به راستی اگر همین امروز مسئولین حکومت اسلامی، از سِمَت های خود استعفا داده و ولی فقیه نیز از مردم ایران عذرخواهی کرده و تمامی دست اندرکاران رژیم، قدرت را رها نموده و در زندان و به انتظار مجازات خود بنشینند، چه بر سر ایران و ایرانیان خواهد آمد؟ آیا در آن صورت ایران ما به آزادی رسیده و جامعه پتانسیل لازم برای تشکیل یه حکومت سکولار دموکرات را دارد؟
آیا ایرانیان خواهند توانست که با رعایت نظم و انظباط و همچنین با احترام به حقوق شهروندی یکدیگر و بدون ایجاد شوروش و آشوب، چند وقتی در خانه های شان نشسته تا دولت موقتی تشکیل شده و به خواسته های شان رسیدگی کرده و یک رفراندوم برای تعیین نوع حکومت آینده را زیر نظر سازمان های بین المللی، برنامه ریزی کند؟
به راستی مردمی خودخواه و بی گذشت همچون ایرانیانی که برای هر چه زودتر خارج شدن از یک سالن نمایش، چندین کودک خُردسال را زیر پاهای شان لِه کرده و کشته اند، شایستگی زندگی در جامعه ای آزاد را دارند که برای صف ایستادن نیز باید قانون رعایت شده و حق هیچ شهروندی ضایع نشود؟

فرتور سالن نمایش برنامه خاله شادونه در شهر خرمدره را نشان می دهد؛ به راستی در کجای دنیا، چند کودک در زمان خروج از سالن یک برنامه کودک، زیر دست و پای مردمان لِه شده و کشته می شوند؟ آیا به جز ایران امروز که مهد انسان های خودشیفته، خودخواه و بی گذشت است چنین جنایتی جای دیگری از این کره خاکی رخ می دهد؟
مردمی که برای زودتر خلاص شدن ار شر ترافیک های سنگین دست به هر کار خطرناکی زده و حقوق دیگر هم میهنان خود را پایمال کرده و در صورتی که فردی به ایشان اجازه عبور ندهد و از حق خود برای ایستادن در جایگاهش دفاع کند، از ماشین خود پیاده می شوند و فرد بینوا را کتک زده و به وی دشنام می دهند، شایستگی لازم برای زندگی در جامعه ای را دارند که در آن سرعت غیر مجاز و حرکات نمایشی جُرم محسوب شده و قانون عدالت را علیه شان اجرا خواهد نمود؟
بسیاری از مردم ایران گمان می کنند که از سایر شهروندان ایرانی بهتر و شایسته ترند؛ بنابراین نباید همچون دیگران در صف نانوانی، صف بانک، صف اداره جات و یا حتی ترافیک ایستاده و وقت شان را تلف کنند؛ ایشان در ذهن کوچک شان با “زرنگ بازی” و در حقیقت با شارلاتان بازی، از هر راهی برای زودتر انجام دادن کارشان استفاده کرده و حق و حقوق دیگر شهروندان برای شان کمترین اهمیتی ندارد.
خلاف ها و قانون گریزی های ایرانیان را همه روزه می توان در گوشه و کنار مملکت مشاهده کرد، ایرانیان در هنگام رانندگی به هیچ تابلو و علائم راهنمایی و رانندگی توجهی ندارند؛ دور زدن و دنده عقب رفتن در لاین سوم اتوبان و استفاده از خیابان های ورود ممنوع و نبستن کمربند ایمنی و پارک اتوموبیل شان در مقابل درب منازل مسکونی، همه و همه قانون گریزی و بی اخلاقی است؛ اما در فرهنگ عقب افتاده مردم کوچه و بازار، این اعمال خجالت آور “تیز بازی” و “بچه زرنگ” بودن حساب شده و کمترین تلاشی برای تغییر اینگونه رفتارهای به دور از اخلاق و فرهنگ صورت نمی گیرد.
در قرن بیست و یکم و عصر ارتباطات و دوره تکنولوژی که دانشمندان در حال کشف زندگی در کره مریخ می باشند، مردم ایران هنوز کوچک ترین اختلافات و مشکلات بین خود را توسط زور و دعوا و کتک کاری و دیگر اعمال تاریخ مصرف گذشته و خجالت آور، حل می کنند. در یک جمله می توان گفت در ایران نه آنکس که حق دارد، بلکه آنکس که زور بازوی بیشتر و دوست و رفیق های گردن کلفت تری دارد، برنده مجادله است.
کردار، گفتار و پندار مردم ایران در کوچه و بازار به حدی عقب افتاده و خجالت آور است که حتی اگر رژیم اسلامی همین امروز سرنگون شود، با پتانسیل موجود در اجتماع، نظام دیکتاتوری دیگری که شایسته مردمان کوچه و بازار است، بر سر کار خواهد آمد؛ چرا که این مردمان هستند که دولت ها را می سازند و این دولت ها هستند که از بطن جامعه و طرز فکر و رفتار مردمان تغذیه شده، قدرت گرفته و بر سر کار می مانند.

فرتور یک ایرانی را در حال عزاداری برای حسین ابن علی نشان می دهد. آن مرد ایرانی به تاریخ، تمدن، فرهنگ و هویت ملی خویش پشت پا زده و آنان را فراموش کرده و غرق در نیرنگ ها و دروغ های آخوندی گشته و خرافات و جهل فرمانروایان مغز وی هستند. آیا به راستی چنین شخصیتی که سمبل قشر عظیمی از جامعه ایرانی است، توانایی تشخیص بد از خوب را دارد؟ آیا وی آگاهی کافی برای انتخاب یک حکومت برای آینده ایران را دارد؟
در ایران امروز کردارهای همچون نوع دوستی، کمک به یکدیگر، دست ناتوان و فقرا را گرفتن، احترام به سایر شهروندان، رعایت حقوق سالمندان و از کار افتادگان و معلولین، از خود گذشتگی و فداکاری، مهربانی و عشق ورزیدن به هم وطن، هم شهری و… فراموش شده و هر ایرانی دیکتاتور کوچکی است که تلاش دارد تا بر محیط و انسان های اطراف خود حکومت کند.
تا زمانی که مشکلات اخلاقی و معضلات عمیق فرهنگی مردمان ایران زمین رفع نشود و ایشان برخوردهای عقب افتاده و قرون وسطایی خویش در هر زمینه ای را کنار نگذاشته و به کردارهای انسانی و امروزی روی نیاورند، هیچگاه ایران به آزادی، دموکراسی و سکولاریسم نخواهد رسید و ملت ایران صد ها سال دیگر گرفتار دیکتاتوری و رژیم های خودکامه که درخور شعور و فهم مردمان آن سرزمین هستند، خواهد بود.