شاید دیدن این تیتر مقاله شما را در شگفتی فرو برد، و شاید هم شما را برآشفته و نگران کند.اما حقیقت اینست که برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی، اسراییل، آمریکا و ژاپن که مردم در میهن دوستی، همکاری و پشتیبانی از یکدیگر در سطح بالای اخلاق و انسانیت جای گرفته و نمونه اند، ولی مردم ما همیشه و همواره با یکدیگر کینه ورزی و دشمنی داشته، و در سست کردن زیر پای همدیگر، پایپوشی و کلک زدن به هم شاید مقام بالا و برجسته ای را داشته باشند. این که می گویند؛ « چاقو دسته خود را نمی برد»، برای ما ایرانیان بی معنی و نادرست است. باید این یادواره را به روش زیر تغییر داد: « از چاقوی ما جز بریدن دسته خود کاری ساخته نیست».
حال، اگر پروانه دهید گوشه ای چند از خیانت های مردم کشورمان را در سراسر تاریخ در این جا یادآور شویم و آنگاه از شما خواننده گرامی بخواهیم داوری کنید که آیا ما لیاقت حکومت بهتر از این رژیم را داریم، و یا نداریم؟:
۱- کمبوجیه پسر بزرگ کورش در هنگام سفر به مصر، به دلیل بدگویی مزدوران و بدخواهان، دستور کشتن برادر خود بردیا داد.
۲- یورش اسکندر در سال ۳۳۵ پ.م (پیش از میلاد)، نمی توانست به پیروزی رسد مگر به دلیل خیانت دروازه بانان و مزدوران فرصت طلب.
۳- یکی از دلیل های پیروزی تازیان بر یزدگرد سوم و فروپاشی دودمان ساسانیان آن بود که در درازای سالهای بین ۶۲۹ و۶۳۲ میلادی یعنی در مدت سه سال، ۱۱ نفر به شاهی رسیدند و هرکدام پس از اندک زمانی به دست یکی از سردمداران و درباریان کشته شدند. علت دیگر را باید در خیانت نزدیکان و همراهان یزدگرد سوم به وی هنگام گردآوری سپاه دانست که آماده رویارویی و رزم بزرگ دیگری با تازیان بود.
۴- همکاری سلمان فارسی شاهزاده خودکامه و فراری ایرانی با تازیان در آموختن روش و فنون جنگ و رهنمود آنان، در گشودن دروازه های تیسفون پایتخت بزرگ شاهان ساسانی نیز از عامل دیگر شکست ایران در برابر تازیان است. [۱]
۵- کشته شدن وحشیانه سردار دلاور و بزرگ ایران بابک خرم دین به دست خلیفه عرب به دلیل گزارش افشین خیانت کار و ضد مردمی کشورمان.
۶- درچند نوبت سفر بازرگانان و فرستادگان چنگیز به ایران، شماری به تحریک مادرسلطان محمدخوارزمشاه دستگیر و سربه نیست شدند. این رفتار و روش ناپسند چنگیزرا برانگیخت، واو را آماده به یورش ایران کرد. یورش چنگیز درسال ۶۱۶ هجری به ایران درمدت پنج سال موجب کشتار بیش از پنج میلیون از مردم خراسان، بیشتر شهر های بزرگ و آبادی چون نیشابور، ری، توس، بلخ، هرات وسمرقند و ویرانی آنان گردید. [۲]
۷- نادر، جهانگیری بود که بر وسعت ویک پارچگی ایران بیفزود ولی این دلاور ایران، در نتیجه بدگویی و دشمنی عده ای از مشاوران و جنگجویان گرداگرد خود، فرزندش رضا قلی میرزا را کورکرده، و موجب سرنگونی دودمان خود، یورش کشورهای دیگر، و باردیگر ازدست رفتن بخش هایی از خاک ایران شد.
