آیا خدایی هست، اگر هست کجاست، و چرا ما به او نیاز داریم؟ – بخش نخست ۵۰

این پرسشی است که بسیاری از مردم پیوسته از یکدیگر می کنند و پاسخ هایی که دریافت می نمایند بیشتر خرافات و بدون هرگونه پایه علمی است. خوانندگان ما نیز گهگاه با فرستادن ای مئیلی می خواهند از دیدگاه و برداشت ما آگاهی یابند. از آن جا که باورمند بودن به یک قدرت غیبی مافوق بشر بیشتر جنبه خرافات و افسانه دارد تا به حقیقت، پذیرفتن آن از دریچه خرد و دانش به کلی به دور و مردود بوده، و به دوران جهالت و نادانی انسان بر روی زمین باز می گردد.

به ویژه آن که سرو کارمان با گروه انبوهی بی مطالعه، بی اندیش، و باورمند به اینگونه خرافات، قصه و داستان ها و یا دکان داران دین است که بیان حقیقت منطقی و علمی را دشوارتر می سازد. از این روی، در این جا تنها به نگارش برداشت و تجربیات خود آنهم به زبانی بسیار ساده، بسنده می کنیم تا به هم میهنانی که پرسش نموده اند، پاسخی داده باشیم، و داوری در باره درستی و یا نادرستی آن را به شما خوانندگان گرامی و ارجمند واگذار می نماییم:

 کودکان درمانده و بی چیز در خانواده های تهیدست تنها چیزی را که می آموزند پناه بردن به خدای گمنام و موهومی است. آنها هرگز رشد طبیعی نمی کنند، و زندگی سالم و آینده ای درخشان نخواهند داشت.

کودکان درمانده و بی چیز در خانواده های تهیدست تنها چیزی را که می آموزند پناه بردن به خدای گمنام و موهومی است. آنها هرگز رشد طبیعی نمی کنند، و زندگی سالم و آینده ای درخشان نخواهند داشت.

۱- چرا آدمی به خدا و دین می اندیشد؟-
واژه خدا و معادل آن در هرزبان دیگر، از آغاز دوران زندگی غار نشینی در اندیشه انسان تجلی کرد. دلیل آن هم ناتوانی بشر در برابر پیش آمدهای طبیعی چون تاریکی، سرما، گرما، ابر، باران، رعد و برق، و برخوردهای طبیعی دیگر، ایستادگی و دفاع از خود در برابر جانوران، بیماری های گوناگون، یورش انسان های توانا و زورمند، و نمونه های دیگر است. بشر نخستین از دانش و تکنیک بهره ای نداشته، و همیشه در برابر این همه پیش آمدها در جستجوی نیروی برتر و بالاتر ویا به گفته دیگر نیروی ماوراء طبیعت بوده است. این نیروی ناشناخته که همواره به انسان ها امید داده است، به زبان پارسی خدا به معنای خودآ و خود آفریده شده نامیده اند.

۲- آیا چنین خدایی یک قدرت روحی بوده، و یا می توانسته حتا یک جاندار باشد؟-
بدیهی است یک جاندار نیرومند، و یا جاندار مفید هم می توانسته به عنوان یک نیروی برتر، و یا خدا مورد پرستش و ستایش انسان ها باشد. تا آنجا که گروهی از مردم هندوستان و خاوردور، به گاو به دلیل قدرت و مفید بودن آن برای خدمت به بشر، و یا حتی مار را می پرستند. گاهی نیز یک بت، یک تندیس و جسم بی جان را نماینده و مظهر خدای خود دانسته و آن را ستایش می کردند. چنان که در یونان کهن و رم باستان، تندیس هایی ساخته بودند که هرکدام مظهر و نماینده یک خدا بود؛ مانند خدای عشق، خدای جنگ، خدای خشم، و مانند آن.

 آفرودیت یونان، و یا ونوس رومان، خدای دوستی، محبت، دلبستگی و عشق است. آنان که به دنبال دلدار و معشوق خود بودند و بدان دسترسی نداشتند به این خدای ناشناخته پناه می بردند.

آفرودیت یونان، و یا ونوس رومان، خدای دوستی، محبت، دلبستگی و عشق است. آنان که به دنبال دلدار و معشوق خود بودند و بدان دسترسی نداشتند به این خدای ناشناخته پناه می بردند.

در عربستان نیز خانه کعبه کنونی پر از بت هایی بود که هریک از آنان مورد پرستش گروه ویژه ای از مردم قرار می گرفت. از این نمونه خدایان در جهان کنونی میان مردم عادی کمتر دیده می شود. ولی هنوز هم می توان در میان قبیله های جنگلی و جاهای دور افتاده و دور از تمدن کنونی بدانها دسترسی یافت. ناگفته نماند بوسیدن امامزاده ها که دهها سده پیش غریب ناتوان و دربدری و یا تازی متجاوزگری در آن به خاک سپرده شده اند، مانند امام رضا، شاه چراغ، و مانند آن ها و درخواست معجزه و کرامات از این گدایان تازی نیز نمونه هایی از بت پرستی زمان کنونی است. خانه کعبه نیز که پیش از اسلام، کانون بت ها و نماینده خدایان گوناگون بوده، هم اکنون مظهر و بتی است برای خدای عرب که به نام «الله» نامیده می شود. بنابراین، بوسیدن و چرخش به دور این بت و یا کعبه بی جان و بی محتوا نیز نمونه ای از بت پرستی دنیای مدرن امروزی است.

بدبختانه رژیم ننگین اسلامی با پخش ثروت ملی و حق پابرهنه های ایران، در صفحات ویکپیدیا و جاهای تبلیغاتی دیگر، چنان این گدایان عرب مانند رضا، معصومه، شاه چراغ مقام و منزلت داده که امت فرو مانده و کشتی به گل نشسته ایران، همه روزه، بیشتر و بیشتر در این خرافات زهرآگین و ضد بشری فرو می رود.

۳- پرسش دیگر این است که این خدای فرضی و نا آگاه از وجود او، کجاست، و چرا با بشر درمانده خود در تماس نیست؟.
پیروان آیین ابراهیمی مانند یهود، مسیحی، و مسلمان، پروردگار خود را در آسمان جستجو می کنند و همیشه دستهایشان به سوی آسمان بلند است. آیین اسلام، آسمان را هفت طبقه می داند و برای هر طبقه برنامه و ویژگی هایی بر شمرده است. حال، چرا بشر پروردگار خود را در آسمان می داند؟. علت را باید از آن جا دانست که در گذشته کهکشان ها و کرات دیگر برای بشر ناشناخته بود. باران، تگرگ، و برف از آسمان می آمد، بدون آن که گذشتگان ما دلیلی برای آن بدانند. اینها را از کرامات و الطاف خداوند می دانستند. دعای باران در اسلام به همین دلیل است.

همچنین، بشر رعد و برق را در آسمان می دید، و آنها را نخست از غرش و خشم پروردگار، و سپس از اعتراض و نا خشنودی او می دانست. گرفتگی ماه، و خورشید، زمین لرزه، طغیان دریا، گردباد، سیل و پیش آمدهای بد طبیعی دیگر را به خشم و غضب پروردگار نسبت می داد. همانگونه که از پیش رفت، اسلام برای هرکدام از این پیش آمدها، نماز و دعایی ساخته و خواندن آن ها را سفارش نموده، و برای اجرای هرکدام پاداش های نسیه ای دنیای خیالی دیگر وعده داده است.

شکنجه، آزار، آتش زدن و سوزاندن برای آنهایی بود که از مسیحیت بیرون رفته، و آن را انکار می کردند. ترس از خشم و جزای دکان داران دین در سرتاسر تاریخ تا دوره رنسانس در بیشتر کشورهای اروپایی موجب گردیده بود که مردم به ناچار تسلیم دین و خرافات آن شوند. صحنه شکنجه در این فرتور در در سال های حدود ۱۴۸۰ میلادی در سرتاسر اسپانیا رواج داشت.

شکنجه، آزار، آتش زدن و سوزاندن برای آنهایی بود که از مسیحیت بیرون رفته، و آن را انکار می کردند. ترس از خشم و جزای دکان داران دین در سرتاسر تاریخ تا دوره رنسانس در بیشتر کشورهای اروپایی موجب گردیده بود که مردم به ناچار تسلیم دین و خرافات آن شوند. صحنه شکنجه در این فرتور در در سال های حدود ۱۴۸۰ میلادی در سرتاسر اسپانیا رواج داشت.

