در طی این سه دهه ننگین که از عمر حکومت جنایتکار آخوندی می گذرد، هیچگاه یک مشکل اجتماعی و یا فرهنگی به صورت ریشه ای حل نشده و از بین نرفته است، بلکه همواره مسئولین بی سواد و خرافاتی کشور، با پاک کردن صورت مسئله، برگ دیگری از مشکلات و ابهامات را، به کتاب هزاران برگی معضلات اجتماعی اضافه کرده اند.
امروزه دیگر بر همگان روشن است که جامعه مسموم ایرانی، فضایی بسیار زن ستیز را ایجاد کرده که زنان از کمترین حقوق شهروندی یک انسان و کوچکترین امنیتی برخوردار نیستند؛ به زنان و دختران به چشم یک ابزار و وسلیه ای نگاه می شود که برای ارضای جنسی و خدمت بی چون و چرا به مردان، خلق شده اند.
حال حکومت اسلامی، به جای اینکه این معضل اجتماعی را ریشه یابی کرده و با آموزش فرهنگ درست زندگی در اجتماع و شیوه آداب معاشرت و طریقه برخورد با بانوان و نوشتن قانون به نحوی که از زنان و دختران بی دفاع و بی پناه ایرانی پشتیبانی کند و قانون مجازات و قضایی کشور به صورت همه جانبه، طرف زنان باشد تا مردان اجازه تعرض و بی احترامی به بانوان را به خود ندهند و در صورت هتک حرمت یک زن، مجازاتی سنگین در انتظار مردان باشد، هر روز در پی بیشتر محدود کردن زنان است تا سر انجام جامعه از وجود زنان تهی شود و هیچ زنی در خیابان ها مشاهده نشود تا مبادا مردی به وی چیزی گوید.
چرا به جای این همه سختگیری و عذاب و آزار دادن زنان، بر روی فرهنگ زن ستیز جامعه کار نمی کنند تا جامعه از حالت رادیکالی اینچنینی خارج شود؟ چرا حق دوچرخه سواری و مانتو کوتاه پوشیدن و شال رنگی سر کردن و لباس های زیبا و رنگارنگ پوشیدن و اخیرن هم حق چکمه پوشیدن را از زنان می گیرند و تمام توان شان را گذاشته اند تا بلکه زنان را خانه نشین کنند ولی به اندازه یک سر سوزن، کار فرهنگی و اساسی و بنیادی نمی کنند؟.
چرا نمی توان در جامعه به مردان فهماند که زن نیز یک انسان بوده، و در انتخاب نوع پوشش خود آزاد است، زن آزاد است که در تابستان های گرم و سوزان، در ایران نکبت زده اسلامی، مانتویی کوتاه و نازک با شالی سبک و کفش های باز بپوشد و هیچ کسی نیز حق ندارد تا کوچکترین مزاحمتی برای ایشان ایجاد کند؟.
اگر مردی به خود اجازه تعرض به حریم خصوصی زنی را بدهد، علاوه بر جریمه نقدی، به دادگاه نیز کشیده خواهد شد و امکان زندانی شدنش نیز وجود دارد.
حال آن که در یک جامعه دموکرات و سکولار، زنان آزادند تا هر آنچه که دوست دارند بپوشند و در هر ساعتی از شبانه روز، قدم در خیابان ها گذارند و هیچ مردی نیز به خود اجازه ایجاد مزاحمت برای آن زن را نمی دهد چرا که ریشه فرهنگ غلط زن ستیزی و مرد سالاری در آن جامعه، خشکانده شده است.
از مسئولین مبارزه با بد حجابی باید پرسید: بر فرض که تمام حقوق شهروندی بانوان را نیز سلب کردید و مانع حضور آنان در جامعه شدید و دیگر هیچ دختری با دوچرخه و هیچ زنی با چکمه در هیچ کجای ایران وجود نخواهد داشت، با پندارهای غلط و قرون وسطایی مردان اجتماع اسلام زده تان چه خواهید کرد؟.
نگارنده بر این باور است که پیش از هر انقلاب و خیزشی بر علیه رژیم حاکم، به یک انقلاب فکری و فرهنگی در سرتاسر جامعه اسلام زده و خرافاتی و مرتجع ایران زمین نیاز است. این جامعه مریض نخست باید درک کند که زنان از حقوق مساوی با مردان برخوردارند و باور ها و نوع پوشش افراد، حریم خصوصی انسان ها شمارده می شود و تعرض به حریم خصوصی دیگران، شایسته مجازات و برخورد قانونی است و سپس سراغ دیگر معضلات اجتماعی اش باید رفت.