کنون مرکز همه گونه جاسوسی و کارهای تروریستی رژیم بوده است. بمب گذاری رژیم در روزهای نخست پس از انقلاب در لندن نادیده گرفته شد و عاملین آن پس از مدت کوتاهی زندانی شدن آزاد شدند. در ضمن لندن مرکز خبر گیری و خبر رسانی و پرس تی وی و دهها کارهای تبلیغاتی و جاسوسی دیگر رژیم است. کارهایی که در کشورهای دیگر امکان انجام آن نبوده است.
حال، علت چیست که رژیم آخوندی ناگهان از ارباب و ولی نعمت خود دست بر داشته؟:
رژیم آخوندی که ناگهان و بدون انتظار با خردباختگی مردم ایران در سال ۵۷ روی کار آمد، احساس کرد که دیگر بدهکاری به دولت انگلیس ندارد و خود مستقل است. از این روی، مانند گذشته از چاپلوسی و کرنش در برابر انگلیس دست کشید. نکته دیگر این که مجتبی فرزند جنایتکار خامنه ای، ۱۶۰۰ میلیون پوند از مال ملت را دزدیده و در بانک های انگلیس پس انداز کرده بود. دولت انگلیس به دلیلی که شاید پشتیبانی جنبش سبز باشد، این پول هنگفت را مسدود و از اختیار مجتبی خامنه ای خارج نمود.
از همان زمان دشمنی خامنه ای با انگلیس پیشرفت نمود. همکاری انگلیس با آمریکا و دولت های دیگر درمحکوم کردن رژیم خامنه ای، و رژیم سوریه، و شرکت در تحریم بانک مرکزی و سازمان های وابسته به آخوندها و سپاه پاسداران نیز از عوامل این کناره گیری آخوند از سیاست انگلیس است.