تا آن جا که دانش کنونی پی برده، در فضای گرداگرد کره زمین میلیون ها کهکشان، و هر کهکشان از میلیون ها ستاره، و هر ستاره صدها برابر خورشید و با دمایی بسیار بالا و به فاصله هزاران سال نوری با نیروی ناشناخته کشش جرمی ( گراویتی) جدا و دور از یکدیگر قرار دارند. البته عقل و خرد آخوند، و یا شارلاتانی و دکانداری او به او اجازه نمی دهد که این واقعیت های علمی و دانش بی پایان که تا یک سده پیش برای بشر ناشناخته بود، بپذیرد، و در برابر این همه دریای دانش و علم سر تعظیم فرود آورده، و دهان آلوده خود را ببندد و رجز خوانی نکند. ولی این بر جوانان ایران است که از حقیقت و واقعیت علمی در مورد این خرافات پرده دری کنند، و شاخ غول دین کشتارگر را بشکنند، و آن را خلع سلاح کنند.

۴- خدا انسان را آفرید، و یا انسان خدا را؟-
تا آن جا که تاریخ نشان داده، همواره انسان از دوران غارنشینی با همه دشواری ها اعم از پیش آمدهای طبیعی، بیماری، گرسنگی، برخورد با دشمنان و متجاوزی، برخورد با جانوران درنده، و دهها مصیبت دیگر روبرو بوده، و در نهایت ذلت و بدبختی از بام تا شام روزگار خود را سپری کرده است. هم اکنون نیز سالانه بیش از ۶ میلیون کودکان و مردم آفریقا از گرسنگی و بیماری جان می دهند، و در بسیاری از دهات و نقاط دور افتاده حتی کشور خودمان، برای زندگی مرگبار مردم فریاد رسی نیست.

پس این خدای مهربان، دادگر، و دانا کجا بوده، و کجا هست که تا کنون کمترین کمکی به این نسل های بربادرفته و فنا شده و از زجر و شکنجه تن و روان بشر نا آگاه مانده است؟. اینجاست که بشر برای تسلی دردها و سرگرم کردن خود، همانگونه که کودکی با یک عروسک پارچه ای خود را سرگرم می کند، برای خود بت و بت هایی مانند آنچه گفته شد، ساخت و اندکی از نظر روانی به خود آرامش بخشید.

زمانی بعد، انسان هایی پیدا شدند که با خرد و اندیشه پاک خود بر روی زخم های روانی مردم مرحم گذاشتند. ما آنها را پیامبر نامیدیم مانند زردشت، مسیح، و بودا. آن گاه برای آن که این پیامبران خود ساخته را بسیار نیرومند و لایزال بدانیم، آنان را نمایندگانی از نیروی بالاتر و قدرتی ما فوق طبیعت دانستیم که خدا و یا پروردگار نام گرفت. پس می بینید که ما، انسان های پرکنده و نیازمند، نخست پیامبرانی به وجود آوردیم و سپس برای او خدایی ساختیم.

۵- چه کسانی بیشتر در جستجوی خدا بوده، و به او پناه می برند؟-
همه بیچارگان، درماندگان، بیماران، بردگان، استثمار شدگان، مانند بسیاری از زنان، خردباختگان، ناآگاهان و افراد بی مطالعه و کم دانش، تنها از روی نیاز و دشواری های زندگی، و یا ظلم و ستمی که بر آنان روا شده، در جستجوی امداد غیبی و یا نیرویی برتر از نیروی آدمی اند که همان خدا نام دارد. بدیهی است، عده ای شارلاتان، فرصت طلب، سودجوی، و یا کسانی که در مکتب های خرافاتی پرورش یافته اند نیز ظاهراً و یا قلبن به دنبال خدای مجهولند. علی شریعتی، محسن کدیور، اکبر گنجی، عبدالکریم حاج دباغ، شماری از بازاریان سودجوی و کلاهبردار مانند عسگر اولادی، و بیشتر آخوندها از این زمره اند.

۶- بشر از خدای ناشناخته خود چه انتظاری دارد؟-
بنا به آنچه گذشت، انسان، برای خود بت و یا خدایی آفرید، و آنگاه برآوردن و انجام نایافته ها، ناکامی های خود را از او خواست. همچنین انتظار دارد که این خدای ناشناخته، دادگر، مهربان، با گذشت، و برای او سرچشمه پیشرفت، و خیر و برکت بوده، و او را که اندیشیدین و خردورزی بازمانده است، به آرزوهایش که بسیاری از آنها نیز بی اساس، وشاید هم از روی کینه توزی، دشمنی و گرفتن انتقام از دیگران بوده باشد، برساند. ولی آیا اسلام چنین است، ما با خدای مهربان، دادگر، و باگذشت روبروییم، و یا یک دیوانه کشتارگر انتقام جوی؟!… دنباله در بخش دوم

نکته پایانی بخش نخست- به کوتاه می توان گفت که در سده های گذشته گروه گروه از مردم ایران به بیماری های گوناگون دچار می شدند که به دلیل ناآگاهی از نوع بیماری، و نبودن دارو و درمان،تنها راه غلط و بی خردانه درمان خود را پناه بردن و توسل به گور مرده های تازی می دانستند، و در نتیجه از کودکی تا جوانی می مردند.  دو نفر از کارشناسان پزشکی کشورمان تلفات بیشمار این بیماران را به دلیل بی سواد، نادانی، و تنها پناه بردن به امامزاده ها در یک مقاله جامع و کلی به چاپ رسانده اند.

نمونه گویای این حقیقت، گزارشی بود که استاندار وقت در زمان شاه از شیوع و پخش بیماری های واگیری چون جذام در میان زیارت کنندگان گور امام رضا در مشهد بر اثر بوسیدن ضریح تهیه نموده، و ازدربار ایران درخواست کرده بود که به او اجازه دهند تا از ورود دیدار کنندگان، به درون حرم جلوگیری شود. ولیکن شاه  زبون و ناتوان در برابر آخوند، این تصمیم را مخالفت آخوندها با رژیم دانسته و از خود  هیچ شجاعت برخوردی با آن نشان نداد.

  • مهمان ناخوانده

    با سپاس،
    از شما تقاضا دارم با توجه با مطالعه سالیان درازی که می فرمایید، از بکار بردن ادبیات سخیف و ایجاد جو لمپنیزم در مقالات خود بپرهیزید، شما اگر در پی عقده گشایی هستید امری است دیگر و مکان جایی دیگر، اما اگر به دنبال رشد فکری فرهنگی جامعه هستید، از این کوچکترین بپذیرید که این راه سخن گفتن نیست، ما مشکلمان در جامعه دقیقن همین روحیه مخالف آزاری است، آگر با کلام زیبا سخن بگویید، هم دستمسک یه عده فرصت طلب که اکنون دور شما به امید زوال عقاید جوانان می گردند تا خرافات خودشان را به مغز آنها بچپانند، نمی شوید و هم راه را برای تعامل اندیشه و آموزش شیوه صحیح مباحثه فراهم می آورید، هرگز فراموش نکنید هر ایرانی با هر عقیده ای یک ایرانی است خواه با دین خواه بی دین و هر ایرانی عضوی از جامعه انسانی است خواه پارسی زبان خواه غیر، خواه آریایی خواه غیراگر نمی توانید بر عصبانیت خود در مباحثه مسلط باشید، شما هرگز نخواهید توانست قدم مثبتی در راستای هم آیی انسانها بر دارید، صحنه را برای جلو گیری از ایجاد تنش خالی کنید و جای را به افراد مودب گفتار بدهیدشما نمی توانید تمام مخالفان فکری خود را به سکوت وادار و یا حذف کنید، اگر هم بتوانید می شوید همان که از آن می نالید، شما آنقدر جزمی صحبت می کنی که حتی من نوعی از ترس هتاکی و تهمت زنی شما و یا اطرافیان ترجیح می دهم مقالات شما را خوانده و بر دوری انسانها از حق و حقیقت افسوس بخورم، شما باید آنقدر سنجیده عمل کنید که حتی با فحاشی من هم وادار به عکس العمل نشوید، اگر واقعن به سکولاریسم معتقد هستید و جرو همان گروه فرصت طلبی نیستید که به دنبال زوال عقاید جوانان هستند تا خزعبلات خویش به مغز آنان فرو کنند  

