یادواره فارسی می گوید: آنکس که بر ما نریده بود/ کلاغ … دریده بود. بدبختی و ذلیل مردگی ما به کجا رسیده که رژیم دیکتاتور مردم آزار که اجازه نفس کشیدن را به کسی نمی دهد، و مملکت را بدان درجه ورشکستگی و بی آبرویی رسانده است، از امارات؛ یک شبه کشور نوپا و تازه به دوران رسیده، هواپیمای بوئینگ، آنهم دست چندم می خرد.
روزنامه همشهری در شماره ۱۲ فروردین خود از قول فلایت گلوبال انگلیس نوشته است که هواپیمای خریداری شده از نوع بوئینگ ۳۰۰-۷۴۷ می باشد در سال ۱۹۸۶ ساخته شده. گویا نخست این هواپیما به یک شرکت ناشناخته گامبیایی فروخته شده است. همچنین گزارش شده که این شرکت دو بوئینگ ۳۰۰- ۷۴۷ دیگردر اختیار دارد که می تواند در ماه می سال جاری به ایران ایر بفروشد.
این دو هواپیما طبق گزارش همان روزنامه در بورکینا فاسو به ثبت رسیده و تا پایان ۲۰۱۰ در شرکت سنتر آفریک ایر اکسپرس فعالیت کرده اند. نکته دیگر این که این دو هواپیما و هواپیمای دیگر که به ایران فروخته شده، مدتی نیز در خدمت شرکت استرالیایی کنتاس قرار داشته اند.
این گزارش برگرفته شده از یک گزارشگر خارجی، بسیار نامفهوم و گنگ نوشته شده، آنهم به دلیل نداشتن آزادی مطبوعات در ایران است که نمی توانند بی پرده همه چیز را بیان کنند. زیرا مسئولین بی مسئولیت و کاملاً ناوارد و بی سواد ایران، در بازار جهانی به راه می افتند و از دلال های کلاهبردار، ناشیانه و با بهایی سر سام آور، هواپیما و یا کالای دیگری که چند دست گشته و چندین سال در کشورهای گوناگون از آن بهره برداری شده است، خریداری می کنند. آنهم از یک شیخ نشینی که تا پیش از انقلاب ضد بشری اسلامی، تقریباً در صحنه بین المللی وجود خارجی نداشته است.
اکنون، شرکت شکست خورده و ناتوان ایران ایر ناچار است از همان هواپیماهای قراضه و از کار افتاده پیش از انقلاب که در عقب افتاده ترین کشورهای آفریقایی ویا آمریکای جنوبی از نمونه آن ها استفاده نمی شود، به کار گیرد، و جان مسافرین ایرانی را هرلحظه به خطر اندازد.
ایران ایر، این شرکت به هم پاشیده ایرانی، پس از چند دهه خدمات درخشان خود پیش از انقلاب ضد انسانی اسلامی در صحنه بین المللی، هم اکنون مانند پیر عجوزه صد ساله، عصا زنان و لنگ لنگان گام بر می دارد و برای یک پرواز کوتاه و محدود بین المللی خود، ناچار است در یک ویا دو نقطه برای سوخت گیری فرو نشیند، و برای هر نشست، ۳۰،۰۰۰ یورو به پردازد.
کهنگی هوپیماها، و عوض نکردن اجزاء و قطعات آن به موقع لازم و ضروری، و بی نظمی در مدیریت و اجرای این شرکت پرسابقه پیشین موجب گردیده که مسافرین ایرانی ترجیح دهند با هواپیمای غیر ایرانی سفر کنند. تا جایی که هم اکنون کشورهای کناره خلیج فارس که در گذشته حکومت هایی بادیه نشین و صحراگردی بیش نبودند، با هوپیماهای ۷۴۷ و ۷۷۷ مدرن و تجهیزات و سرویس کامل از مسافرین ایرانی پذیرایی می کنند.
