هزار و چهارصد سال پیش، تازیان خون آشام با شمشیرهای بران خود به ایران حمله کرده و پس از رسیدن به تیسفون پایتخت بزرگ شاهان ساسانی نخست به زنان بیشماری تجاورز کردند، شهر بزرگ و کاخ پادشاهی را غارت و ویران کردند. تمامی زنان و مردان دلاوری را که از مسلمان شدن سر باز زدند، از دم تیغ گذراندند و هزاران هزار زن و دختر و پسر و مرد با شرف و آبرو دار ایرانی را به کنیزی و بردگی کشانده، وحشیانه، و سپس در بازار برده فروشی مدینه که محمد ابن عبدالله به آن رونق داده بود؛ فروختند. آنان کتابخانه های بزرگ را با تمامی کتاب های داخل آن به آتش کشیدند. در جایی آمده است که آب حمام های هرات، تا شش ماه از طریق سوختن کتاب هایی که مشاهیر ایرانی نگاشته بودند، گرم میشده است. آن بیابان گردان بی تمدن تمامی هستی و نیستی و دارایی ایران و ایرانیان را به غارت بردند.
برای مثال، دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب با ارزش دو قرن سکوت (بر روی عنوان کتاب یا همان دو قرن سکوت کلیک کنید تا بتوانید کتاب را دانلود کنید) در باب حمله اعراب و میزان نادانی و کم فهمی اشان اینگونه می نویسد: ” اعراب با ورود به کسری و غنایم آن شروع به غارت کردند؛ گویند فرق بین نمک و کافور راهم نمی دانستند، حتی بعضی فکر میکردند که نقره از طلا با ارزش تر است. گفته اند عربی یاقوتی به هزار دینار فروخت، گفتند چرا ارزان فروختی؟ گفت از هزار بیشتر اگر میدانستم همان می گفتم.
یا فرش بهارستان را به دلیل بزرگی، تکه تکه کردند، و هرتکه را سوار بر شتری به مدینه فرستادند و در آخر د ر بین سران قوم تقسیم کردند. گویند قسمتی را بیست هزار دینار فروختند. گویند اعراب به عمر نامه نوشتند که با کتاب های کتابخانه ها چه کنیم؟. عمر گفت: آن ها را به آب افکنید که اگر آنچه در آن کتابها هست سبب راهنمایی است خداوند برای ما قرآن فرستاده است که از آنها راه نماینده تر است و اگر در آن کتاب ها جز مایه گمراهی نیست ،خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است. از این سبب کتاب ها در آب یا اتش افکندند.(ابن خلدون )
در مقاله های پیشین چگونگی حمله تازیان و گوشه ای از جنایات بیشماری که به دست ایشان رخ داده است، به تفضیل شرح داده شده و نیازی به تکرار نیست؛ پرسش این است که این باج دادن به اعراب و گنبد و بارگاه ساختن برای نطفه های لق آنان که در سراسر ایران پراکنده اند و هم چنین هزینه کردن پولی که با آن سختی در ایران به دست می آید برای سفر به مکه و مدینه و مشهد و گداخانه های دیگر تا به کی ادامه خواهد داشت؟.
پس از هزار و چهارصد سال بردگی و نوکری ایرانیان برای تازیان پاپتی و بی تمدن، امروز در دنیای تکنولوژی و علم و خردگرایی، هنوز نیز ایرانیان اسیر چنگال خرافات اعراب و مسافر قبرستان های نکبت بار تازیان هستند؛ ایرانیان زندگی اجتماعی و زنده بودن و جریان داشتن زندگی و لازمه حرکت رو به جلو، تلاش و پیشرفت را فراموش کرده و تنها چیزی که می دانند و می پرستند و بدان علاقه دارند، قبر است! آن هم قبر اعرابی که کمر به خون پدران و مادران و اجداد ایرانیان بسته بودند،
می توان گفت رابطه قبرستان با ایرانیان، چون رابطه ماهی با آب است و همانگونه که ماهی بدون آب خفه شده و می میرد، ایرانی فرهنگ باخته و بی خرد نیز، اگر سالی یکی-دو بار قبر گدای سامرا و یا حسن و اصغر و علی را نبیند، نابود گشته و پایه های زندمانی خفت بارش ویران می گردد.
حال هر کس هم دهان می گشاید و این عمل پست و نکبت بار، این سرطان قبر پرستی که حتی بی اخلاق ترین جانوارن راضی به انجامش نیستند را نقد می کند؛ به سرعت ذهن های بسته و مغزهای خشک شان، فرمان به باز شدن دهان های گشادان می دهد و داد و فریاد راه می اندازند که به عقاید ما توهین نکنید.