  • مهمان ناخوانده

    من معتقدم ما ایرانی ها به دلیل پایین بودن سطح فرهنگی مان، نژاد پرست هستیم چون اساسا نژاد پرستی با پایین بودن سطح فرهنگ رابطه مستقیم دارد. در اروپا هم همین جوری است. در اروپا هم، اکثر نژاد پرست ها خیلی آدم های تحصیل کرده و روشنفکری نیستند. ضد یهودی ها و ضد خارجی ها و ضد مسلمان ها اکثرا به طبقات پایین اجتماع تعلق دارند. ولی در ایران این جوری نیست. برای اینکه شما خیلی از افراد تحصیل کرده را می بینید که از اعراب متنفر هستند و خیلی از آدم های متدین را هم می بینید که از اعراب متنفرند منتها در آدم های غیر مذهبی، نفرت از اعراب به صورت عام است و در میان افراد مذهبی تر، نفرت از اعراب در قالب لعن و نفرین کردن به سنی ها خودش را نشان می دهد. یعنی بغض و کینه خیلی از ما ایرانی ها از اهل سنت و بزرگان اهل سنت در حقیقت، رویه دیگر نفرتمان از عرب ها است. من بعضی وقتها فکر میکنم خیلی از ما ایرانی ها نتوانسته ایم شکست تاریخی مان از اعراب و قادسیه را علیرغم گذشت ۱۴۰۰ سال فراموش کنیم. هنوز در اعماق وجودمان بغض و کینه عمیقی نسبت به اعراب داریم. بغض و کینه ای که همچون آتش زیر خاکستر هرزگاهی بهانه ای پیدا میکند و فوران می کندهر وقت که همسایگان عرب ما در امارات ، بحرین ، قطر و کویت، یک موضع گیری علیه ایران می کنند، اگر دقت کنید می بینید که واکنش مسئولین جمهوری اسلامی درست است که سیاسی هست ولی بیشتر از اینکه سیاسی باشد نژادی هست. یعنی چی؟ یعنی مثلا سخنگوی وزارت خارجه ما، یا وزیر خارجه ما، یا ائمه نماز جمعه ما، رئیس مجلس ما و…، یک جوری واکنش نشان می دهند که بوی تحقیر از سخنان آنها بیرون می آید. فی المثل می گویند؛ “اصلا شما هم آدمید؟ توی امارات اصلا عددی هستی؟ اگر ایرانی ها کنار خلیج فارس فوت بکنند شما را باد می برد. شماها دیگه چه می گویید!” می دانید چه می خواهم بگویم؟ اکثرا گفته می شود که این ها از خودشان فکری ندارند ؛ اعرابی که مخالف ما حرف زده اند اربابانشان انگلیس ، آمریکا و فرانسه به این ها خط می دهند. این ها که از خودشان اراده ای ندارند. این ها اصلا کاره ای نیستند. ببنید که چه نگاه تحقیر آمیزی در ایران حاکم است. البته به نظر می رسد، این نگاه، تنها از آن حکومت نیست، مردم نیز، چنین نگاهی دارند. صد البته که درست میگویید. بله، مردم هم همین جور هستند و حتی تند تر و سخیفانه تر از مسئولین بعضا واکنش نشان می دهند. دو سه سال پیش، سر قضیه سه تا جزیره و نام خلیج فارس که اماراتی ها یک موضع گیری ای کرده بودند، یک سری از مردم آمده بودند جلوی سفارت امارات تظاهرات می کردند. تمام شعار هایی که می دادند و کارهایی که می کردند مخالفت سیاسی نبود، تماما تحقیر بود. یک کیک درست کرده بودند رویش ۳۵ تا شمع گذاشته بودند و فوت می کردند و شعار می دادند که امارات، کشورک، ۳۵ سالگی ات مبارک؛ از طرف ایران ۲۵۰۰ ساله. یعنی ما ۲۵۰۰ سال عمرمان است شما ۳۵ سال و به اندازه ۳۵ سالگی ات صحبت کن. یا شما خیلی شنیدید که بسیاری از هموطنان مان با یک حالت نفرتی نسبت به اعراب به ایرانی های دیگر می گویند که چرا به این کشورهای عربی مسافرت می کنید و پولتان را می برید آنجا خرج میکنید. ولی هیچ وقت کسی نمیگوید که چرا این همه ایرانی هر سال می روند به ترکیه و انجا پول خرج میکنند. میگویند که این یعنی یک نگاه از بالا به پایین و حقیرانه نسبت به اعراب داشتن. این دیگر ربطی به حکومت ندارد این ها خود مردم اند.زمان شاه هم این جوری بود. نگاه بسیار تحقیر آمیزی علیه اعراب وجود داشت. الان هم هست. من می خواهم یک مرحله جلوتر بروم. من می خواهم بگویم بخشی از انگیزه فرهنگستان زبان فارسی از اینکه لغات عربی را از فارسی کنار می گذارند، همان بغض و کینه ای است که ما علیه اعراب داریم. برای اینکه لغتی که بیش از هزار سال است که وارد فارسی شده و جا افتاده و جزء زبان فارسی شده ، در گلستان و بوستان ، شاهنامه ، دیوان حافظ و مثنوی معنوی هم هست، چرا باید حذف شود؟ اصلا این لغت کجا نیست؟ این لغت جزئی از حافظه تاریخی ما است. فرهنگستان آقای حدادعادل این لغت را حذف می کند و به جایش یک لغت نامانوس می گذارد و هیچ کس هم مصرفش نمی کند. این کار فرهنگی نیست این همان نفرت از اعراب است. فرهنگستان زبان فارسی در زمان رضا شاه تاسیس شد و هم در زمان رضا شاه و هم شاه سابق دقیقا همین کار را میکردند و به بهانه زپان پارسی ، لغات عربی را که ۱۴۰۰ سال میشد جزء زبان فارسی شده بودند حذف می کردند و بجای ان الفاظ و اصطلاحات من در اوردی و کاملا نامانوس با زبان و فرهنگ مردم وضع میکردند. به نظر من این نشان دهنده همان ضدیت با اعراب هست.ما در قانون اساسی، اصل ۱۵ را قرار می دهیم که مثلا ترک ها می توانند زبان خودشان را یاد بگیرند بعد شرع هم می گوید نژاد و ملیت مهم نیست مهم تقوا است و الی آخر . قانون و شرع خیلی قشنگ مطرح می شوند اما از کوچه و بازار تا دانشگاه، جور دیگری عمل می کنیم. همان تفکر راسیستی و نژاد پرستانه که شما می فرمایید در خیلی جاها غالب است. به نظر شما، چرا چینین است؟ چرا به راحتی قانون می نویسیم ولی در اجرای آن، اصلا اهمیتی نمی دهیم حتی برعکس هم عمل می کنیم؟آیا به لحاظ نژادی، واقعا بین ترک ها و غیر ترک ها یا فارس ها، تفاوتی وجود دارد؟ یعنی مثلا اگه شما بیایید در طی ده سال متوالی تست آی کیو بگیرید از بچه های بین سنین ۵ تا ۱۰ سالگی بین بچه های ترک و بچه های فارس، آیا بعد از ده سال نتیجه نظر سنجی و تحقیق میدانی شما نشان می دهد که یک تفاوت معناداری بین بچه های ترک و بچه های فارس یعنی بچه هایی که در تبریز از پدر و مادر ترک متولد می شوند و بچه هایی که از پدر مادر فارس تهران متولد می شوند وجود دارد؟ آیا نتیجه تحقیق شما نشان میدهد که بچه های فارس باهوش تر هستند یا برعکس، نشان میدهد که بچه هایی که در تبریز و ارومیه متولد می شوند باهوش و گوش ترند؟ یا اینکه تفاوتی ندارندواقعا من نمی توانم بگویم که بچه های شمال یا ترک یا یک جای دیگر چیز دیگری هستند. من عادت دارم با دانشجوهایم خیلی نزدیک و صمیمی باشم واقعا من هیچ فرقی بین ترک و غیر ترک نمی بینم.برای اینکه به تحولات سیاسی جامعه ایران و به تاریخ ایران و از همه مهمتر به نوع مناسبات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بین تهران و آذربایجان در طول تاریخ بر می گردد. به عبارتی دیگر نمی توان نگاه فارس ها به ترک ها و نگاه ترک ها به فارس ها را در خلا بررسی کرد. همچنان که نفرت ما از اعراب را نمی شود در خلا و بدون در نظر گرفتن گذشته میان ما و آنها بر رسی کرد. البته می شود یک سری شعار بدهیم مثل اینکه”بنی آدم اعضای یکدیگرند که در یک آفرینش ز یک گوهرند”، “ما همه مسلمانیم”، “ما همه از یک نژادیم”، ” اسلام می گوید همه برابر هستیم”، و… . صبح تا شب، این حرف ها را می زنیم ولی شب که می رسد می بینیم که از صبح شعارهای برابری و مساوات و همه مثل هم هستیم و .. دادیم ولی در حقیقت تمام مدت برعلیه این شعارها عمل کرده ایم. نمی توان با این شعارها، از واقعیت های جامعه فرار کرد.به تاریخ سیاسی ایران اشاره کردید. در این باره بیشتر صحبت کنید به نظر نمی رسد، مساله، مولود جدیدی باشد.بله، این مساله ریشه تاریخی دارد. رضاخان دستور داده بود کسانی که ترکی صحبت می کنند، باید جریمه بپردازند. این کار ظلم و تبعیض آشکار بود. همین رضاخان، خشن ترین فرماندهان نظامی خود را به آذربایجان اعزام می کرد تا بتواند سیاست یکسان سازی فرهنگی را پیاده کند. تا چیزی بنام آذری یت ، کردی یت ، لری یت و هیچ چیز دیگری بجز فارسی یت نباشد. این تصور همواره در تهران وجود داشته که به هر چیزی بجز فارسی یت با دیدی تردید آمیز و سوء ظن نگاه کند. این احساس برای بسیاری از فارسی زبان ها بوده که اساسا به اقلیت ها به عنوان تهدیدی بر سر راه امنیت ملی نگاه کنند.ببینید قبل از یافتن هر راه حلی، اول باید تکلیف این پرسش را مطرح کنیم که اگر یک اقلیت نخواهد با یک اکثریت زندگی کند و خواسته باشد مستقل باشد، این حق را دارد یا نه؟ من معتقدم هیچ گروهی را به زور نبایستی نگه داشت. چون آخرش جدا میشوند. اگر واقعا در یک رفراندم کاملا آزاد نصف بعلاوه یک آذریها بگویند ما نمی خواهیم جزء ایران باشیم ، به زور نمیشود انان را نگه داشت. استقلال حق هر بشری و حق هر قومی است. اما معتقدم استقلال یا جدایی نه شدنی است ، نه اکثریت قریب به اتفاق آذریها خواهان آن هستند و نه اساسا استقلال دردی و مشکلات آذریها را حل می کند. راه حل، دموکراسی واقعی است. اگر دموکراسی در ایران حاکم باشد، این مسائل بطور کلی حل می شوند. اگر یک آذربایجانی ببیند که به برابری اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی با دیگر اقوام رسیده است، دیگر احساس تبعیض نخواهد کرد. در دموکراسی واقعی، یک ترک به حقوق خود می رسد مثلا آنها زبان مادری خود آموزش می بینند بخشی از درآمد و مالیات آذربایجان را در آذربایجان خرج می شود، شورای محلی تشکیل می شود و تصمیمات اختصاصی آذربایجان در همان مجلس اتخاذ می شود. در این شرایط، هیچ آذربایجانی، سراغ استقلال نخواهد رفت. ممکن است شما از من بپرسید چرا اینقدر مطمئن هستم که دموکراسی حلال همه مشکلات و مسایل قومیتی و پاد زهر همه تلاش های جدایی طلبانه است؟ پاسخ من تجربه جوامع دیگر است. ما که فقط در ایران مسئله قومیت ها را نداریم. در بسیاری از کشورها مسئله اقوام و ملیت های مختلف وجود دارد اما هیچ بحران و مشکل ندارند. سوییس ، بلژیک ، هند ، کانادا ، انگلستان و خیلی کشورهای دیگر دارای اقلیت های قومی هستند. اما نه اقلیت هایشان میخواهند جداشوند ، نه خود مختاری می خواهند ، نه خود گردانی می خواهند ، نه استقلال میخواهند ، نه منطقه ای که اقلیت هایشان در آن مناطق زندگی میکنند نا امن است ونه هیچ مشکل دیگری دارند.ادامه مطلب: بررسی مغلطه های پُر کاربرد – بخش یکم: مغلط