شرکت بزرگ ایران ایر که در گذشته بر فراز صحنه بین المللی در سراسر جهان از کشوری به کشور دیگر با بهترین امکانات و امنیت کامل، مسافر جابه جا می کرد، هم اکنون آنچنان در مانده و فلک زده شده که حتی نیازمندی های داخلی خود را نمی تواند تأمین کند. در گذشته، گردانندگان ایران ایر قطعات یدکی و اجزاء مورد نیاز خود را پیش از آن که عمر آنان پایان پذیرد، برای امنیت بیشتر عوض می کردند، و قطعات نو به کار می بردند. در جایی که هواپیماهای کهنه و فرسوده کنونی، باهمان قطعات فرسوده و بدون هرگونه ایمنی، همچنان در سرویس بوده، و برای جان مسافرین اندک توجه و ترحمی نمی شود.
همین نابسامانی ها و سیاست غیر انسانی دولت ضد مردمی اسلامی موجب گردیده که ایران بازار مکاره ای برای شرکت های بیگانه باشد. علاوه بر شرکت های اروپایی که مسافرین ایرانی را فعالانه در خطوط بین الملی جابه جا می کنند، همان گونه که گفته شد، شرکت های بزرگ چادر نشینان عرب با بهترین تجهیزات، همچنین شرکت ترکیه، و حتی افغانستان بازار مسافرت هوایی ایران را به اشغال خود در آورده اند. یکی از بستگان ما که به تازگی با هواپیمای ترکیه از لوس آنجلس به تهران آمده است، از نظم و ترتیب، و سرویس بسیار خوب و هواپیمای ۷۷۷ آن شرکت تعریف و تمجید بسیار می کرد، و بر آن حسرت می خورد.
برای آگاهی هم میهنان گرامی به شرح چند نمونه از این اشغال بازار مسافرت هوایی ایران می پردازد:
۱- هواپیمایی قطر- از تهران همه روزه، از شیراز ۴ روز، و گویا از مشهد نیز ۴ روز در هفته مسافر برای دیگر کشورهای جهان می پذیرد.
۲-هواپیمایی امارات- همه روزه از تهران- این شرکت با داشتن هواپیمای Air Bus ۳۸۰، و بوئینگ ۷۷۷، از تهران به لوس آنجلس مرکز تجمع ایرانیان در آمریکا پرواز می کند.
۳- هواپیمایی ترکیه- این شرکت نیز با هواپیمایی ۷۷۷ از تهران یا شیراز روزانه به بیشتر کشورهای جهان، از جمله آمریکا و شهر لوس آنجلس پرواز می کند.
۴- هواپیمایی کام ایر- این شرکت افغانی نیز از تهران به عموم کشورها مسافر می برد.
۵- هواپیمایی الاتحاد- این شرکت ابو ظبی نیز با مدرن ترین هواپیماها و بهترین سرویس از تهران به جابه جایی مسافرین می پردازد.
یادمان باشد که تا پیش از این انقلاب ضد انسانی ۵۷، ایران ایر یکی از چند شرکت سالم و درجه اول هوانوردی در جهان به شمار می رفت. تا آن جا که مسافرین خارجی با میل و خواست فراوان، پرواز با آن را به پرواز با شرکت های دیگر ترجیح می دادند. شمار پرواز این شرکت بنام بین الملی نیز بسیار زیاد بود. زمانی که شرکت های مشابه در خاورمیانه قدرت پرواز مستقیم و دور را نداشتند، این شرکت بزرگ ایرانی روزانه یک پرواز مستقیم به نیویورک، ۴ پرواز به لندن و همچنین شمار پرواز زیادی به کشورهای دیگر اروپایی داشت.
