سالی که گذشت سال سختی برای ایرانیان آزادی خواه بود؛ سال تلخی برای جوانان دلاوری که به دلیل مخالفت شان با حکومت اسلامی زندانی و شکنجه شده و بالای دار کشیده شدند؛ سال غم باری برای خانواده هایی که عزیز از دست دادند و مزدوران ولایت، جگر گوشگان شان را به دلایل واهی و غیر منطقی از ایشان جدا کرده و روانه سینه قبرستان ها نمودند. سالی که گذشت سال رنج آوری برای کودکانی بود که پدران و مادران شان دور از خانه و در گوشه سلول های سردِ زندان هایِ ولی امر مسلمین، اسیر چنگال ظلم بودند و هستند.
سالی که گذشت، سال شومی برای کارگران زحمتکش بود؛ برای آن هایی که دیگر رَمَق برخاستن و عَرَق جبین ریختن و چند ده ساعت جان کندن برای خریدن قُرصی نان را ندارند؛ سالی که گذشت سال درد آوری برای پدر و مادرانی بود که به برکت وجود نظام اسلامی و اقتصاد مریضش و دَله دزدان بی شمارش، کارهای شان را از دست دادند و از پرداخت هزینه های زندگی های به شدت ساده شان نیز باز ماندند؛ سالی که گذشت سال بدی برای پدران و مادرانی بود که به دلیل فقر مالی، شرمنده روی فرزندان خود گشتند.
سالی که گذشت، چون تمامی سال های پیشتر از آن، سالی ماتم بار و پُر از درماندگی برای کودکان بی دفاع کار بود؛ کودکانی که تا چشم باز می کنند و زمان بچگی کردن شان فرا می رسد، اسباب بازی های نداشته شان را حتی در ذهن های بی آلایش شان دور می ریزند و هر یک، چرخی، دسته گلی، بسته آدامسی، دستمال کاغذی، چیزی به دست می گیرند و از صبح تا شب، پیاده به دنبال عابرانی می روند که انسان دوستی را سال هاست به دست فراموشی سپرده اند.
سالی که گذشت همچون خیلی سال های دیگر، سال زجر آوری برای کودکان بی سرپرستی بود که دست زمانه، سایه پدر و مادر را از سرشان برداشته و ایشان اسیر مکان هایی شده اند که به جای مراقبت از کودکان بی سرپرست، آن کودکان بینوا را زده، شکنجه کرده و می سوزانند و فریاد رسی هم به داد آن بیچارگان نمی رسد. سالی که گذشت سال ظلم بی پایان، به کودکان بی پناه ایرانی بود که آینده بسان راهی تاریک و بی پایان و لبریز از فساد و فحشا و فقر و درماندگی انتظارشان را می کشد.
سالی که گذشت سال خُرد شدن و له شدن شرف و غرور بانوان ایرانی به دست سگان ولایت فقیه بود؛ سالی که در آن مأموران نیروی انتظامی دختران این سرزمین را به بهانه بد حجابی دستگیر نموده و به آنان تجاوز کردند؛ سالی که مجلس ضد مردمی ایران قانون حق ازدواج چندباره مرد بدون کسب اجازه از همسرش را وضع کرد و ستون خانواده هایی را که زنان ایرانی با چنگ و دندان در حال نگاه داشتن شان بودند، از هم پاشیده شد. در سالی که گذشت مقامات دولت مصری، در تهران به یک بانوی ایرانی تجاوز کردند و بدون مجازات، به کشورشان بازگشتند و شرف مردمان ایران زمین را لکه دار نمودند.
سالی که گذشت، سال بی آبرویی ایرانیان در پیشگاه جهانیان بود؛ سالی که بسیجیان و مزدوران ولایت فقیه به سفارت انگلستان حمله کرده و با وحشی گری و بربریت، چهره ای زشت و پلید را از مردمان ایران در چشم مردم دنیا، تصویر کردند. سالی که چندین ایرانی نما و نوکر ولایت در کشورهایی چون آمریکا و هند و تایلند به جرم عملیات تروریستی بازداشت شدند و مایه خجالت ایرانیان گشتند. سالی که گذشت سال خون و خفقان و دیکتاتوری مذهبی بود که جان مردمان ایران زمین را به لبان شان رسانده است.
امید است که سالِ نو، سالِ اتحاد و همدلی مردمان ایران و یکپارچه شدن تمامی ایرانیان آزادی خواه برای به زیر کشیدن این رژیم جنایتکار باشد؛ سالی که در آن آزادی ارزش و مفام پیدا کند و سکولاریسم دست دین را از زندگانی اجتماعی و سیاسی مردمان قطع نماید و باورهای مردم در چهارچوب خانه های شان باقی بمانند. سالی که هیچ زندانی سیاسی – عقیدتی در هیچ کجای این خاک وجود نداشته باشد و همه در اظهار دیدگاه های شان آزاد باشند. امید است که سالِ نو، سال رهایی و آزادی میهن از چنگال ستمگران باشد و مردم ایران زمین، به هویت و ماهیت راستین خویش باز گردند و احترام جهانی خویش را باز پس گیرند.