  • مهمان ناخوانده

    راستش را بخواهید من هنوز نمی دانم که چرا سوسمار خوردن یک مشکل وحشتناک برای ماست که لابد نشان می دهد که این سوسماری که عربها می خورند، جز در معده بلکه توی شکم و مغز و ذهن همه عربهای دنیا در تمام تاریخ هست و ما بدجوری گرفتار این موضوع هستیم. وقتی قبل از انقلاب در حدود سال ۱۳۵۰ در کرمان زندگی می کردم در آن زمان آنها چیزی می خوردند به نام “چنزو” شبیه سوسک بود یا ملخ، اتفاقا یک بار یکی از آنها را خوردم و خیلی هم بدم نیامد. هنوز نمی دانم که چرا مثلا سوسمار خوردن عرب ها خیلی چیز بدی است و موش و گربه و سگ خوردن چینی ها و تایلندی ها اشکالی ندارد؟ یا مثلا انواع موجودات دریایی که با بوی گند سوشی خورده می شود باعث نمی شود به ژاپنی ها بگوئیم ژاپنی های لجن خوار. لابد دیده اید احساس فرنگی ها را در مورد فسنجان ما که غدایی بس خوشمزه است با قیافه ای که، راستی احمدی نژاد تازگی ها حرف خاصی نزده؟- داشتم حرف احمدی نژاد را می زدم که زمانی به او می گفتند الفنون و فسنجان و کشک بادمجان هم بخصوص مزه کشک برای خیلی از مردم در دنیا مزه عنیفی است. من واقعا نمی دانم که چرا ما ایرانی ها که کله پاچه را با همه مخلفاتش که به نظر اکثر مردم دنیا اصلا چیز جالبی نمی آید می خوریم، اما مثلا به کله ماهی گیلک ها یا سوسمار عرب ها گیر می دهیم و مغزمان هم فقط همین را می گیرد. مطمئنم که ما با مردم سوریه و لبنان خیلی مشکل نداریم، و آنها را جزو سوسمارخورها حساب نمی کنیم، در حالی که حکومت امارات یا عربستان هر چه که باشد، یا مردمش هر چه که باشند، حداقل یک کشور تمیز و مرتب دارند. البته که اعراب در ۱۴۰۰ سال قبل به ایران حمله کردند و خیلی ها را هم کشتند، الهی داغ شان به دل مادرشان بیاید، ولی چرا حالا یادمان افتاده؟ از آن واقعه ۱۴۰۰ سال گذشته است. نه آن عرب این عرب است، نه این ایرانی آن ایرانی. اگر به عنوان شیعه از ظلمی که به ائمه توسط اعراب رفت ناراحتیم، که بیجا می کنیم، ائمه از بیخ عرب بودند، عبیدالله زیاد هم که امام حسین را به شهادت رساند، می گویند ایرانی بود. البته نادرشاه که ما خیلی دوستش داریم و اگر وقت پیدا می کنیم به رشادت و دلیری اش افتخار هم می کنیم لابد انساندوست بوده و به خصوص به حقوق باکرگان توجهی مبسوط داشته است، باز خدا را هزار بار شکر که ما متجاوز نیستیم، اصلا کی بود حمله کرد به هند؟ ما که نبودیم؟ بودیم؟ جواهرات سلطنتی را خودمان از توی جوب آب پیدا کردیم. تازه! اگر هم نادرشاه حمله کرده ۴۰۰ سال قبل بوده، به ما ربطی ندارد.ما فقط در مورد ۱۴۰۰ سال قبل حساسیت داریم، مغولها هم حالا یک غلطی کردند، اصلا تخم ترکه ای نگذاشتند و در خون ما اثری از آن ها نیست، این ها هشتصد سال قبل آمدند و زدند و کشتند و سوختند و بعد هم رفتند. وگرنه ما که خودمان اصلا از این کارها نمی کنیم. مثلا همین آقای آقامحمدخان قاجار، حالا چند تا سر برید و چند تا چشم درآورد، حالا که مرده، آدم پشت سر مرده ایرانی حرف نمی زند. فقط پشت سر مرده عرب باید حرف بزنیم. مرده عرب و زنده افغانی. همین عرب ها ۱۴۰۰ سال قبل چه برخورد بدی با ما کردند؟ در عوض ما الآن چه برخورد خوبی با افغانی ها می کنیم؟ به آنها می گوئیم دزد و هیز و وحشی و عمله و هزار حرف دیگر. چه کنیم؟ مائی که از کوروش و داریوش نسب برده ایم و تا پریروز نسبنامه درست می کردیم که به اامام جعفر صادق مربوطمان کند با هشت پشت، اما حالا نسبنامه هائی یافته ایم که ما را به داریوش و آتوسا و ماندانا می رساند، مبادا با آخوندها فامیل باشیم. هنر نزد ایرانیان است و بس. تمام تاریخ افغانستان را بگردیم ببینیم یک حافظ مثل ما دارند؟ یا مثلا یک اقبال لاهوری مثل اقبال لاهوری ما دارند؟ یا مثلا یک کمال خجندی در میان همه مردم تاجیک و افغانستان پیدا می شود؟ یا همین سوزنی سمرقندی خودمان، یا بیدل دهلوی که در همین دهلی بندرعباس به دنیا آمده. اصلا مگر اینها همه قبلا مال ما نبودند؟ بده بیاد بینیم بابا! البته روسیه فرق می کند، قراردادی بستیم و تمام شد رفت. روس ها که سوسمار نمی خورند، خاویار می خورند و ودکا، آن هم که مشکلی ندارد. این خارجی ها، یعنی کلا هر کسی که عضو خانواده ما نیست یا همشهری ما نیست، خارجی هستند. کی آدم شدند که ما نفهمیدیم؟ اصلا ما آمریکا را داخل آدم حساب نمی کنیم، یک مشت وحشی اروپایی رفتند سرخپوست های عزیز دل ما را کشتند و حالا هم دارند بقیه شان را تکه تکه می کنند، چند میلیون ایرانی هم رفته اند آمریکا برای نجات دادن بقیه سرخپوست ها، وگرنه ما از همان اول می گفتیم سیاه و سفید برادرند. مثل همین بلال حبشی که خود کوروش دستش را گرفت و گفت بیا اپرای کارمن را بالای مناره اولین بار اجرا کن. ما که هیچ وقت عمرا از این کارها نکردیم. عرب ها یک میلیون نفر از ما را کشتند، حالا آلمانی ها و فرانسوی ها و بلژیکی ها و انگلیسی ها و اسپانیایی ها و پرتغالی ها تمام قاره آمریکا و آفریقا را قتل عام کردند و دهها میلیون نفر و دو رنگ انسانی را نابود کردند و صدها زبان را از بین بردند، خوب، اتفاقی است پیش آمده، مال پانصد سال قبل بود، اگر ۱۴۰۰ سال قبل کشته بودند به آنها هم می گفتیم سوسمارخوار! واقعا و جدی چرا اینقدر از خودراضی هستیم؟ مثلا اگر همین امارات در سی سال گذشته دست ما بود، الآن ویرانه ای مثل بندرلنگه نبود؟ اگر مکه و مدینه دست ما بود مثل مشهد و قم با خزبازی و بدسلیقگی درب و داغانش نمی کردیم؟ یک کمی واقعگرا باشیم. یک سال ایرانی ها تحصیلکرده ترین مهاجرین آمریکا بودند، الآن دیگر نیستند. اتفاقا عربها و پاکستانی ها و هندی ها جزو تحصیلکرده ترین مهاجرین هستند. ضریب هوشی ما از همه دنیا بالاتر نیست، ضریب هوشی سگ و گربه و موش و سوسمار خورها اندازه ماست. شجاع ترین مردم دنیا هم نیستیم، خودمان هم می دانیم نیستیم، وگرنه اینقدر حسادت نمی کردیم و فحش اختراع نمی کردیم، ولی بخدا مردم خوبی هستیم. مردم مهربانی هستیم، مردم باهوشی هستیم. ما توانایی های زیادی همین امروز، قابلیت بزرگ تحول اجتماعی، قدرت سازگاری خوبی با فرهنگ ها، تاریخ ادبیات درخشان، زبانی بسیار غنی و سرزمینی بسیار زیبا و ثروتمند داریم. چرا به چیزی که داریم افتخار نمی کنیم و به چیزی که نداریم افتخار می کنیم؟هنر نزد ایرانیان نیست. نه در نقاشی و داستان نویسی و نمایش و مجسمه سازی و موسیقی ما بهترین های دنیا نیستیم، اصلا نه نقاشی به معنای نقاشی داریم، نه مجسمه سازی، نه موسیقی ما به گستردگی و نظم موسیقی در خیلی کشورهاست و نه نمایش و ادبیات داستانی در کشور ما ریشه جدی دارد. ما در شعر برجسته ایم. شاعران ما شاعران بزرگی هستند. نوبل ادبی را انگلیسی های چشم چپ از ما ندزدیدند، اندازه نوبل ادبی نبودیم. نیستیم. آدمی در آن اندازه نداشتیم.صادق هدایت مان خیلی بزرگ بود، اما او هم ضد یهودی و گاهی فاشیست بود. البته امیدوارم زمانی داشته باشیم. سینمای ما در سالهای اخیر رشد کرده، ولی ما فقط یک جایزه اسکار خارجی و دهها جایزه بزرگ جهانی گرفته ایم که می شویم یکی از ده سینمای مهم جهان، آن هم تا چند سال قبل که موج مهمی در سینمای ما ایجاد شد. دروغ و غرور و خشکسالی خیلی چیزهای بدی است. غرورش را خودم گذاشتم که زیادی هوا برمان ندارد.

