نگارنده پیشتر در طی مقاله ای به موضوع مهدی خزعلی و سخنان تازه وی و دعوتش از مردم برای شرکت در انتخابات و رأی دادن به علی مطهری، پرداخته و با منطق و دلایل محکم، ثابت نموده که نه تنها خزعلی مهره نظام می باشد، بلکه وی سوپاپ اطمینان تازه رژیم بوده و قرار است نقش خاتمی را بازی کند.
سپاه و وزارت اطلاعات رژیم اسلامی، در پروسه فریب دادن مردم و نفوذ به اپوزوسیون ایران در داخل و خارج از کشور، با نمایشنمایه ای نخ نما، به قهرمان سازی مشغول گشت و از مهدی خزعلی ولایت مدار و فرزند آخوند، زندانی سیاسی آزادی خواه و محکم و با اراده، که هفتاد روز در اعتصاب غذا بوده است، ساخته و این جنس بُنجل را از زندان آزاد کرده و به خورد ملت ایران داد.
در مقاله پیشین در رابطه با خزعلی خواندید که : “نگارنده به شخصه هیچگاه دید خوبی نسبت به مهدی خزعلی نداشته و همواره به فعالیت هایش مشکوک بوده است. خزعلی طوری از وزارت اطلاعات و بازداشت و بازجویی در نگاشته هایش می نویسد که آدمی خیال می کند وی در حال یاد کردن از رفتن به خانه خاله! می باشد.
خزعلی که فرزند آخوند خونخوار آیت الله خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری می باشد، یار غار سعید امامی بوده و خود بهتر از همه، به میزان قصاوت و توجش بازجو ها و بازجویی های وزارت اطلاعات ایران، آشناست؛ پس چرا مهدی خزعلی همواره با دعوتنامه به وزارت فرا خوانده شده و پس از چندی گفتگو کردن! به سوی خانه اش بازگشته است؟ آیا خون خزعلی رنگین تر از سایر فعالین سیاسی است که زیر شکنجه و تحت بد ترین شرایط قرار دارند؟
مهدی خزعلی در مصاحبه اش با پارازیت، علنن اعلام کرد که به نظام اسلامی و ولایت فقیه پایبند است و اعتقاد کامل دارد؛ او خود را سرباز جان بر کف اسلام و حکومت اسلامی و خط امام خمینی می داند؛ حال باید از کسانی که می خواهند از وی بُت بسازنند پرسید: آیا خزعلی کمترین سنخیتی با ایران و ایرانی دارد؟ آیا او کوچکترین گامی در راستای آزادی، سکولاریسم و دموکراسی برداشته و یا خواهد برداشت؟
مهدی خزعلی که یک مسلمان خردباخته و متعصب است، با سکولاریسم و جدایی دین از سیاست مخالف بوده و حکومت اسلامی را برکت الله مدینه می شمارد. وی طرفدار حجاب اجباری و موافق تمامی قوانین زن ستیزانه و ضد انسانی قرآن است و به گفته خودش، تمام فعالیت سیاسی اش در چهارچوب قانون اساسی است.
مهدی خزعلی یک اصلاح طلب است؛ در باب اصلاح طلبی و اصلاح طلبان تا کنون ده ها مقاله نگاشته و منتشر کرده ایم؛ اصلاح طلبان دشمنان ملت ایران و آرمان های آزادی خواهانه شان و همچنین بزرگترین مانع در راه رسیدن ایرانیان به آزادی، دموکراسی و سکولاریسم بوده، هستند و خواهند بود.
در این برهه از زمان و شرایط بغرنجی که ایران در حال ویرانی است و مردمان ایران زمین در رنج و سختی و درماندگی به سر می برند و گرانی، فقر، بیماری، اعتیاد و هزاران هزار بلای دیگر، به برکت وجود نظام اسلامی بر سرشان فرود آمده، اصلاح طلبی و تلاش برای اصلاح این نظام سراسر جنایت و ارتجاعی، عین خیانت به مام میهن و تمامی ایرانیان بوده و خزعلی نیز اصلاح طلبی ضد مردمی است.