۸- آقا محمد خان قاجار پس از محاصره کرمان به دلیل خیانت کلانتر آن شهر، توانست راه مخفی ورود به شهر را پیدا کرده، انگاه دستور درآوردن ۷۰،۰۰۰ چشم از کاسه سر مردم کرمان داد. سپس آخرین فرد خانواده زند، جوانی سلحشور و سرشار از ارزش های والای انسانی به نام لطفعلی خان را در نهایت ستم گری و ددمنشی نخست از دو چشم نابینا کرد، آنگاه در زمانی دراز با شکنجه بااو رفتاری حیوانی و غیر قابل بیان انجام داد وسرانجام به روش وحشتناکی درسال۱۲۰۹ هجری در تهران او را نابودی کرد. به دستور آقامحمد خان، با زن و دختران این فرزند پاک میهنمان نیز رفتاری زشت ومشابهی به وسیله سربازان ترک در سرحد حیوانیت انجام گرفت.
۹- فتحعلی شاه با دستور جهادی که ازجانب سید محمد مجاهد و ملا احمد نراقی صادر شده بود، حساب نشده به جنگ روس ها پرداخت وطی دو عهد نام ننگین گلستان و ترکمان، بیش از یک سوم از سرزمین سرسبز وبارور مارا از دست داد [۳]. با آن که فتحعلی شاه آماده به آغاز جنگ دوم با روسیه نبود، بنا به نوشته بسیاری از نگارش گران، روحانیان اورا در فشار گذاشتند. آخوندها گفتند که چنان چه فتحعلی شاه آماده به کارزاربا روسیه نباشد، آنان خود، دست به این کارخواهند زد [۴]. بدین روش، سید محمد باقربهبهانی در پایان شوال ۱۲۴۱ برای وادار کردن فتحعلی شاه به جنگ، ازکربلا به تهران آمد [۵]. آن گاه به همه آخوندهای شهرستان ها نامه نوشت و آنان را برای وادارکردن فتحعلی شاه به جنگ، به تهران فرا خواند. سپس گروهی از آنان چون، حاج ملا محمدجعفر استرآبادی، آقا سید نصرالله استرآبادی، حاج سید محمد تقی برغانی، سید عزیزالله طالشی وشماری دیگر، به جایگاه تابستانی فتحعلی شاه در سلطانیه رفتند. هم چنین شماردیگری از آنان چون، احمد نراقی وملا عبدالوهاب قزوینی در حالی که کفن سپید پوشیده وخود را آماده شهادت ساخته بودند، به پیش فتحعلی شاه رفتند .
با آن که در این زمان، آلکساندر اول تازه به امپراتوری روسیه رسیده بود وبه دنبال داشتن روابط دوستانه با ایران می گشت وبه اندیشه جنگ نبود، فتحعلی شاه زیر فشاربیش از اندازه آخوندها، به جنگ تن در داد.
۱۰- درهنگام جنگ دوم ایران وروس، آقا میرفتاح مجتهد درجه اول تبریز، با دریافت ماهیانه پول هنگفتی از دولت روسیه تبریز را به سپاهیان روسیه تسلیم کرد
[۶]. همچنین، دراین زمان با فتوای میرزامسیح مجتهد تهرانی، گریبایدوف فرستاده روسیه را کشتند و وضعی به وجود آوردند که چنانچه با درایت و کاردانی محمد خان امیر نظام ومنشی او میرزا تقی خان فراهانی (امیر کبیر) نبود، آغاز جنگ خانمان سوز دیگری بین ایران وروسیه اجتناب ناپذیر بود.
در ویدیو چگونگی استقبال مشتی انسان نمای فرومایه و مسئولین حکومت ننگین اسلامی از علی وکیلی راد، قاتل زنده یاد شاپور بختیار را مشاهده می کنید.