  • Farhadsoltani37

    سلام قبلا خواستم و درخواست کردم عضو خبر نامه باشم اما با دیدن مقالات توهین امیز که به اعتقادات دینی و شخصی دیگران که نظری خلاف شما دارند و انان را بیشعور و احمق فرض میکنید نظرم عوض شد و از ارسال مطلب به ایمیل من خوداری فرمایید بی شک نگاه طالبانی اما از نوع سکولار به مردم دارید خواستم عرض کنم چقدر بدبخته ان کسی که فلسفه وجودی خدا را از شما سوال میکنه شما هنوز نمیدانید سکولار مخالفتی با دین و اعتقادات مردم و جامعه نداره و ان را موضوعی شخصی میداند و بهش احترام میذاره من در مورد بوسیدن ضریح امامان حتی اگر فقط یکنفر این عمل را انجام دهد نظری نمیدهم اما از دوستان و حامیان خود سوال کنید چرا بوسیدن دیوار مسجدالقصی را واجب میدونن اگه جرات دارید ان رو بحساب بی شعوری دوستان یهودیتون بذارید و ببینین چطوری تعطیلاتتون میکنن شما فکر میکنید دشمنی با حکومت با توهین به اعتقادات مردم گره خورده و خودتون رو عقل کل فرض میکنید اخر عزیز دانشمند .جامعهشناس.دیپلمات .اسلام شناس .شما هنوز دنبال شاه و شاهزاده هستید و چنان با اب و تاب لفظ شاهزاده رضاپهلوی را بکار میبرید انگار نه انگار پدرش با کودتا سیا حکومت ملی دکتر مصدق را ساقط و به قدرت رسید ان پدرش بود دیگه پسرش که کنار کاخ سفید زندگی میکنه چه خواهد کرد در اخر باز هم از عضویت در خبر نامه انصراف میدم

    • باور دینی ما ربطی به مبارزه امان با رجی« جنایتکار ندارد. در برابر این رژیم مرگبار که با دستورات قرآن و روایات دینی خون مردم ایران را در شیشه کرده است، دست و پا می برد، سنگسار می کند، شلاق می زند چاره ای جز شناساندن دستورات این دین به مردم نیست. اگر رژیم اسلامی از بین برود، ما کمترین برنامه ای در بحث دینی نخخواهیم داشت- سهراب ارژنگ

    • شما از حقیقت فرار می کنید. آنقدر وزنه و ضرفیت ندارید که در برابر منطق و استنادهای علمی تسلیم شوید. مغز شما پر از خرافات است و هرگز هم اصلاح نخواهید شد. ولی جهان در حال تحول است. تا ۳۰ سال دیگر همه این خرافات و افکار پوچ شما خردباختگان از بین می رود- سهراب ارژنگ

  • Sghiassi_fhc

    وقتی که عشق می میرد؟  داستانهایی درباره زندگی انسانان  قسمت یک

     

    درباره چند داستانی که من دراین
    باره نوشته ام میخواهم کمی گفتگو کنم. نظر من از بین بردن غرور و تعصب بود که دامن
    گیر قهرمانان داستانهای من شده بود که از همان دوره کودکی میبایست با آن کنار
    بیآیند.  مشگل دین  مذهب 
    ملیت  و نژاد که کم بیش در این
    داستانها خود نمایی کرده و قرباینان خود را شکار میکند. در داستان جلال وی از همان
    کودکی از اینکه در خانواده ای دو مذهبه به دنیا آمده بود درچار گرفتاریهایی بزرگی
    شده بود. آرش  امیر  ساسان و ناصرهم کم بیش مشگلاتی نظیر جلال
    داشتند. دریک مورد این پنج نفر باهم شریک بودند 
    داشتن پدری مسلمان و مادری بهایی همه آنان تحت تاثیر آموزه های بهایی که
    بایست خوب و نیکو باشند و به دیگران کمک کنند و بردبار باشند و بحق کسی تجاوز
    نکنند از اعتماد دیگران سو استفاده نکرده و امانت دار باشند قرار گرفته بودند  متاسفانه تجربه تمامی آنان تلخ بوده است و
    اینطور میشود نتیجه گرفت که اگر آنان هم خود خواه زرنگ  بی تفاوت بی انصاف می بودند دارای زندگی راحت
    تری بودند. آن چیزی که همه تاحدی به آن تسلیم شده ایم گفتار قشنگ بدون کردار نیک؟