مهدی خزعلی تا چند هفته پیش در زندان به سر می برد اما وی به طور معجزه آسایی با چند روز اعتصاب غذا، آزادی اش را کسب کرده و به آغوش گرم خانواده اش بازگشت؛ این در حالی است که شیر زن آزادی خواهی چون نسرین ستوده نیز همچون مهدی خزعلی چندی در اعتصاب غذا به سر می برد ولی وی حتی نتوانست یک مرخصی و یا ملاقات حضوری با فرزندانش را به دست آورد، به راستی قضیه از چه قرار است؟”
آنچه که خواندید خلاصه ای از مقاله پیشین نگارنده در رابطه با مهدی خزعلی است. خزعلی دست از مردم فریبی و خدمت به نظام و ولایت فقیه بر نداشته و از روز آزادی معجزه آسایش از زندان تا کنون، چندین مقاله و ویدیو منتشر کرده و از مردم تهران درخواست نموده تا در انتخابات شرکت کرده و به بچه آخوند دیگری، به نام علی مطهری رأی دهند.
وی بر این باور است که مردم با شرکت نکردن در دور اول انتخابات به حکومت ثابت نمودند که دولت بدون اکثریت ملت چگونه است و مردم چه قدرتی دارند؛ پس در دور دوم مردم با شرکت خود به رژیم نشان خواهند داد که چه کمیتی دارند و تک رأی به علی مطهری، نشانه یک اعتراض عمومی است که البته در چهارچوب قانون اساسی قرار دارد و مشکلی برای کسی پیش نخواهد آمد.
این ایده و تاکتیک مبارزاتی خزعلی به اندازه ای مضحک و پیش پا افتاده است که مرغ پخته در دیگ هم بلند شده و قاه قاه بدان می خندد، البته پیش از خزعلی، ابراهیم نبوی پس از انتخابات ریاست جمهوری گذشته و رخدادهایش، پیشنهاد شرکت مردم در یک راهپیمایی دولتی و همراهی با بسیجیان و حزب اللهی ها را داده و به ایده “اسب تراوا” معروف گشته بود.
اصلاح طلبانِ ولایت مداری همچون گنجی، مسیح علی نژاد، مسعود بهنود، مهدی خزعلی و ابراهیم نبوی و … از هیچ خیانت و جنایتی در حق ملت ایران و در راستای حفظ پایه های نظام اسلامی، رویگردان نبوده و هر آنچه در توان دارند را برای حفظ نظامی که جیب شان را پُر کرده و می کند، به کار می بندند.
این تاکتیک “اسب تراوا” هم به قدری مضحک و نخ نماست که حتی کودکی خردسال نیز توانایی فهم آن را دارد که در کشوری که حکومتش آرای چند میلیونی مردم ایران را به حساب نمی آورد ولی از حضور مردم در انتخابات استفاده ابزاری کرده و از حضور گسترده مردم مشروعیت می گیرد، شرکت در هر گونه مراسم دولتی به معنای همکاری با رژیم و پایمال کردن حقوق ملت ستمدیده است.
حال چگونه مهدی خزعلی، این پهلوان پنبه اصلاح طلبان از ملت رنج کشیده ایران درخواست همکاری کردن با نظام اسلامی را دارد؟ آیا به راستی او خود را به کَری و کوری زده و آنچه در ایران می گذرد و ستمی که به مردمان می شود را نمی بیند؟ و یا سخن نگارنده “حرف حق” است و خزعلی، مهره رژیم و سوپاپ اطمینان تازه نظام اسلامی است؟
نکته دیگر اینکه خزعلی ادعا دارد هفتاد روز در اعتصاب غذا به سر می برده است. هیچ جانوری قادر نیست هفتاد روز هیچ چیز نخورد و نیاشامد و زنده بماند، اما مهدی خزعلی نه تنها زنده مانده بلکه چند هفته پس از آزادی اش، به کوهنوردی و کارهای طاقت فرسای دیگر می پردازد. آیا به راستی خزعلی در زندان و در اعتصاب غذا به سر می برده است؟ آیا چاقو دسته خود را می برد؟