به گزارش فارس نیوز، آیتالله مرتضی مقتدایی امروز در گفت وگو با خبرنگار فارس در قم، زمان حاضر را، زمان شکوفایی حوزههای علمیه به ویژه حوزه علمیه قم دانست و اظهار داشت: در حال حاضر ظرفیتهای بسیار بالایی به انواع مختلف در قم وجود دارد که علاقمندان به علوم دینی و تحقیق و مطالعه در مباحث دینی میتوانند در حد کافی از این ظرفیتها بهرهبرداری کنند.
مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور با بیان اینکه رشتههای تخصصی بسیار متنوع و رو به ازدیادی در حوزه علمیه قم داریم، ابراز داشت: در گذشته رشتههای تخصصی حوزه حدود ۱۲ رشته بوده که در حال حاضر این تعداد به بیش از ۲۰ رشته رسیده است و تعدادی هم تقاضا برای تاسیس رشتههای جدید وجود دارد.
وی با بیان اینکه برخی از جوانان علاقمند از دانشگاههای معتبر کشور انصراف میدهند و در حوزه مشغول به تحصیل میشوند، خاطر نشان کرد: در تلاش هستیم که ظرفیتهای حوزه و مدارس علمیه را توسعه دهیم تا بتوانیم تمام کسانی را که علاقمند به تحصیل در دروس حوزوی هستند پذیرش کنیم. آیتالله مقتدایی اظهار داشت: امیدواریم که خداوند توفیق دهد تا بتوانیم آنگونه که در شأن حوزههای علمیه است، وسیله و امکانات لازم را فراهم کنیم و پاسخگوی نیازها باشیم.
باید گفت که ایران زمین، مهد فرهنگ و تمدن و هنر، به چه حال و روز فلاکت بار و اسفناکی افتاده است که دانشجویان رشته های تحصیلی خود در دانشگاه را رها کرده و به سمت آخورهای حوزه علمیه هجوم می برند.! آیا این انتهای بیچارگی و نهایت فرهنگ باختگی ملتی به بزرگی و قدمت ایرانیان نیست که به جای گسترش دانشگاه ها و رشته های تحصلیی موجود و رایگان نمودن هزینه های تحصیلی برای تمامی ایرانیان، آغایان درهای دانشگاه را گِل میگیرند و دانشجویان را زندانی و شکنجه می کنند و به قتل می رسانند و آن وقت درهای طویله های شان را که “حوزه علمیه” می خوانندشان باز می کنند و سرمایه ملت را به جیب گشاد آخوند می ریزند؟.
حوزه های علمیه که به غیر از دزدی و دروغگویی و فساد و بی اخلاقی چیزی برای ارائه به طلبه های شان ندارند، در حال چپاول سرمایه ملی این سرزمین و همچنین نابودی و از بین بردن نسل جوان و روشنفکر و پرسشگر هستند.
انسان نماهای فرصت طلبی چون عبدالکریم سروش که استادان با سواد و کارکشته دانشگاه را از کار بیکار کردند و تیشه به ریشه آموزش و پروش ایران زمین زدند و دست کم دو نسل را از شانس آموختن سواد از راه درست و استاندارد محروم ساختند، حال باید نتیجه کار خود را ببینند که درهای حوزه های علمیه باز و گشوده است و درب های دانشگاه هر روز بسته و بسته تر می شوند.
مگر یک آخوند به غیر از دید زدن و فریب دادن زنان، دختران و پسر بچه ها و همچنین دزدی و دروغگویی و شارلاتان بازی، چیز دیگری هم بلد است؟ مگر هرگز یک آخوند همانند یک انسان شریف و زحمتکش زندگی کرده و یا می کند؟ آخوند و پاسدار و بسیجی و حزب اللهی انگل جامعه اند و چون زالو خود را بر روی دار و ندار مردم می اندازند و تا وقتی که بترکند و بمیرند، از مکیدن خون مردم دست بردار نیستند.
آخوند خوب و آخوند بد نداریم، همه آخوند ها بدترین و پست ترین و بی ارزش ترین مردمان هستند و آخوند خوب، آخوند مرده است که دهانش بسته شده و پندار ها و کردارها و گفتار های ضد انسانی و ضد ایرانی اش، دیگر به کسی آزار نمی رساند.
بیش از شش سده است که جان و مال و ناموس مردم ایران زمین در اختیار آخوند و آخوند زاده قرار دارد، آخوند دروغگو و بی سوادی که از کمترین حد دانش و خرد بی بهره است و چیزی جز چند کلمه عربی گوشخراش نمی داند، امروز بر گرده ملت نشسته و از مردم سواری می گیرد.
حال آخوندی که توانایی پاسخگویی به پرسش های جوانان روشنفکر و حقیقت دوست ایرانی را ندارد و می خواهد که همه نوکر و برده او باشند و همواره تشنه به خون آزادی و انسان های آزادی خواه است، از گدایی و روضه خوانی دست کشیده و آن کارها را به مردم فقیر و درمانده ایران سپرده و خود به فکر تحمیر هر چه بیشتر مردم است و شعبه های حوزه علمیه اش را گسترش می دهد.
باید روزی تمام آخوند ها را در همان شهر قم جمع کرد و مردمان قم را از شهر خارج ساخت و دور شهر را تمامن دیوارهای بلند کشید و پای تمامی آن ریشوهای بد ذات را با زنجیر به یکدیگر بست که حتی نتوانند بی دردسر بخوابند و یا دستی به آب برسانند و اگر دلمان خواست، هفته ای یک بار، چند گونی نان خشک از آسمان و به وسیله هلی کوپتر به داخل شهر آخوندها می اندازیم و جنگیدن و دعوا کردن آخوندهای مفت خور سر یک تکه نان با یکدیگر را در کنار خانواده از تلویزیون ملی تماشا کرده و یک دل سیر می خندیم.!