     

    هنگامیکه همسر بهایی ناصر از او در
    آمریکا تلاق میگیرد و بعد هم به دادگاه رفته اورا ملزم به پرداخت پول میکند و ناصر
    را تنها رها مینماید و به بچه ها هم تلقین میکند که با پدر رفت آمدی نداشته
    باشند  و حتی به تلفنهای وی هم پاسخی ندهند
    و نیز اورا در جامعه کوچک شناخته شده آمریکا لجن مال مینمایند تا دوستان قبلی ناصر
    با او قطع رابطه کنند و داستانهایی از وی سرهم میکنند وبخورد دوستان بهایی ناصر
    میدهند که آنان از او مثل یک جذامی فرار میکنند و به تلفنهایش پاسخ نمی دهند و از
    گفتار با او خودداری میکنند. ناصر به تهران برمیگردد تا شاید بتواند خانه و اموالش
    را سرصورتی بدهد. پدر زن بی انصاف خانه اورا رها کرده است تا مستاجر هرکاری که دلش
    بخواهد انجام بدهد. ناصر به فامیل بهایی همسرش مراجعه میکند تا از آنان کمکی
    بگیرد  آنان با جمله چه فرمایشی دارید اورا
    کنار میزنند.

     

    پسر خاله ناصر همراه با زنش بسیار
    به او نزدیک میشوند و مثلا با او غمخواری میکنند و از او حمایت معنوی می نمایند. ناصر
    یک سره به آنان علاقه مند میگردد که گویی دوستان خوبی یافته است.  بعد از اینکه ناصر پسرخاله اش منوچهر را وکیل
    میکند و به آمریکا باز میگردد  خیالش جمع
    بوده که این بار فردی دلسوز و مهربان را وکیل کرده است. هنگامیکه ناصر به ایران
    برمیگردد. این بار پسر خاله به او محل نمیگذارد. 
    تمامی کرایه ها را برداشته و خرج خودشان کرده و میگوید که به مرور پس خواهد
    داد.  تمامی اسباب خانه و اتومبیل ناصر را
    از میان برده است .  اتوموبیل را کرایه به
    مسافر کش ها داده و پس از داغان کردن آن آنرا کنار خیابان گذاشته تا شهرداری ببرد.
    اسباب خانه ناصر را هم از بین برده ویا گذاشته که دیگران از بین ببرند. بعد هم
    ناصر را تقریبا تهدید میکند که اگر بخواهد پی گیر شود به سیستم میگوید که مادرش
    بهایی بوده و خودش هم ساکن آمریک است؟  این
    یک نمونه از بهاییانی است که در زیر ستم و کشت کشتار زندگی میکنند ولی باز همان بی
    انصافی و ظلم و شقاوت را در باره دیگران برای منافع مالی خود اجرا میکنند.  ناصر به پسرخاله بهایی اش و همسرش اشراق اطمینان
    و اعتماد کرد و آنان با دانه پاشی و تعریف از وی دوستی اورا به خودشان جلب نمودند
    و سپس با نهایت بی تفاوتی اورا غارت کرده حواله سیستمش نمودند؟  این در حالی است که بهاییان در موقعیت بدی قرار
    دارند و هر آینه امکان دستگیری و آزار آنان وجود دارد؟ حال اگر آنان موقعیت
    مسلمانان شیعه را درایران داشتند چه میکردند؟ 
    از اینکه بهاییان بسیار والا و گرامی هم هستند شکی نیست ولی اینها نمی
    تواند خسارت وزیان وارده به ناصر را جبران کند.

    • جنایت زنان علیه شوهرشان
      با درود به شما، آنچه را در مورد ناصر نوشته اید، اگر حقیقت داشته باشد بسیار غم انگیز است. این می تواند  مقاله گویایی از نا به سامانی مردم ایران، و ظلم و ستم رژیم کنونی به مردم  باشد. نمونه آن را نیز ما در یک خانواده به اصطلاح مسلمان دیدیم که زنی شوهرش را تشویق به فروش خانه خود در ایران می کند. انگاه زن و دو فرزندشان  به انگلیس می آیند. در لندن زن خانه ای به نام خود می خرد. آنگاه زن شوهرش در ایران را تشویق به فروش اثاث و جواهرات می کند و پولش را برای او می فرستد. هنگامی که  شوهر  خوشحال و شادمان به لندن می آید، زنش در خانه را به روی او باز نمی کند. زیرا  زن در این مدت دوست پسری برای خود پیدا کرده، و بچه های خردسال هم با شستشوی مغزی و بدگویی از پدرشان، نسبت به وی بدبین می کند.
      مرد بیچاره، سرگردان و با اندکی پول شبها را در پارک وسط شهر می خوابد. تا آن که با زنی سیاه پوست مهربان برخورد می کند. زن سیاه پوست او را به خانه کرایه ای خود می برد و از او  نگهداری می کند. سپس زن سیاه پوست که خود کارگری بیش نبود، با پس اندازهای خود پس از ۶ ماه اتومبیلی برای آن مرد می خرد تا هم دلگرم باشد و هم بتواند به عنوان تاکسی شخصی درآمدی کسب کند. بدبختانه  مرد رنج کشیده و حساس پس از مدتی کوتاه دیگر سکته می کند و می میرد.  
      زن خیانت کار که از جریان آگاهی می یابد به جای ناراحت و نگران شدن، هنگامی که در می یابد اتوموبیل به نام شوهرش بوده، آن را که از پول و کمک زن سیاه پوست تهیه شده بود، از او می گیرد..

      حال در صورتی که داستان شما صحت داشته و اتفاق افتاده باشد اجازه دهید به عنوان مقاله ای به نام خودتان آن را چاپ و پخش کنیم- با آرزوی بهترین برایتان- سهراب ارژنگ

  • javid reza

    سلام. از نظر موحدین واقعی چه در دین یهود یا مسیحیت و یا زردشتیت و نیز اسلام خدا یک نیروی لایتناهی است که در همه جا حاضره چه در آسمانها و چه در اعماق زمین و چه در داخل رگ و گوشت یک انسان و در حقیقت عامل زندگی و حرکت و تپش قلب و گردش زمین و برافروخته شدن خورشید و و و و …. و این دقیقا بر خلاف نظریه کسانی هست که فقط با چشم اون چیزی رو که میبینن باور دارن و بنابراین چون به اصل ذات این موضوع بی توجه هستند تمام این امور رو کاملا طبیعی میبینند و از دل همین تفکر به پوچی میرسند یعنی هیچ چیزی نیست جز همین که میبینم. در یک کلام از نظر یک موحد همه چیز داخل یک چیز نهفته است و به اون وابسته است حالا این میخواد اسمش الله باشه یهوه باشه! یا اهورا  یا اورمزد یا هر چیز دیگه ای. اما این وسط خود همین جماعت موحدین راه حقیقی رو گم کردند و به گفته شما خداهای دروغینی رو هم از دل دیانت خودشون خلق کردند

    • هم میهن گرامی، تا زمانی که دین در قلب و روان انسان ها باشد و وارد زندگی دیگران، زندگی روزانه مردم و سیاست روز نشود، مشکلی نیست و کسی با آن کاری ندارد. ولی اگر دین بلای جان انسان ها شد، زندگی را بر انسان ها جهنم کرد، و در هرزمینه حرکت و جنبش آنان دخالت داشت، دیگر دین نیست بلکه مصیبت و بلای جان همه است و باید با آن چالش کرد.

      اکنون سی و سه سال است که این دین ابزاری است در دست جنایتکاران ایران. این دین همان کاری را کرده که تفنگ در دست بچه است و به هر سوی شلیک می کند. ما می خواهیم این تفنگ پر در اختیار آخوند نباشد. آخوند به درون خانه خود و یامسجد بدون سر و صدا و تبلیغات برگردد.
      از این روی ما ناچاریم زیان این تفنگ تو پر را به هم میهنان خود یادآور شویم. ما در حقیقت آخوند ستیزیم و نه دین ستیز. در کشورهای غربی از دوره رنسانس تا کنون دین خلع سلاح شده و تنها در درون قلب ها و یا خانه هاست. امیدوارم شما نیز با ما همکاری فرمایید- پاینده باشید- سهراب ارژنگ

  • Mahmodi

    شما در سطحی نیستی که بخواهی خدا را اثبات یا نفی کنی.کار را به کاردان بسپار و شما همون فضولی محله را بکن.آفرین پسر خوب.

