مدت زمانی است که ایرانیان، برای نگاشتن ایده ها و جملات مورد نظرشان در فضای مجازی و همچنین نوشتن و فرستادن پیام های کوتاه توسط تلفن های همراه شان، از الفبای لاتین استفاده می کنند و بی توجه به اینکه زبان نوشتار و مورد نظر ایشان فارسی است و رسم الخط فارسی قرن هاست که توسط ایرانیان مورد استفاده قرار می گیرد و یکی از کهن ترین و با ارزش ترین میراث اجدادی ماست، جملات مورد نظر خویش را با حروف انگلیسی می نویسند و نام عامیانه “فینگلیش” را بر روی این شیوه نگارش ناپسند نهاده اند.
بسیاری از ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می کنند و همچنین فرزندان آنان که در خارج از مرزهای ایران زمین زاده شده اند، حتی توانایی خواندن و نوشتن زبان شیرین فارسی را نداشته و زبان فارسی را نیز به صورت شکسته و ناقص سخن می گویند و به طور کلی، مزه این قند فارسی را به فراموشی سپرده اند که البته بسیار جای تاسف و نگرانی برای آینده این زبان کهن وجود دارد.
بیشتر ایرانیان خارج از کشور، پس از مدت زمان کوتاهی استنشاق هوای کشورهای بیگانه، باد بیگانگی به گلو می اندازند و سرزمین مادری و فرهنگ و تاریخ و هنرشان را جز در مواقعی که می توانند با کمک آن ها فخری بفروشند، از یاد می برند.
گویی که نه هیچگاه ایرانی بوده اند و نه زمانی فارسی را چون بلبل صحبت می کردند و حتی گاهی دستی به قلم می بردند و چیزهایی نیز می نوشتند، ایشان شوربختانه به گونه ای رفتار می کنند که پنداری زاده کشوری هستند که در آن سکونت می کنند و به طور اتفاقی فارسی را دست و پا شکسته آموخته اند و چیزهایی نیز راجع به ایران در اخبار تلویزیون شنیده اند.
گرچه بازگو کردن این مسائل در مشکلات و دردهای ایرانیان که همه شان ناشی از فقر فرهنگی و با زبانی بهتر “فرهنگ باختگی” اند، اما اگر به کشورهای اروپایی نظیر آلمان و فرانسه که زبان رسمی شان انگلیسی نیست نگاهی بیاندازیم و آن کشورها را مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دریافت که سران آن کشورها سرمایه های چشمگیری را خرج زنده نگاه داشتن زبان شان می کنند.
برای مثال می توان از امکان تحصیل رایگان برای دانشجویان خارجی در صورتی که به زبان فرانسوی (در کشور فرانسه) و یا زبان آلمانی ( در کشورهای آلمان،اتریش و…) تحصیل کنند، نام برد.
حال ما ایرانیان، با داشتن چنین زبان کهن و شیرینی که پر است از مشاهیر و دانشمندان و فیلسوفانی چون حکیم عمر خیام که چهره های جهانی می باشند و همگان ایشان را شناخته و بدان ها احترام می گذارند، چه کرده و چه می کنیم؟.
آیا نوشتن جملات فارسی به الفبای انگلیسی، خیانت به فردوسی پاکزاد، آن بزرگمرد فرزانه ایرانی نیست که سی سال از زندگی اش را برای نوشتن شاهنامه به قصد حفاظت و مراقبت از تاریخ و زبان و فرهنگ این مرز و بوم وقف کرد، نمی باشد؟
آیا با نوشتن جملات فارسی توسط حروف بیگانه انگلیسی، به یادگار های جاودانه و ارمغان نسل های گذشته و مفاخر ایران زمین پشت نکرده و حافظ ها و سعدی ها، مولانا ها و شهریارها، فرخی یزدی ها و هدایت ها، پروین ها و سیمین ها و شاملوها و فروغ ها را زیر پاهای مان و فقط به خاطر راحتی خودمان که نمی کنیم؟. چه بر سر زبان فارسی و آیندگانی خواهد آمد که هرگز توانایی خواندن و نوشتن فارسی را نخواهند داشت؟. چرا ایرانیانی که ادعای فرهیختگی و ادیب بودن شان، گوش آسمان را کر کرده است، خود تیشه ای در دست گرفته و در حال زدن ریشه فرهنگ و هنر و تاریخ و ادبیات فارسی هستند؟
یکی از دلایلی که ایرانیان ترجیح می دهند از حروف بیگانه برای نوشتن جملات شان استفاده کنند، تنبلی و راحت طلبی ایرانیان است که این عادت و اخلاق زننده ایرانیان، شهره آفاق گشته است. ایرانیان برای چند دقیقه راحتی بیشتر و کار آسان تری را انجام دادن، از الفبای انگلیسی برای نگاشته های شان استفاده کرده و فرهنگ و زبان مادری کهن شان را له کرده و فراموش می کنند.
بیشتر ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می کنند، حتی زحمت آموختن دستور زبان فارسی را به فرزندان شان نمی دهند و با این خیانت، نسل های آینده ایران زمین را به طور کل، با ادبیات و هنر و فرهنگ و تاریخ ایران زمین بیگانه و نا آشنا می سازند و زبان فارسی در میان نسل های آینده ایرانیان خارج از کشور جایی نخواهد داشت و از یادها فراموش خواهد شد.
نگارنده از یکایک هم میهنانی که این مقاله را می خوانند درخواست می کند که به زبان و ادبیات فارسی ظلم و خیانت نکنید و فارسی را پاس بدارید و از این ارمغان گوهر باری که گلستان ها و بوستان ها و دیوان های اشعار فراوانی به کمک آن نوشته شده است، به بهترین شکل محافظت کنید و با یک عزم ملی و اتحاد زیبا، رسم زشت و ناپسند فارسی نویسی با الفبای انگلیسی را، برای همیشه از بین ببرید. بگذارید نسل های آینده ایران زمین، به داشتن زبان و رسم الخطی کهن و پربار افتخار کنند و از خواندن آثار مشاهیر ایرانی، لذت ببرند.