از دیر زمان گفته اند؛ « سنگ بزرگ نشانه نزدن است». این یادواره زیبای پارسی در مورد بسیاری از کارها و برنامه ها، از جمله برنامه پارازیت دیده شده است. حکایت از برنامه های آغازین پارازیت است که به همت و کوشش والای دو جوان سخت کوش ایرانی به نام کامبیز حسینی و سامان اربابی وشماری میهن دوست در پشت صحنه پای گرفت.
حکایت ما از برنامه هایی بود که خشنودی و شادمانی خیل زیادی از مردم کشورمان را به دنبال داشت. و حکایت از این است که چگونه به تدریج به برنامه هایی سبک، سرد، بی محتوا، تکراری، و گهگاهی هدف دار حاکمان نو تبدیل شد. و سر انجام حکایت از سیاستی در پشت پرده صدای آمریکا است که یک تب تند، زودگذر، یک افسانه، و یک داستان گمراه کننده بود. داستانی که جوانان تشنه ما را با خود به لب چاه برد، و تشنه باز گرداند.
ما دیدیم و شاهد آن بودیم که دو جوان میهن دوست و زحمتکش میهن ما، با چه کوشش و هنرمندی، برنامه هایی چشمگیر و مردمی ارائه می دادند و توانستند تغییری در هوای امید و خواسته مردم ایران، به ویژه جوانان به وجود آورند.
مردم ساده دل و خوش کیش کشورمان، برنامه های نخستین پارازیت را، بارقه امیدی از روشنگری، آگاهی رسانی همگانی، و روشی نوین در چالش و ستیزه با رژیم غیر مردمی ایران دانستند. ولی غافل از آن که در پس این پرده زیبا، زشتی هایی نیز نهفته است. چهره هایی که بعدها به این برنامه آورده شدند، گفتگوهایی که به میان آمد، همگی نشان بر آن بود دیگر برنامه ها تب و تاب نخستین را نداشت.
برنامه ها به جای حقیقت یابی و انتقادی، به صورت سرگرم کننده در آمدند که در آن، هدف ها به ؛ «آهسته بیا، آهسته برو، صدای پات مورچه نفهمه»، تغییریافت و کوشش بر آن شد تا با رژیم ایران ارتباط تنگاتنگ برقرار باشد. و هدف برنامه از آن چه نخست دیده می شد، به رضایت سیستم حاکم بر ایران انجامید.
این آخرین ویدیو یی است که از پارازیت پخش شده. این ویدیو نشان می دهد که برنامه پارازیت تا چه اندازه در راه روشنگری و خدمت مردم بوده است.
حال، چه شد که ناگهان نام دو فعال سخت کوش که به وجود آورنده این برنامه ها بودند، از قلم ها افتاد،؟ و چهره آنان از متن برنامه برداشته شد؟. و چرا واژه «پارازیت» جایگزین نام آن دو گشت؟.
اکنون هم که برنامه پارازیت به مرخصی طولانی رفته، و گویا تصمیم بر آن است که به خواسته دولت آمریکا در ساخت و برگ تازه ای مانند برنامه های فانتزی و کاغذی «بر روی خط»، با شرکت دو نفر از ماشین نویس ها، و کارمندان بایگانی آن مؤسسه، در یک بسته بندی شکلاتی، نقره ای زرورق، مانند کادو کریسمس کودکان زیر ده سال، وارد بازار شود!. آیا شما روش دیگری می اندیشید؟!.
دولت آمریکایی که از سال ۱۳۳۲ خورشیدی دوستی و محبت خود را به ایرانیان نشان داده و در سال ۱۳۵۷ با بردن شاه از ایران، دوستی خود را کامل نمود، باز هم نمی تواند بی تفاوت باشد. در باره رژیم ایران، سیاست « کج دار و مریز» را همواره پیش گرفته تا خدای ناخواسته خاری به پای ولی فقیه فرو نرود وگرنه پای ایشان نیز به سرنوشت دست مبارکشان چلاق از آب درمی آمد.
دولت آمریکا در سیاست تلویزیون پارسی زبان نیز دست کمی از همتای خود بی بی سی لندن ندارد. بر این اساس، چند سال پیش، دست و بال احمد رضا بهارلو را از برنامه های سازنده صدای فارسی کوتاه کرد، سال گذشته نیز شماری از ایرانیان وارسته و میهنی را به مرخصی دراز مدت فرستاد، و نام و تصویر جمشید چالنگی را از برنامه تفسیر خبر برداشت، و او را به خانه فرستاد، و واژه تفسیر خبر که بدون اجراء کننده پرقدرتی چون چالنگی، یک شیر بی یال و دم است، جایگزین آن نمود.
از آن چه گذشت، به خوبی دیده می شود که سیاست آمریکا دست کم در مورد تلویزیون پارسی سیاست موش ها بوده است، نه گربه ها. بدین معنی که تنها موش ها می توانند در آن سیستم جاودانی بمانند. سیاستی که ولی فقیه ما نیز سالیانی است در پیش روی خود گرفته است.
روز گذشته اتل متل گزارش گر ما توانست در گفتگویی با یکی از آخوندهای شکمباره دفتر ولایت فقیه دریابد که مقام معظم رهبری به تازگی نامه ای ستایش آمیز به دلیل حذف برنامه پارازیت به سر پرست صدای فارسی تلویزیون آمریکا به شرح زیر فرستاده است:
نامه تشکر آمیز مقام معظم رهبری
بسمه تعالی
جناب مستطاب مدیر برنامه ریزی صدای آمریکا، السلام علیکم
با نهایت مسرت اطلاع حاصل فرمودیم که جنابعالی برنامه مزاحم و آزار دهنده پارازیت را قطع نمودید که بی نهایت موجبات شادمانی بنده و اهل بیت ما فراهم شد. باور بفرمایید از بس این برنامه ضد ولایت وقیح و مزخرف بود که بنده و والده آقا مجتبی لحظه ای آرامش نداشتیم و احساس می فرمودیم که هر آن تخت و عمامه به باد رود.
بنده شخصاً مدتی بود شاش سوزک گرفته، و دست به آب رساندن برایم بلای عظیمه بود. چند بار به این کره الاغ مجتبی لندهور خودم دستور دادم که تعدادی از این اوباشان کذب الله و چاقو کش های مرکز خلافت را بفرستد به واشنجتون (معرب واشنگتون) مقر ریاست شما و تکلیف این حسینی و اربابی ملعونین را مانند دکتر بختیار، شرفکندی، و فرخ زاد خائنین به بیت ما را یک سره کنند، بدبختانه این اولاد چموش گوش به حرفم نکرد.
حالا که این خبر مسر ت انگیز را شنیدم، حق الزحمه شما را زیاد می کنم. علی الحساب یک چک یک میلیون دلاری همراه این نامه است. آن را هرطور می دانید میان خود و دوستان مصرف کنید. ضمناً از شهیدان ۷۲ تن، علیرضا نامورحقیقی، محسن کدیور، حسن اشکوری، بازرگان، مسیح علی نژاد، و مهدی خزعلی که از مخلصان مرکز خلافتند دلجویی نمایید.
ایام مستدام- الحاج آیت..موسوی الخامنه ای (ولی فقیه)..اثر مبارک انگشت دست چپ