در دو مقاله پیشتر به شناخت قوانین طبیعت و البته اجتماعی و چرایی پایبندی به آنها پرداختیم، اکنون به این می پردازیم که چگونه از مهره های شطرنج خود بهترین بهره وری را داشته باشیم. فرض کنید که مردم عادی نقش پیاده ی میدان شطرنج را بازی می کند، این پیاده در حالت عادی کم تحرک ترین و بیچاره ترین مهره بازی در دست یک شطرنج باز آماتور است.
برای همین یک بازیگر آماتور آنرا به راحتی قربانی می کند و حتی دلایل خوبی هم دارد (او با مهره های برتر مانند فیل،رخ، اسب و بویژه وزیر بهتر بازی می کند) بازی کردن با مهره های پر قدرت هنری نیست، هرکسی که قوانین شطرنج را بداند می تواند با وزیر در میدان شطرنج جولان دهد.
اما همین بازیکن دربرابر یک شطرنج باز نسبتا حرفه ای که چگونگی بازی و موقعیت های استراتژیک میدان را می داند اسیر پیاده ای می شود تا جایی که حتی وزیر خود را برای پیاده قربانی می کند. یکی از بازی های “فیشر” (قهرمان سابق شطرنج) را هیچگاه فراموش نمی کنم که با ۳ پیاده حریف را کیش و مات کرد. فیشر علاوه بر بازی خوانی هنر بازی با تک تک مهره ها و دادن موقعیت به آنها را می دانست.
به تاریخ نگاهی گذرا بکنیم تا نمونه های تاریخی آن را ببینیم: در آغاز که بشر تازه به مدنیت رسیده بود نیازمند ساختن قوانینی ابتدایی بود، قوانینی که به طور طبیعی برای بقای گروه از دوران جانور بودن قوانینی داشته.(پیش از انسان شدن هم در سیر فرگاشتی ما زندگی گروهی داشته ایم و این گروه ها قوانینی داشته اند رجوع به مقاله نخست) سپس این قوانین شکل بهتری یافته اند و اینجاست که در تاریخ پیشینیان و حتی کشورهای عقب افتاده مانند کشور خودمان می بینیم بازیگران شطرنج (سیاستمدراران، حکام و شبه روشنفکران) به مردم عادی مانند یک شطرنج باز آماتور نگاه می کردند و آنها را تنها وسیله ای برای قربانی و سیاهی لشگر می دانسته اند.
حال اگر به جوامع پیشرفته نگاه کنیم آنها به تک تک افراد به چشم یک پتانسیل بالا برای وزیر شدن نگاه می کنند، در بازی شطرنج حرفه ای اگر بازیکنی یک پیاده را از دست بدهد و برای آن استراتژی برد ویژه ای نداشته باشد بازی را شکست خورده می داند. بله در دوران صنعتی شدن اروپا آنها کمی حرفه ای تر بازی کردند و از تک تک مهره های قدرتمند خود به بهترین شیوه بهره بردند.
اما در قرن بیستم و عصر فرا صنعتی آنها دانستند که این مهره های پیاده و بهره وری بهتر از آنهاست که موجب برتری استراتژیک یک جامعه می شود، برای همین سرمایه ی عظیمی از آن جوامع به آموزش و پرورش استعدادهای فردی پرداخته شد و با گسترش دانشگاه ها و بالا بردن سطح علمی آنها و قرار دادن هزینه های هنگفت و جذب سرمایه بزرگ در این مکانهای پژوهشی به تولید و حتی ربودن استعدادهای درخشان جامعه خود و دیگر کشورها پرداختند.
کاری که هنوز کشورهای عقب مانده از آن بی خبرند و حتی اگر دانشگاه و موسسه پژوهشی داشته باشند هم میزان سرمایه گذاری در این بخش کم و ناقص است و هم به دلایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بستر مناسب برای پرورش و شکوفایی و از همه مهمتر بهره وری از این استعدادهای فردی را ندارند و همانگونه که می بینیم مراکز پژوهشی و دانشگاهی کشورهای پیشرفته پر است از دانشمندان و دانش پژوهان کشورهای عقب افتاده.
در آخر هم به طور خلاصه حرکت در میدان جهانی را توضیح می دهیم تا برسیم به استراتژی ها و چگونگی ها و سناریوهای پیشرو:
حرکت در میدان جهانی حرکت و سیاستگذاری استراتژیک در یک شبکه ی پیچیده و تو در تو که بازیگران گوناگون با منافع و اهداف گوناگون در آن بازی می کنند که اگر مجالی بود درباره ی شیوه ی تصمیم گیری در شبکه های پیچیده جهانی را به گفتگو خواهیم پرداخت. اما برای بازی کردن نخست داشتن اطلاعات مهم است، اطلاعات نه به معنای جاسوسی بلکه به معنای علمی آن و داشتن آمار دقیق و اطلاعات خوب است.
چیزی که در جوامع پیشرفته به وفور و در دسترس همگان یافت می شود و در جوامع عقب مانده اگر هم باشد ناقص و معمولا در انحصار دولت است. چرا؟ چون آنها بخاطر اینکه سیستم اندیشه ی محافظه کار و قدیمی دارند از دانایی می ترسند و نمی فهمند که دانایی جامعه هرچند نیازمند دگرگونی سیستم حکمفرمایی است اما در دراز مدت سودمندی بیشتری به نفع همان حکمران دارد و البته مردم جامعه هم از آن بهره می برند.
افسوس که این درک در جوامعی مانند جامعه ما هنوز نوجود نیامده و سودخواهی تند و کوتاه مدت که در بخش دوم هم گفتم با اینکه در ظاهر سودمند است در کل به زیان مردم هست بر بهره درازمدت و حتیدائمی ترجیح داده می شود و این راز فروپاشی و انقراض جوامع کوته بین است.
اکنون که هر ۴ اصل پایه ای استراتژی را می دانیم می توان به کنکاش و بررسی آنها پرداخته و ببینیم که جامعه ما چه سناریوهایی در پیش رو دارد و چگونه باید با هر سناریو برخوردی منطقی و اندیشمندانه داشت. در مقاله های بعدی بدین مسائل حیاتی پرداخته خواهد شد؛ خواندن، به اشتراک گذاشتن و درک هر چه بیشتر اینگونه مقالات کمک بزرگی به جنبش اجتماعی ایرانیان می باشد.