۱۱- میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی پیشکار محمد میرزا فرزند عباس میرزا با درایت وهوشمندی کم مانندی پس از مرگ فتحعلی شاه توانست شورش ونا آرامی هارا بخواباند وبازماندگان دیگر شاه که مدعی شاهی بودند، به کنارزند و محمدمیرزا را به نام محمد شاه در سال ۱۲۵۰ هجری در تهران به تخت سلطنت بنشاند. ولی این شاه نادان وکوته اندیش، براثر بدگوئیهای ملایان ودرباریان که به وسیله جان کمبل سفیرانگلیس، از آن کشور رشوه می گرفتند، اشتباه بزرگی کرد و وزیر فرزانه ودانشور خود را سر به نیست کرد. برای انجام این جنایت بزرگ، میرمحمد مهدی امام جمعه وقت ۵۰۰ لیره از سفارت انگلیس دریافت می کند تا همه آخوندها به بدگوئی میرزا ابولقاسم بپردازند. جدا شدن هرات از ایران، به وسیله دولت انگلیس و با همکاری مستقیم روحانیان به ویژه شفتی در این دوران انجام گرفت. [۷]
۱۲- احمد شاه با گرفتن رشوه از کارگزاران، و اندوختن خواربار، موجب کمبود ونایابی خوراک و روزی مردم، شده بود. اوبا دولت انگلیس به توافق رسید که با برانگیختن وثوق الدوله به نخست وزیری، هرماه ۱۵ هزارتومان (۵۰۰۰ لیره ) از دولت انگلیس مقرری دریافت کند.
سردار ظفرخان تازمانی که سرپرست ایل بختیاری بود، ماهانه ۱۵۰۰ تومان، فرمانفرما، فرمانروای فارس، ماهانه ۶۰۰۰ تومان، قوام الملک رئیس طایه خمسه و هم چنین ، گروهی دیگراز زمامداران وسراندرکاران کشورنیز، از خان گسترده وبخشش دولت بریتانیای کبیربهره مند بودند [۸]. همین رشوه گیری ها موجب گردید که پای ابرنیروی انگلیس بیشتر در کشورما باز باشد، و آنها بتوانند به دلخواه خود، آزادانه درکارهای سیاسی ایران دست اندازی کنند. به خواسته خود گروهی رابرسر کاربیاورند یا از کار برکنار سازند.
۱۳- درسال ۱۹۱۹ وثوق الدوله نخست وزیراحمد شاه، مخفیانه با وزیر مختار انگلیس سرپرسی کاکس [۹] قراردادی را امضاء کرد، که کارهای مالی ونیروی پدافندی وارتش ایران در دست دولت انگلیس جای می گرفت. با این روش، ایران عملا آزادی خود را از دست می دادو بخشی از وابسته های دولت چپاول گر انگلیس می شد. این قرارداد چون با نبودن مجلس ومخالفت مردم وهم چنین طفره رفتن احمد شاه، طرف داروضامن اجرائی نداشت، به خودی خود از میان رفت وبه کار گرفته نشد [۱۰].
۱۴- رضاخان که خود مایل بود در ایران جمهوری همانند ترکیه به وجود آید و دراین راه مصدق وحسین علاء نیزبا اوهمآهنگ وهم پیمان بودند، ولی بیشتر آخوندها چون، آخوند یاسائی نماینده مجلس، آخوندهای نجف چون، شیخ عبدالکریم حائری، میرزا محمد حسین نائینی، و سید ابوالحسن اصفهانی با برپائی جمهوری مخالف وطرف دارحکومت پادشاهی بودند [۱۱].
۱۵- توده ای ها از روش دموکراسی وآزادی خواهی که مصدق در سال های ۱۳۳۰- ۱۳۳۲ خورشیدی در پیش گرفته بو دبه دنبال منافع روسها مورد بهره بردا وسودجوئی قرار دادند. این موضوع مورد ترس و وحشت شاه و سوء استفاده دولت انگلیس شد. این دولت به بهانه آن که روسیه می خواهد ایران را به یک کشور کمونیستی تبدیل کند، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با کودتای نظامی با همکاری آمریکا و لات های تهران چون شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ، ایران را به دوره استبداد و دیکتاتوری پیش از مشروطیت باز گردادند. نتیجه این خیانت بزرگ، رشد سرطانی آخوند و انقلاب ننگین ۱۳۵۷ شد [۱۲] ،[۱۳].
