در ایران قیمت ها ماه به ماه، و یا هفته به هفته بالا نمی رود، بلکه هر روز و حتی هر ساعت بالا که نمی رود هیچ، ولی پرواز می کند. اگر جامعه ما پیشرفت ندارد، اگر صنایع ما در حال رکود و شکست کامل است، اگر هواپیماهای ما به علت نداشتن قطعات یدکی و سوخت در گوشه فرودگاه آفتاب می خورد، و خلاصه این که اگر کفگیر رژیم به ته دیگ خورده، ولی خوشبختانه یک پیشرفت و یک ترقی و یک بالا رفتن در کشورمان آشکار بوده و آن نرخ خوراک و پوشاک و اجاره خانه است.
مثال معروفی است که می گوید جنازه آنقدر آش و لاش شده بود، که مرده شور هم دلش به رحم آمده بر آن های، های، میگریست. حالا، اگر این رهبر خردمند، این خدای فرزانگی و درایت متوجه پرواز قیمت ها نبودند، چه کسی در کشورمان شعور آن همه درک و فهم را داشت.
بنازم به شعور این آخوند ۵ تومانی مسجد لولاگر، این رهبر خردمند، فرستاده خدای آسمان هفتم بر زمین که با وجود میلیاردها دلار و یورو ذخیره فردی خود در بانک های خارجی، به آسانی و یک شبه متوجه گرانی سرسام آور شدند.
تا آنجا که نوکر مخصوص ایشان حسین شریعتمداری نیز صفحه نخست روزنامه خود را در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۹۱ به این درک و فهم ملایانه اختصاص داده، و البته در همان ستون افزایش قیمت و بیانات آخوندانه، رهبر معظم یاد آور شدند که؛« تهدیدهای دشمنان نشانه قدرت نظام اسلامی است»
ای بنازم به این همه هوش و ذکاوت رهبر معظم که یکشبه به راز پرواز قیمت ها پی بردند، در حالی که دولت جناب احمدی نژاد از داشتن چنین فراست و هوشیاری بی بهره بوده اند. نگارنده تصور می کند که رهبر معظم خواب نما شدند، و یا فرستادگانی از عالم غیب از این همه پرواز قیمت ها به ایشان خبر داده است.
البته رهبر معظم و خردمند علاوه بر کشف نخست، شیرین کاری دیگر هم فرمودند. ایشان مسئولین دولت و مجلس را نصیحت فرمودند که سال جدید را سال همکاری با یکدیگر بنامند. حال، معلوم نیست این همکاری در چه مورد، و چه جهت خواهد بود؟. شاید هم همکاری در حواله ارز بیشتر!.
هاشمی رفسنجانی نیز برای آن که در سایه قرار نگرفته، و از نظرها مخفی نماند، اظهار فضل فرمودند که؛ « تحقق محتوای نامگذاری امسال، نیاز به برنامه و تلاش دارد». با این گفتار، ضرب شستی هم به رهبر خردمند وارد ساختند که الکی نامیدن سال نو، به عنوان سال تلاش و کوشش، تا برنامه نباشد، افرادی مسئول نباشند، بودجه ای در نظر گرفته نشود، کاری از پیش نمی رود، و در این مورد روضه خوانی کاری از پیش نمی برد، و باید حساب و کتابی در کار باشد…
رهبر معظم و خردمند انقلاب با آن هوش سرشارشان را باید هزار مرتبه سجده کرد، زیرا ایرانی ساختند که از نظر گرانی گوی سبقت را از زیمبابوی برده است، و از نظر دموکراسی و آزادی به کره شمالی می گوید بیلاخ. بابا، ایوالله ما عجب روضه خوانی داشتیم و قدر و ارزش او را نمی دانستیم!.
البته رهبر معظم در مورد دستبردهای متوالی در بانک ها اظهار معلوماتی نفرمودند. در همین صفحه نخست روزنامه حسین شریعتمداری تاریخ ۱۷ فروردین، می بینیم که بهمنی رئیس کل بانک مرکزی از دریافت (سرقت) پول های متوالی بانک های گوناگون از بانک مرکزی اطلاع داده است. گویا رهبر معظم این بار نیز زیر سبیلی رد کردند، و مانند دزدی های هم بافوری عزیزشان محمد رضا خاوری خواهند گفت؛ «او از ماست، کاری به این دزدی ها نداشته باشید..».
توصیه فضول محله به رهبر خردمند- اکنون که رهبر معظم و خردمند ایران در نشستی با یال و کوپال خود، با یک روضه خوانی مشکلات گرانی را حل فرمودند، از این شخص فرهیخته و دانشمند درخواست می شود که در یک روضه خوانی دیگر مسأله توالت و دستشویی های ایران که به عنوان مراکز بهداشتی زن و مرد نام گرفته اند، بکنند.
زیرا بوی گند آنها از دهها متر در اطراف آزار دهنده است، و آدمی را به یاد کشورهای عقب مانده آفریقایی می اندازد که الحق از نظر دستشویی از رژیم اسلامی در مقام برترند. ناگفته نماند بوی گند دستشویی های مساجد نیز تا مسافتی دور، نوع بهداشت و اسلامی بودن آن را مشخص می کند!.