هنگامی که کشور بزرگ با سابقه درخشان گذشته ای چون ایران به دست تعدادی آخوند عرب و ضد ایران و ایرانی بیافتد، دیگر چه انتظاری از هوانوردی و امنیت و سلامت آن می توان داشت. آخوند ۵ تومانی مشهدی که باهمه جهان و مدنیت و پیشرفت قهر است، و دم او به چاه جمکران و قبر گداهای سامره و کربلا وصل است، به کار هوانوردی و شرکت های پیشرفته جهانی چه کار، و چه رابطه دارد؟. برای آخوند ضد ایرانی مهم نیست که صنعت هواپیمایی ایران از بین برود، و بازار هوانوردی کشورمان به دست اعراب، دشمنان و رقیبان واقعی کشورمان افتد. آخوندهای تازی نژاد، برای رضایت و جلب توجه اعراب از هر ولکاری و حاتم بخشی کوتاهی نمی کنند.
آمریکایی که مظهر تکنیک و پیشرفت همه جانبه در جهان، و نمونه خوب یک کشور آزاد و دمکرات است، و همه جهان به دوستی و داشتن ارتباط سیاسی و بازرگانی با آن افتخار می کنند و از آن بهره می گیرند، از دید تنگ و مغز پوک این آخوند ۵ تومانی مسجد لولاگر خیابان آذربایجان تهران، قابل ارتباط و دوستی نیست. چرا؟. زیرا یک احمق به خاک رفته ای چون خمینی بی سواد و نا آگاه، برای رضایت و خوش آمد توده ای ها و چپی های ایران، و همچنین مجاهدین، و برای به قدرت رسیدن خود، شعار مرگ بر آمریکا را سر داد، و در نهایت پستی و بی فرهنگی، پرچم آمریکا را که مورد ستایش و حتی پرستش ۳۰۰ میلیون مردم آزاده و مهربان آمریکا است، به آتش کشید.
آمریکایی که نزدیک به دو میلیون از هم میهنان ما را در دل خود جای داده، و آنان مظهر افتخار و مباهات کشور ما می باشند. ایرانیانی که کرسی های دانشگاهها و مراکز علمی آمریکا را اشغال کرده اند. تا جایی که چندین تن از محققین و پژوهشگران بسیار پیشرفته سازمان کیهان نوردی ناسا را ایرانیان تشکیل می دهند.
و اما، ما چه کردیم؟. از برکت نادانی و ضد ایرانی بودن آخوند، به همت و کرامت عبدالکریم سروش، استادان با خرد و اندیشمند ایرانی که دست کم از دکتر حسابی و مهندس ریاضی نداشتند، از دانشگاهها با خفت و خواری بیرون کردیم، و بسیجی های بدون داشتن حتی دیپلم درست و کامل، بدون هرگونه امتحانی پذیرفته، مدرک لیسانسی به آنان داده، روانه کشورهای خارج نمودیم و در دانشگاههای عموماً درجه سه و چهار به تحصیل وا داشتیم.
آنان را موظف نمودیم تا در ماههای محرم و رمضان به برادران متعهد و آخوند مرام خود در سفارت ها بپیوندند، و به جای تحصیل و تحقیق علم و دانش، به سینه زنی و خواندن دعای کمیل، و شب نشینی شبهای احیاء و قرآن بر سر گذاشتن بپردازند. حاصل آنها، افرادی چون کامران دانشجو است که بدون هر مدرکی، به وزارت علوم برگزیده شده است.
به هم میهنانی که تن به این خفت و خواری داده، و رفته رفته با پیشروی آخوند در همه زمینه ها مهر سکوت به لب زده اند، باید گفت خجالت بکشید، و ننگ بر شما باد. شماها هستید که با سکوت و همراهی خود با آخوند، راه را برای پیشروی هرچه بیشتر آنان باز گذاشته اید، و آخوندها را بر ما سوار کردید. شماها اگر یک جو غیرت و میهن دوستی دارید، باید به راههای گوناگون، و هرکسی در مقام و موقعیت خود، با این جنایت کاران و مفت خوران مبارزه کنید. کمترین مبارزه شما، شرکت نداشتن در جلسات آخوند، ویک مبارزه منفی است.