پیش از آغاز سال نو ایرانی با خانواده تصمیم گرفتیم که سفری به شیراز نموده، و هنگام سال تحویل را میهمان خواجه بزرگوار، حافظ شیراز، و سعدی اندیشمند و گرانمایه باشیم. به راستی شیراز با وجود خاطره ها، و چکامه های زیبای حافظ گرامی و سخنان نغز و پر شکوه سعدی بزرگوار، چه حال و هوایی دارد؟!. ایکاش شما هم میهن مهربان و خردمند نیز با ما بودید، و در این خاطره های خوش شرکت داشتید.
در این دیدار، هم میهنان فرهنگ پرور و ایران دوست از سراسر ایران با پوشش های ویژه و آداب و رسوم محلی خود حضور داشتند و بر رونق و شکوفایی این گرد هم آیی میهنی می افزودند. صحنه زیباتر و شادمان برانگیزتر، وجود نونهالان و خردسالان دیدار کننده ها بود که با کنجکاوی و فراستی خاص از بستگان خود در باره این دو بزرگوار که افتخار فرهنگ و ادب ایرانند، پرسش می کردند، و یا چکامه زیبای بر سنگ نوشته حافظ را بایکدیگر می خواندند، و در فهم و درک آن از خانواده های خود کمک می گرفتند.
به کلی فراموش کردم که بهار فرح انگیز و سال نوین را خدمت یکایک هم میهنان گرامی، به ویژه به بیش از صد هزار از یاران و دوستان گرامی و اندیشمندمان، شادباش بگویم و برای تک تک شما عزیزان، سالی پراز شادمانی، همراه با تندرستی و پیروزی آرزو کنم.
این شادباش سال نو به دلیل بیماری شب عید نگارنده، و بستری شدن چند روز در بیمارستان به تأخیر انجامید. از این روی، از یکایک شما گرامیان پوزش می خواهم و اکنون فرصتی به دست آمد تا بر مصداق این یادواره گویای زبان پارسی؛ «…ابراز ارادت نگارنده به شما عزیزان، دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد»، با شما نیک دلان تجدید ارادت کنم.
و اما، اجازه دهید کمی از برداشت خود از شهر زیبا و با صفای شیراز در این دو هفته آغاز سال نو با شما به گفتگو بنشینم. از میهمان نوازی و خون گرمی شیرازی ها سخن بس زیاد است. این گرمی و مهربانی را می توان از سخنان زیبای حافظ بزرگوار، و سعدی اندیشمند دریافت.
در هرکجا که گام نهی، و با هرکس به گفتگو نشینی، لطافت و زیبایی را در گرمی سخنان آنان می یابید. بی جهت نیست که هرسال روزهای تعطیلی نوروز چند میلیون مردم به شیراز می آیند. زیرا همان گونه که گفته شد، شیراز، به ویژه در این ایام، حال و هوایی دیگر دارد.
گرچه احساس من در این مدت این بود که شهرداری ها، و مقامات محلی نهایت کوشش را نموده بودند تا میهمانان نوروزی در رفاه و آسایش بیشتری به سر برند، بدبختانه سیل عظیم دیدار کنندگان، با تجهیزات کم و کوچک و محدود خودشان، روزهای نخستین با سرمای زمستانی و باران متوالی، زندگی را بر عده ای سخت و دشوار نموده بود.
داشتن چادر های سفری کوچک که بیشتر نازک و مناسب فصل گرما بود، زندگی را به ویژه بر خانواده های بچه دار تنگ و دشوار می کرد. در هرحال، می توان گفت که دیدار نوروزی هم میهنان از شیراز، با خاطرات تلخ و شیرینی همراه بوده است.
نکته قابل انتقاد و بر رسی این که سودجویان و کلاهبرداران اجتماع، با نوشتن روی درب و دیوار شیراز، و دادن آگهی های نوروزی مانند اطاق مبله اجاره ای، و سرویس های دیگر، به شدت به شکوه و زیبایی شهر آسیب و زیان وارد نمودند. این دیگر وظیفه مقامات محلی است که با این بی خردان و سودجویان برخورد قانونی کنند، و آنان را به جای خود نشانند.
نکته تأسف آور دیگر این که رژیم تازی نژاد ضد ایرانی، در مسیر راهها و در فواصل گوناگون، همه جا دیدار بازدید کنندگان را نشانه ای از آمدن مردم برای دیدار قبر شاه چراغ که کمترین شناسنامه و سنخیت ایرانی ندارد، و از جمله تازیان متجاوز به این سرزمین می باشد، دانسته، و به تبلیغ و دادن نشانی آن یعنی؛ « به سوی حرم مطهر»، و یا « سومین حرم اهل بیت اسلام» می پرداخنتد.
در حالی که به خوبی آشکار است، مردم از سرتاسر ایران برای دیدار آرامگاه و تجدید عهد با دو چهره تابناک ادب و فرهنگ ایران؛ حافظ و سعدی، به شیراز می آیند، شیراز بدون سعدی و حافظ چندان با صفا و خوش آیند نیست، و مشتریان قبر تازی را گروهی از افراد قبر پرست و خردباخته، و عموماً از از شهرهای دور و نزدیک فارس تشکیل می دهند.
بی تردید، این کینه توزی و دشمنی آشکار رژیم مرده پرست تازی و نادیده گرفتن دیدار کنندگان عظیم مشتاق و علاقمند به حافظ بزرگوار و سعدی گرانمایه، بار دیگر هدف های ضد میهنی و ضد مردمی این رژیم را بر ملا و آشکار می نماید، و وظیفه ما را سخت تر می سازد.
با آن که ما با هیچ باور دینی مخالفت و ضدیتی نداریم و به عقاید دیگران احترام می گذاریم، ولی می دانیم که رژیم ضد ایرانی با تمام قدرت تلاش می کند روی فرهنگ و تاریخ ایرانی سرپوش گذاشته، و همگان را به سوی ندبه، گریه و زاری، و نهایتاً گورستان روانه سازد.