امروزه کمتر رادیو و یا رسانه عمومی دیگر در سراسر کشور می توان یافت که خالی از روضه خوانی، خرافات افزایی و خرد زدایی باشد. رژیم عرب زاده حاکم بر ایران، با تمام قدرت و با صرف بالاترین هزینه ها، می کوشد تا افکار مالیخولیایی و سرشار از خرافات مذهب شیعه را در فکر و اندیشه مردم ایران، به ویژه نوجوانان گزینه ساخته، و همگان را به این اعتقادات پوچ و بی معنا معتاد، و معتقد نماید.
هر رادیویی را باز کنید و اندکی بدان گوش فرا دهید، به آسانی در می یابید که آن رسانه تنها نماینده افکار پلید آخوند و حاکمیت مطلق آنان بر این سر زمین است. هر برنامه که خود فاقد ارزش علمی و حقیقت جامعه است با بسم الله رحمن رحیم و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می گردد و در لابلای آن برنامه، شنونده نا آگاه و یا بی تفاوت را به سمت خرافات و افکار آخوندی سوق می دهد.

فرتور نتیجه ۳۳ سال تحمیر، خرد زدایی، خرافات گستری و آموزش دینی آخوند را به روشنی نشان می دهد. فرزندان ایران زمین که باید در راه پیشرفت علم و هنر و ورزش و همچنین حفظ ارزش های فرهنگی – تاریخی سرزمین شان بکوشند، هر کدام دستمال یا زهرا و یا حسینی بر سر بسته و گرفتار واقعه کربلا می باشند. آینده این نوجوانان چه خواهد بود؟
مردی که در رادیو خود را به نام یک مهندس آگاه و با تجربه معرفی می کرد و درحقیقت یک آخوند بود، پس از خواندن اوراد مذهبی، به گفتار خود در مورد چگونگی پدیدار شدن ابرها و ایجاد باران و تگرگ به طرز مسخره ای که تنها برای کودکان و یا کوردلان بی سواد مناسب بود، پرداخت.
این آقا که مزد حماقت در اندیشیدن و یا مزدوری خود را می خورد، پدیدار ابرها در بالای سرمان را خواسته و اراده خداوند آسمان می دانست. او می گفت با کرم و لطف الهی، ابرها در آسمان پدید می آیند، آنگاه وقتی انباشته شدند، بر اثر فشار و سنگینی، به باران و یا تگرگ تبدیل می شوند.
گفتار این شیاد کلاهبردار، مانند دیگر آخوندها بر اساس مشیت و خواسته پروردگار آسمان ها بود. همان انتظار و برداشتی که مسلمانان به پیروی از قرآن و احکام دینی خود، نماز نزول باران می خوانند و یا برای مدت زیادی در آن محل دست به دعا و مناجات بلند می کنند بدون آن که باران باریده شود. یا دعا و نماز رفع و دفع زلزله، و یا خسوف و کسوف می خوانند که هیچگاه این دعاها نمی تواند پدیده های عالم طبیعت و جغرافیایی را تغییر دهد. ولی این کلاه برداران، با گول زدن خردباختگان مذهبی، بر عمر جنایت بار رژیم اسلامی و حکومت آخوندی می افزایند.
تبلیغ و سخن پراکنی همه رسانه ها در کشور، تنها بر این مبنا استوار است که همه چیز و همه کار و همه راهها به خدای بزرگ آسمان ها ختم می شود و دانشمند و عالم نیز کسی است که با حفظ قرآن در کودکی، به فراگیری فقه و اصول اسلامی و همچنین انتشارات مذهبی در ستایش حق، به زبان عربی پرداخته است.