پاسخ نگارنده به آنان اینست که: ای برادر، خواهر، پدر جان، مادر، هم میهن نازنین، ای شیعه دوازده امامی، ای قبر پرست خوار و ذلیل شده! این دین و مسلک نکبت بار و اعمال مشمئز کننده و از رده خارج توست که به انسانیت و شعور بشر توهین می کند! دور و برت را نگاه کن، در دو هزار سال پیش زندگی نمی کنی؛ امروز زمان خردگرایی و سبک-سنگین کردن فرضیه های علمی و گفتگوهای در چهارچوب اخلاق و منطق است؛ کنار بگذار این قبر پرستی سخیفت را، به خودت بیا، به ماهیت راستینت بازگرد.!
با یک حساب سرانگشتی بوسیله پولی که ایرانیان سالانه به عربستان (دشمن خونی ایران و ایرانی) تقدیم می کنند می توان تعداد ۱۷۰.۰۰۰ مسکن روستائی احداث کرد و یا میتوان ۷۱۴.۲۸۶ فرصت شغلی کشاورزی یا ۲۰۰.۰۰۰ فرصت شغلی صنعتی برای جوانان ایجاد کرد و یا امکان ساخت ۱۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ متر مربع ساختمان مدرسه و ورزشی در کشور وجود خواهد داشت. و یا میتوان با کنار گذاشتن پول حجاج برای دو سال، یک پالایشگاه سوپر مدرن با ظرفیت ۷۵.۰۰۰ بشکه احداث کرد و یا با پول پنج سال حجاج میتوان ایران را به صادر کننده بنزین مبدل ساخت و دیگر برای واردات بنزین محتاج اعراب نبود.
چرا یک ایرانی باید سرمایه میهنش را خرج دیدن بت خانه ای کند که دستور کشتن، غارت کردن، تجاوز و چپاول سرزمینش از همان بت خانه صادر شده است؟. و چرا نباید یک ایرانی به جای هدر دادن پول در سرزمین تازیان، همان پول را برای بهبود اوضاع و آبادانی مملکتش به خاطر ساختن فردایی بهتر برای نسل های آینده کشورش خرج کند؟. آیا زمان آن فرا نرسیده که به باج دادن به اعراب و شکم تازیان را پر تر و گردن هایشان را کلفت تر کردن پایان دهیم؟.
آیا این پول هایی که ایرانیان خرج سفر به کربلا و مکه و دیگر قبرستان های عالم تازیان می کنند و یا خرج هایی که برای نذری دادن و کشتن وحشیانه گوسفندان در کوچه ها و خیابان ها می تراشند، نمی تواند هزینه نگهداری از میلیون ها کودک بی سرپرست ایرانی را پوشش دهد؟. چه زمانی نوبت به اندیشیدن به وضعیت اسفناک این همه کودکان خیابانی و زنان بی سر پناه و کارتن خوابان و آوارگان ایرانی و دست ایشان را گرفتن می رسد؟
تا کی مام میهن باید شاهد این باشد که سرمایه ی ایرانیان را برای قبرستان های اعراب و یا برای این امامان و تخم و ترکه شان و یا برای لبنان و حزب الله و فلسطین خرج می شود و ملت ایران گوسفندوار سکوت اختیار کرده اند؟.
آیا تا به حال در گوشه و کنار هر خیابانی از کشور اسلام زده مان، کودکانی را که برای فروش یک شاخه گل یا یک بسته آدامس بال بال می زنند را ندیده ایم و طعم تلخ زندگی های غمبارشان را از دور نچشیده ایم؟. آیا مردان و زنانی را که از سر ناچاری و از فرط درماندگی، با نا امیدی تمام اسپند دود می کنند و شیشه ی ماشین ها را دستمال می کشند را ندیده ایم و اندیشیدن به سیاه بختی ایشان درد بر دلمان ننشانده است؟.
آیا آن خردباختگانی که پول خرج این حرم ها و ضریح ها می کنند، برای ثانیه هم که شده به هم میهنان زنده و تحت فشار و بینوای خود نیز می اندیشند و در نمی یابند که آن عربی که صد ها سال از مرگش می گذرد به پول و سرمایه نیاز ندارد و این مردمان زنده و بیچاره ایران هستند که به کمک و پول و کار و زندگی های انسانی احتیاج دارند؟.
به هر روی باید نشست و کمی اندیشید و حساب-کتاب کرد و دریافت که آخر این چه بدهی مرگباری است که پس از هزار و چهارصد سال باج دادن به هر عرب بی سر و پایی هنوز ادامه دارد و هم اکنون نیز تازیان و رهبران دینی مسلمانان بر گرده ملت ایران سوارند و ایرانیان هنوز نیز برده حلقه به گوش تازیان می باشند؛ آیا این امر مایه خجالت و سر افکندگی نیست؟.