۱۶- هماگونه که در گذشته نیز تا اندازه ای یادآورشدیم ، اشتباه شاه برای روش دیکتاتوری اش، و باز گذاشتن دست آخوندها و علی شریعتی، در کشور، همچنین خیانت بنی صدر، یزدی، قطب زاده، مهندس بازرگان، سنجابی، رهبران مجاهدین، توده ایها، صدر حاج سید جوادی، و یک گله آخوند، با همکاری بی بی سی لندن، توانست خمینی یک آخوند ارتجاعی عقب مانده و عقده ای را به حلق مردم ایران فرو کند.
۱۷- هم میهنان ما با جنایت های بیشمار و روز افزون رژیم جهل و ضد ایرانی ولایت فقیه آشنایی درست دارند، و نیازی به تکرار آنها در این جا نیست. در هرحال، کشتن و به خاک و خون کشاندن فرزندان میهنمان چون: احمد کسروی به وسیله نواب صفوی، سپهبد رزم آرا به وسیله خلیل طهماسبی، حسنعلی منصور به وسیله محمد بخارایی، دکتر بختیار، فریدون فرخ زاد، دکتر قاسملو، شرفشاهی، و صدها تن دیگر، با کمک و از سوی ایران نماهای سودجوی و خیانت کار انجام گرفته است. اینجاست که می توان گرفت، کرم درخت از خود درخت است و اگر ما در پهنه تاریخ همواره مورد تجاوز و آزار دشمنان قرار گرفتیم، و هرگز آزادی نداشتیم نتیجه خیانت خودمان است. و باید گفت از ماست که بر ماست.
بن مایه ها:
[۱] عزالدین ابن اثیرجزری، الکامل فی التاریخ، چاپ مصر – برگرفته ازکورش هخامنشی تا محمد خاتمی – نوشته فاروق صفی، ص ۱۴۱
[۲] تاریخ ایران زمین- نوشته دکترمحمد جوادمشکور- ص ۲۱۲-۲۱۶
[۳] شیعه گری وامام زمان- نوشته دکترروشنگر- نشرنیما آلمان- چاپ ۳ – ص ۱۲۰
[۴] برگرفته از نقش روحانیت درتاریخ معاصرایران – نوشته دکتر م. یاوری Kashmiri – Nujum us – Sama ۳۶۴
[۵] قصاص العلماء- نوشته محمدبن سلیمان تنکابنی- تهران ۱۳۰۴ – ص ۹۳
[۶] نقش روحانیت در تاریخ معاصرایران- نوشته دکتر م یاوری- ص ۲۳ – ۲۵
[۷] شیعی گری و ترقی خواهی – نوشته دکتر مهدی قاسمی – صفحه ۹۰ – ۹۷، برگرفته از پژوهش وبررسی های هما ناطق زیر عنوان: « درراه یابی فرهنگی ۱۸۴۸ – ۱۸۳۴ »
[۸] ایران – برآمدن رضا شاه، برافتادن قاجارونقش انگلیس ها- نوشته سیروس غنی- ترجمه حسن کامشاد- انتشارات نیلوفرتهران-چ ۱ – ۱۳۷۷ – ص ۴۴ و ۶۲ – ۶۴ و ۷۴ – ۷۶
[۹] Sir Percy Cox
[۱۰] روزگاران- نوشته وگردآوری دکتر عبدالحسین زرین پور- ج ۳ – انتشارات سخن ۱۳۷۵ – چاپ اول – ص ۱۹۸ – ۲۰۲
[۱۱] قضاوت تاریخ- نوشته اسماعیل رزم آرا- ص ۸۲ – ۱۲۲
[۱۲] تاریخ سیاسی بیست وپنج ساله ایران- نوشته سرهنگ غلام رضا نجاتی- موسسه خدماتی رسا- چ ۱ – ۱۳۷۱ – ص ۱۹ – ۲۴
[۱۳] Daniel Drooze, The CIA’s Secret Iran Fund – Politics Today, March/April, ۱۹۸۰ , ۱۱