امروزه در ایران زمین به هر طرف که نگاه کنیم، چند رأس از این جانوران را خواهیم دید که بیکار و خرسند در حال چرخ زدن در سطح شهر می باشند و از بیت المال که حق مردم است، می خورند. به راستی جامعه را بدون وجود آخوند تصور کنید، آیا کم و کاستی در کشور پیش خواهد آمد؟ آیا این مفت خوران را نباید به اردوگاه های کار اجباری فرستاد؟
سخن همواره بر اساس شهر مقدس مشهد، شهر مقدس قم، و سومین شهر زیارتی یعنی شیراز، و بارگاه مقدس حضرت امام رضا، و حضرت معصومه است. از دانشمندان واقعی گذشته ایران مانند ابن سینا، فخرالدین رازی، و خیام و پژوهش علمی و یا دانشمندان و مکتشفین کشورهای باختری خبری نیست. اگر سخنی از آنان گفته شود، صرفاً جنبه های مذهبی و اعتقادات و خرافات مذهبی است که به آنان نسبت داده می شود.
آثار و بناهای تاریخی منحصر می شود به امام زاده های کنونی و امام زاده هایی که در کتاب های مذهبی نامشان برده شده و وجود خارجی ندارند و هم اکنون در هرکنار شهر و ده بدون آن که قبر و گورستانی وجود داشته باشد، مشغول ساختن بنایی برای آنانند. دیگر بناهای تاریخی، مسجدها، حسینیه ها، و اماکن عزاداری و مذهبی می باشند. وگرنه از پل ها، کاروانسراها، برج های قدیمی، بندهای بر رودخانه ها، و مانند آن که به ویرانی رفته اند ویا در حال ویران شدنند و گهگاه شبانه آنان را خراب می کنند، خبری نیست.
رژیم جنایتکار، برای از میان بردن ارزش علم و دانش امروزی، و بالا بردن و تجلی دادن افکار آخوندی و معلومات فقهی، در هر گوشه و کنار کشور و هر بخش و ده کوچکی، یک چهار دیواری را به نام دانشگاه نامگذاری کرده، و پس از چند سال دریافت شهریه و هزینه های سنگین از جوانان نا امید و سرگردان، مدرکی بی محتوا و فاقد هرگونه پاسخگویی علمی و دانش جهانی در اختیار آنان گذاشته است. به طوری که درهرخانه و کاشانه، یک و یا چند دختر و پسر مهندس و دکتر بیکار، دیده می شود.
همین مدرک های دکتر و مهندس بی محتوا وسطحی و بی ارزش را به گروهی از طلبه ها، بسیجی چاقو کش و مزدور و آخوندهای شکمباره دهان گشاد و ستایش گر رژیم داده شده، و از این روی توانسته اند ارزش واقعی علم را از میان ببرند. به کار گماردن و استخدام در ادارات و سازمان ها نیز عموماً از همین طلبه ها و بسیجی ها و عده ای به اصطلاح فرزندان شهیدان و جنگنده های جنگ گذشته انجام می شود.
از آنچه گفته شد، رژیم همواره در تلاش بوده است تا از ورود جوانان خردمند ایرانی که با هوش و فراست خود توانسته اند در ورای آموزش پوشالی و گمراه کننده دانشگاههای رژیم به خود آموزی پردازند، در سازمان ها و ادارات جلوگیری نماید و این جوانان فرهیخته و هوشمند، چاره ای جز خانه نشینی و یا گرویدن به کار آزاد و نادیده گرفتن اندوخته علمی خود چاره و امیدی در پیش ندارند. نکته اندوه آور و تأسف انگیز دیگر این که، با وجود موفقیت درخشان ۶۴٪ دختران در کنکور دانشگاههای کشور، رژیم گستاخ زن ستیز، با بی شرمی و کینه دیرین خود نسبت به زنان، تنها ۸٪ دختران را به کار گمارده و استخدام کرده است. باید گفت زهی بی انصافی و زهی بی شرمی!.
فرار مغزها، و جوانان با فراست و هوشمند به کشورهای دیگر، از همان روزهای نخست اشغال کشورمان از سوی تازی زادگان سیه دل، آغاز شد و همچنان ادامه دارد. کمتر دانشگاه و یا کشوری را در جهان می توان یافت که یک و یا چند نفر ایرانی اندیشمند و جدا شده از وطن در آن به پژوهش و یا آموزش نپردازند و موفقیت و شهرتی افتخار آمیز به دست نیاورده باشند. برای نمونه می توان گفت که چندین تن از دانشنمندان و پژوهش گران ناسا در آمریکا، ایرانی هستند.

آقای دکتر فیروز نادری که یکی از مدیران ارشد سازمان فضایی ناسا می باشند، نمونه بارزی از ایرانیان موفق در خارج از کشور بوده و چندین هزار ایرانی موفق دیگر چون ایشان در جوامع پیشرفته غربی نقش های مفیدی را ایفا می نمایند. حکومت اسلامی سبب گشت که این دانشمندان باهوش از ایران فرار کرده و سرنوشت خویش را در جاهای دیگری از کره زمین رقم بزنند.
در بالا، از بی تفاوتی و آسان نگری مردم کشورمان سخن گفتیم. این بی تفاوتی ها، و آسان گذر کردن در برابر هدف های شوم رژیم در تخریب افکار عمومی موجب گردیده که رژیم اسلامی بتواند به آسانی و بدون هر مانع ویا سرسختی در برابر خود، مردم را به سوی اهداف جنایت بار آخوند در ساختن جامعه ای بی منطق، بی مطالعه، و در رؤیا و آرزوهای طلایی معجزه و پیش آمدهای غیبی به پیش برد.
رژیم در هر سخن، در آغاز هر گفتگو، در هر برخورد و به طور کلی در هر نفس کشیدن، جملات و عبارات عربی و خرافه افزا، چون بسم الله، شکر خدا، الحمدالله، امید به خدا، رضایم به رضا و مشیت او، اللهم صل علی محمد و آل محمد، و دهها نمونه دیگر از بام تا شام در همه موارد و همه جا به کار می برد، به طوری که مردم تصور می کنند، هر نفسی که می کشند کلی به الله مدینه بدهکارند و برای جلب رضایت او، باید نمایندگان الله مدینه در کره زمین، یعنی آخوندها را پیوسته از خود خشنود نگاه دارند.
همین امر دلیل سکوت مردم در برابر جنایات و یا اقدامات ضد ایرانی رژیم است. این کوتاه آمدن و تسلیم بودن در برابر اقدامات و تخریب میهنمان به وسیله آخوند تا بدان جا رسید که شاعر گرانمایه ای می فرماید: «خداوند خر را آفرید که ما سوار شویم، و آنگاه آخوند را آفرید تا بر ما سوار گردد!».