بسیجیان و حزب اللهی ها طی یک نمایش از پیش نوشته شده، وحشیانه به سفارت انگلستان حمله کردند و دست به تخریب و غارت اموال دولت بریتانیا زدند و با اعمال قرون وسطایی شان، آبروی ایرانیان را در سرتاسر جهان بردند. هر چند که مردم ایران می دانند کسانی که به سفارت حمله کردند، نه تنها دانشجو نبودند بلکه ایشان کسانی هستند که دست شان به خون “ندا” ها و “سهراب” ها و “کیانوش” ها و دیگر دانشجویان واقعی میهن آلوده است، اما در اخبار و سایت های بزرگ و نامی دنیا، از این رخداد شوم به عنوان “حمله دانشجویان معترض ایرانی” به سفارت بریتانیا نام بردند و این امر مایه سرافکندگی و خجالت تمام ایرانیان است.
بسیجی خشک مغز و دیوانه ای که توسط آخوند شستشوی ذهنی داده شده است و قادر به شنیدن و دیدن هیچ چیزی به غیر از آنچه که سید علی فرمان دهد نیست، کوچکترین ارزش و احترام و جایگاهی در ذهن و قلبش برای ایران و هم میهنان ایرانی اش وجود ندارد. ایشان حاضرند دست به هر جنایت و خیانت و غارت و تجاوزی بزنند تا حکومت ستم پیشه خامنه ای را پا بر جای نگاه دارند، این جماعت مزدور که شرافت و وجدان و انسانیت خویش را به مشتی زر فروخته اند، فرزندان راستین این مرز و بوم را در خیابان ها دستگیر کرده و مورد ضرب و شتم قرار داده و به اوین و کهریزک کشانده و به آن ها تجاوز می کنند.
بسیجی و حزب اللهی کوچکترین وجه مشترکی با یک ایرانی ندارند و به کلی بیگانه و دشمن این آب و خاک و مردمان بینوا و دردمندش هستند. یک بسیجی حتی از لحاظ ظاهری نیز با جوانان ایرانی تفاوت دارد و سر و صورت نتراشیده و زمخت و کثیفش و همچنین لباس های زشت و گشاد و پیراهن های نا مرتب افتاده روی شلوارهای تیره رنگ و یقه های آخوندی اش که تا خرخره دکمه هایش بسته شده است، او را همچون گاوی پیشانی سپید، از چند صد متری نمایان می کند.
بسیجی همانقدر که با دانش و شعور و منطق و عقل و اختیار بیگانه است، با نظافت و تمیزی و آداب معاشرت و ادب و نزاکت و فرهنگ نیز غریبه و نا آشناست.
بسیجی غافل از قرن بیست و یکم و دانش روز و بدون داشتن آگاهی از حقوق ابتدایی هر انسان و حقوق شهروندی هم میهنانش، هنوز در صدر اسلام زندگی می کند و بر آن است تا با روش پیامبر اسلام با دشمنانش برخورد کند، این بدان معناست که دشمن و بدخواه یک بسیجی یا باید کشته شود و یا اینکه به او باج دهد و گردنش را کلفت تر کند.
بسیجی و حزب اللهی و مزدوران جیره خوار سید علی خامنه ای، چون رهبر و مولای شان کوچکترین سنخیتی با ایران و فرهنگ و هویت و تاریخ ایرانی نداشته و ندارند و حضورشان در جامعه مایه ننگ و سبب خجالت و شرمساری است. ایشان با استفاده از امتیازات بسیجی بودن و پول نفتی که در اختیارشان قرار گرفته است، هر کدام یک صندلی در دانشگاه های دولتی ایران زمین که روزگاری جای نخبگان و دانشمندان بوده است، در اختیار دارند و صاحب زندگی های خوب و تأمینی گشته اند.
بسیجیان و حزب اللهی ها دست شان به خون جوانان آزاده و دلاور ایران زمین آغشته است و دشمنان واقعی این مرز و بوم و تاریخ و فرهنگ و هنر و هویت ایرانی هستند. وظیفه هر ایرانی شرافتمند است که بسیجیان اطرافش را شناسایی کرده و عکس و اطلاعات خصوصی آن شخص را در اختیار رسانه های ملی و سایت های سیاسی گذاشته و در صورت امکان بسیجی تازی را به سزای اعمالش رساند و او را به طوری گوشمالی دهد که دمش را روی کولش گذاشته و از ایران زمین کوچ کند و به سرزمین پدرانش در صحراهای حجاز باز گردد.