    • ما با ۵۰ سال مطالعه دینی و تاریخی داشتن در آن سطح نیستیم ولی یک آخوندک پیزری ضد زیرانی و ضد مردمی که کمترین مطالعه درست از تاریخ ادیان نویسندگان جهان ندارد در آن سطح است که بتواند قضاوت کند؟. چی شد، رزق و روزی شما به خطر افتاد؟ جیره اتان قطع شد؟. اگر مردم روشن شوند آخوند کمتر می تواند دزدی کند؟. بهتر است کمی ادب داشته باشید و این چنین  بی محتوا حرف نزنید- سهراب ارژنگ

      • Musiclove538

         agha ki mige in akhonda motale nadaran eshtbah mikonin ina motale mikonan ama faghat ketabhaye khodeshoon ro va ketabhaye robahe makar motahari ro !!!ba sepas

    • Mani 13

      جناب محمودی!!!
      ظاهراً خودتان هم در سطحی تشریف ندارید که اثبات و یا عدم انرا انجام دهید.  ایکاش حداقل می فرمودید که چه کسی قادر است؟؟؟  
      آفرین اقای؟! خوب.
      مانی ۱۳

  • reza

    شما به قول دوستان با این مقالات و نظرات آبکی نشان دادید که کارشناس نیستید وتنها یک فضول ناچیز هستید که بی اجازه به هر عمارتی سرک میکشید و وبی آنکه از اول وآخر حرف صاحبخانه آگاه باشید. تنها
    برای ابراز وجود چیزهایی را بلغور میکنید.
    اما نظر شما در رابطه با دین  واعتقادات مردم ،که گرایش انسان به خدا به دلیل نقص وفقر می باشد .کاملا یکجانبه نگری در امر رد یا اثبات خداوند میباشد.اولا انسان هرگز به کمال وبی نقصی نخواهد رسید .ایا همان اروپایی ها و امریکائیها که اسطوره های زندگی شما شده اند اضطراب وامید به آیندشان با این وضعیت اقتصادی بیشتر شده یا کمتر .شما متاسفانه هدف از زندگی را گم کرده اید .وآنچنان مغرور به خود ونظراتتان شده اید که نمی فهمید.نمشنوید .ونمی بینید.
    دوم :شما خرافات وارد شده به دین را نیز همانند برنامه دینی برسی میکنید .
    سوم :شما به تمام حوزه های دین نگاهی یکجانبه دارید .یعنی حوزه فردی، اجتماعی ، سیاسی واقتصادی
    که آن هم از درک پائین شما ناشی شده.
    نهایتا واکنش شما به امر دین ناشی از کنشی می باشد که قرنهاست از دین فاصله گرفته.

    • Mehman

      shoma ke aghle koli va  va ba emani je kar be uropa va amreca dari. dar hale hazer mebini ke az ma koli dar hame masayel peshraftetar hastan, va agar etegad va eman ham bashe az ma beshtar halishon hast. pas agar bel zani mal khodet ro bezan va bebin ma koja hastim ona koj va bad az ksi digar entegad kon. mamnon

    • تنها خردباختگان و اسیران مسخ شده دکانداران دینند که این چنین گستاخانه مانند شما بدون آن که مقاله را به درستی خوانده باشند پاسخ می دهند. شما اگر بخشی از مقاله را نادرست دیدید باید با دلیل منطقی و با منش انسانی آن را به نقد بکشید.
      ولی در فرهنگ خرافات زده های مذهبی ادب و معرفت نیست و با قلدری و دیکتاتوری می خواهند یک مشت اراجیفی که از آخوند  یعنی دکان داران دین شنیده اند، به زور به دیگران تحمیل کنند.

      ما در پاسخ یکی از دوستان در بالا نوشتیم که ما با کاربرد این دین کشتارگر و کذایی که مانند تفنگ و شمشیری در دست رژیم دجال ولایت وقیح عمل می کند مبارزه داریم. هر آن گاه که این رژیم ضد بشری به جهنم رفت، ما به اسلام هم مانند دیگر ادیان در ایران احترام می گذاریم.مقاله ما یک مقاله مستند و تحقیقی است هم اکنون نزدیک به ۱۳۵۰ نفر آن را خوانده اند و پسندیدند. در روزها و هفته های آینده نیز شمار خوانندگان آن به چند برابر می رسد. حال، بهتر است امثال شما که یا خردباخته دینی هستید و یا مزدبگیر رژیم کشتار گر، یا ساکت باشید و یا به راه دیگری بروید که راه باز است و جاده دراز. سهراب ارژنگ

  • دشمن قسم خورده تازیان حرامزاده

    دوستان قضول محله بویِژه سهراب ارژنگ گرامی درعوض کردن دیدگاه خرافی مردمی که۱۴۰۰سال اسلام وفرهنگ تازیان تمام سلولهای وجودی ایرانیان را فراگرفته بسی سخت و طاقت فرسا است وقتی نظرات نابخردانه برخی ازهموطنان خودرادرمورداین دین سراسرجنایت وکشتارمی خوانم احساس دردجانکاهی دارم که ایرانیان بجای بررسی و مطالعه فرهنگ پرباروغنی خودمبارزه با تازیان را اغازنمایندبجای ان سعی دردفاع از ان مینمایند.

  • javid reza

    در این که آخوندهای حکومتی و حتی برخی دینمداران از دیانت و مذهب دکانی برای خودشون و نانی برای سفره شون تهیه میکنند هیچ شکی نیست. این وضعیت همینطور که شما هم اشاره کردی در دوران قرون وسطی حاکم بوده و متاسفانه در جامعه واقعا کهن و در عین حال دینی ایران همین وضعیت در یک برهه زمان توسط دینمداران زردشتی و در برهه ای دیگر توسط علمای سنی و اینک به دست آخوندهای حکومتی شیعه به مردم تحمیل شده اما معتقدم که نکته مهم اینجاست که در این وادی باید به صورت حساب شده و دقیق و علمی برخورد کرد و این جماعت مغرور رو به چالش کشاند و نباید در زمینی که آنها میخواهند بازی کرد چون دقیقا این جماعت خواهان گسترش بی دینی در جامعه دینی ایران هستند تا از این طریق نبض جامعه رو در دست بگیرند (افکار انجمن حجتیه که عناصر این شبکه امروز سیاست . فرهنگ و اقتصاد ایران را در دست دارند و مهمتر حکم حکومتی روح اله خمینی که معتقد بود برای حفظ نظام حتی میتوان نماز و روزه را هم تعطیل کرد دقیقا در این راستا قابل ارزیابی و بررسی است)  هر چند اعتقاد راسخ دارم که عملکرد افتضاح این جماعت در نهایت باعث نابودی خودشان خواهد شد ولی یگانه هستی و خواست او تا ابد پاینده و برقرار خواهد بود. پاینده یزدان پاک / پاینده ایران

    • این رژیم با هزینه کردن همه ثروت های ملی، غارت گری، و چپاول، فروش معادن، آثار باستانی و غیره و غیره  و به دست گرفتن همه رسانه ها و با افزودن بیش از ۵۰،۰۰۰ مسجد، امامزاده، حسینه، نماز جمعه و مانند آن به ۱۵۰،۰۰۰ پیشین،  از بام تا شام خردسالان، نوجوانان، زنان و مردان را از راه به در برده و در دریایی از این خرافات گرفتار کرده است.
      حال، شما آمده اید از یک مقاله علمی و مستند که به هیچ روی جای رد خود کردن ندارد دست برداریم، و بگذاریم آخوند برای ۱۴۰۰ سال دیگر تیشه به ریشه این آب و خاک و مردم در بند زند؟!.

       اشباه می کنید. ما با عزمی جزم و استوار تا آخرین لحظه زندگی خود در این مورد می کوشیم. شما و امثال شماها یا بامایید و در کنارمان، و یا بارژیم و در برابر ما. بابا طاهر عریان می گوید: « تو که نوشم نه ای نیشم چرا یی؟، نمک پاش دل ریشم چرا یی؟. با درود به شما- سهراب ارژنگ

  • fa.

    dostane hesabi khod koja bode  in melat bayad fekr non bashand ke kharboze to kose zane khamenehi hasteh

  • Dr.

