۲۵ دسامبر زادروز مسیح بزرگ را گرامی می داریم و در شادی مسیحیان جهان به ویژه هم میهنان مسیحی خود شرکت می جوییم.
کشور های جهان به ویژه کاتولیک ها، بیشتر زاد روز عیسی مسیح را به عنوان کریسمس روز ۲۵ دسامبر برگزار می کنند. درحالی که مسیحیان کشورخودمان، و پاره ای از کشورهای اروپا مانند اسپانیا ۶، و یا ۷ ژانویه را زاد روز عیسی می دانند و در چنین روزهایی جشن می گیرند.
علت آن که ۲۵ دسامبر را زاد روز عیسی نامیدند، به دلیل جشن میترا خداوند خورشید ایرانیان است که شب یلدا و یا ۲۴ دسامبر برگزار می شد. اروپایی ها از طریق رومیان که با ایرانی ها ارتباط تنگاتنگ داشتند، جشن میترا را در شب یلدا و یا روز بعد از آن از ایرانیان یاد گرفتند. آنگاه چند سده پس از در گذشت عیسی مسیح، زادروز او را نخست همان ۲۴، و سپس ۲۵ دسامبر جشن ملی و رسمی خود نمودند.
ما آن چه را از مسیح بگوییم کم گفته ایم. زیرا مسیح انسان بزرگ و شرافتمندی بود که در سراسر عمر کوتاهش کمترین ستم و ناروایی نسبت به پیروان بیشمار، و همراهان خود روا نداشت.
به راستی کسی که بر قلب و وجود دگران تسلط و حمکفرمایی داشته باشد و آنچنان خود دار و با گذشت باشد که منحرف نشود، سوای مسیح بزرگ چه کسی می تواند باشد؟. زیرا عیسی مسیح در اوج قدرت و هنگامی که مردم پروانه وار به دور او می گشتند، از خود کمترین دیکتاتوری و زورگویی نشان نداد، و آزارش به کسی نرسید.
تا آن جا که گفته اند؛ روزی مردم زنی را پیش عیسی بردند و گفتند این زن زنا کرده، و مطابق قانون یهود باید سنگسار شود. حال، شما چه دستوری می دهی؟. عیسی سر به زیر انداخت و پاسخی بدانان نداد. چون آنان اصرار کردند و حرف خود را تکرار نمودند، عیسی سر بلند کرد و گفت؛ «کسی می تواند اولین سنگ را به این زن بزند که خود گناهی نکرده باشد». مردم از شنیدن این حرف از دور آن زن پراکنده شدند.
در کتاب انجیل از فرمایشات عیسی مسیح می خوانیم که می گوید:«اگر کسی به گونه راست تو زند، گونه چپ را در برابر او بگیر تا به آن گونه نیز سیلی بزند». شاید هدف از این گفتار حکیمانه آن بوده، که ما با این روش آب سردی بر طغیان آن فرد فرو ریزیم، و آتش خشمش را بخوابانیم، نه آن که بیشتر او را تحریک و خشمگین کنیم. از نمونه این پندهای سراپا انسانی و همراه با گذشت و مهربانی در کتاب عیسی به وفور و فراوان دیده می شود.
البته کشیش ها و پدران مقدس و پاب یعنی دکان داران دین مسیح، از این دستورات صلح و آرامش بخش عیسی سوء استفاده کردند، و جنایت هایی را در کشورهای گوناگون اروپا به نام دروغین دین تا دوره رنسانس، و به نام عیسی مرتک شدند که موجب خجالت و شرم بشریت است.
از دین عیسی، سرچشمه صلح، دوستی، گذشت و آرامش که بگذریم، به محمدابن عبدالله به اصطلاح پیامبر مسلمانان می رسیم. محمدابن عبدالله دین خود را بر اساس ظلم و ستم، و کشتار بی رویه، غارت کردن کاروان ها، کشتن مردان و تصاحب زنان آن بنا کرد. به عنوان نمونه، جنایات ۳۶ ساله رژیم اسلامی ایران نمونه کوچک و به مراتب کمتری از کاربرد اسلام را به ما نشان داده است. نمونه نزدیک تر به اسلام محمدابن عبدالله را می توان در اسلام طالبان در افغانستان، و یا در عربستان مشاهده نمود. و نمونه کامل اسلام محمدی تا کنون در جهان پیاده نشده، وگرنه نیمی از مسلمانان جهان می بایست هم اکنون تنها دارای یک دست، و یک پا باشند.