     Bache koney Farhadsoltani37 in cherto pertaro ba on ameh jendat bego khare to va on kmoghadesate mardomo gayedam,akhe bache koney kodom moghadesat madar koni moghadesate in melad ferdosi na on damodastgahe shoma

  • نریمان

    کلن بحث در مورد اثبات وجود خدا بحثی بسیار سنگین است که در قالب فکری اکثر افکار کسانی که در این پست نظر داده اند نمیگنجد ………………………!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    خدایی که بما شناسانده شده خدایی بسیار بسیار مهربان و اگاه به تمامی امور است غافل از اینکه ظاهرن نزدیک به ۱۴۰۰ سال است که از خدا بی خبریم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    اکثریت انسانها مخصوصن مسلمانان از بحث در مورد وجود خدا و اسرار افرینش گریزانند و اندر خم پرستش خدایی هستند که در خانه و خانواده به انها شناشانده شده و در طول زندگی هیچگاه به تنهایی در مورد اثبات وجود خدا تامل و اندیشه  نکرده اند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    نریمان از نژاد صد در صد اریایی ……………………………………………

    • خدایی به ما شناسانده نشده و کمترین دلیلی هم برای اثبات او نداریم همان گونه که دلیلی برای نفی او نداریم. ولی گذشت زمان و تاریخ نشان می دهد که بشر بنا بر نیاز خود خدایی برای خود تراشیده تا آرامش بیشتری پیدا کند-  من به شما توصیه می کنم مقاله را دقیقاً بخوانید و به استناد ها و بن مایه های آن نیز مراجعه کنید آنگاه قضاوت فرمایید. سهراب ارژنگ

    • Mani 13

      >>> در قالب فکری اکثر افکار کسانی که در این پست نظر داده اند نمیگنجد!!! <<<با پوزش بخاطر اعتراض، ایا این طرز فکر ( ندانسته؟! ) نوعی توهین نیست؟؟؟
        مانی ۱۳

  • javid reza

    سلام و درودی دوباره. مطمئنا با توجه به پاسخ شما هدف ما یکیست ولی راه ما از یکدیگر جداست. به امید دیدار یکدیگر در یک فضای نه مجازی بلکه واقعی در ایرانی دموکراتیک ، آباد و آزاد توام با درک متقابل. آمین
    و حسن ختام بحث ما: علی امام اول شیعیان: حکومت نزد من از آب بینی بز بی ارزش تر است / اگر هجوم گسترده شما مردم از پیر و جوان و زن و مرد نبود هرگز حکومت را قبول نمیکردم / ای مردم در امور حکومتی از من انتقاد کنید و اگر بر شما دستوری صادر نمودم که مطابق عقل و شریعت بود از من پیروی کنید / و در بستر مرگ وقتی عده ای از او خواستند که جانشین بعد از خود را برای حکومت را تعیین کند گفت: امور حکومتی را به خودتان وامیگذارم از هر که خواستید تبعیت کنید و او را خلیفه خویش نمایید / ای مردم بر من و فرماندارانم نظارت و مواظبت کنید تا راه به خطا نرویم و از من تعریف و تمجید نکنید که گمراهیم در آن استاین سخنان از جانب فردی زده میشود که پیروانش میگویند ااو کاملا معصوم است و هرگز خطا و اشتباه نمیکندسوال:با مشاهده این سخنان به چه نتیجه ای میرسیم؟ این که “سیاست ما عین دیانت ماست”  یا اینکه  ” دین از حکومت جداست” ؟

    • با درود به شما، شما بهتر است کتاب های تاریخی و اسلامی نویسندگان بزرگ را بخوانید تا ببینید، علی دشمن شماره یک ایران بود و در دوره کوتاه حکومت او بارها سپاهیانی به ایران فرستاد که کشتار بزرگی کردند. علی آنقدر جنایت کرده بود، که جسد او را از ترس دشمنان شبانه در یک محل مخفی دفن کردند. علی همان وظیفه و رل برای محمدابن عبدالله داشت که خلخالی برای خمینی- سهراب ارژنگ

  • Edenarezo

    واقعاً استدلال های شما برای نفی خدا همین چند خط بود؟ همین؟!!!!  نوشته شما قبل از اینکه بخواد جهل خداپرستان و پیروان آدیان ابراهیمی رو برسونه، کاملاً جهل و نادانی نویسنده رو ثابت می کنه. شما کارهایی که دیگران انجام می دند رو به عنوان دلیل نفی خد آوردی! واقعاً حماقت تا کجا.  گاو پیش شما باید لنگ بندازه

    • کلی گویی نگو. اگر هربخشی نادرست است با دلیل و منطق بگو، وگرنه شما هم یا بدون کمترین مطالعه دینی هستی، و یا وابسته به رژیم- این نوشتار به استناد مطالب تاریخی نوشته شده و نظریه شخصی نیست. کمی شرافت انسانی لازم است که الکی و بی مطالعه قضاوت نکند- سهراب ارژنگ

    • شما از مقاله چیزی نفهمیدی. در مقاله نه از خدا نفی شده، و نه وجود آن را تأیید نموده است. هیچ دلیل علمی تا کنون برای بودن و یا نبودن خدا ارائه نشده است- این کار نیاز به سالها مطالعه دانش فیزیک، ریاضی و طبیعی دارد که شما از آن محرومید- سهراب ارژنگ

  • javid reza

    با درود. خواهشا با دلیل و استدلال بحث کنید. ۱- اینکه ایران به واسطه گند زدن آخرین پادشاهان ساسانی و عدم حمایت مردم ایران از آنان توسط اعراب پابرهنه فتح شد که جای هیچ شک و شبهه ای نیست ۲- فتح ایران توسط شخص عمر صورت پذیرفت ۳- اولا علی در دوران حکومت خود هرگز لشگری به ایران نفرستاد بلکه تنها فرماندارانی اعزام نمود که کاملا هم به عنوان حاکم این اقدام طبیعی و لازم مینمود ثانیا یعنی شما انتظار داشتی علی پس از به قدرت رسیدن حکومت را دو دستی به بازماندگان ساسانی تقدیم میکرد؟!!!  

    • شما راجع به علی چیزی نمی دانید. علی همان رل و وظیفه ای  برای محمدابن عبدالله داشت که خلخالی در خدمت خمینی بود. فامیلی در همه مدینه نبود که یک و یا دو تن از بستگانش سر به نیست نشده باشند. عموم مردم حتی اعراب مسلمان دشمن خونخوار علی بوند. پیکر علی را شبانه از ترس دشمنان بیشمارش در گورستانی دور افتاده به خاک سپردند. 
      برای آن که از جنایت های علی در ایران نیز آگاه شوید باید به کتاب های تاریخ نویسندگان بزرگ اسلام مراجعه کنید. نکته دیگر این که مذهب شیعه در جهان رسمیتی نداشت. شاه اسماعیل صفوی به دلیل سیاسی  دستور کشتن رهبران سنی داد، و مذهب شیعه را رسمی نمود. تا آن زمان تنها ۱۵ ٪ از ایرانیان به مذهب شیعه اعتقاد داشتند. شما خیلی از مرحله پرتید. این مذهب شیعه است که انگلیسی ها بدان پروبال دادند و در ایران و عراق بدان رسمیت بخشیدند.  باید چند سال مطالعه کنید تا به حقیقت تاریخ پی ببرید- سهراب ارژنگ

      • دو کلمه حرف حساب

        بنابر آنچه می فرمایید ۵۰ سال مطالعه پس شما باید حدود حداقل ۶۰ سال داشته باشی و صد البته نابغه!
        در حالی که محتوای کلامی شما از یک جوان لواط داده یا زنا کرده و به  خارج گریخته و به دامان بیگانه آویخته، پخته تر نیست. سامری را استاد قلمداد کرده و با آوای گوساله او همراهی می کنید، گر چه خود او هم بنده بت تراشیده به دست شیطان طبری است و لاطاعلات و شطحیات زیادی می گوید.
        یا هم شما عمله عکره همان دستگاه هستید و این سایت دانه و دامی است تا بتوانند مخالفان را شناسایی کنند! 
        شما با این پرت و پلا گویی ها بیشتر جاهلین را به برخوردهای متعصبانه ترغیب می کنید، به گونه ای که هر حرف حق زننده ای را فردا منتسب به شما کنند و مستوجب عقوبت.من مدتهاست این سایت را دنبال می کنم، شما آدمی مغرور، حراف، بی منطق، بی سواد، متوهم، و هوچی بیشتر نیستی،چرا؟
        شما در سبک و سیاق برخورد با مخالفین خود چه رویکردی داری؟ عین همان که آنهادارند، توهم توطعه و به پشم حساب نکردن هر کس که مخالف هر چرندی است که بالا می آوری( یا با ما هستید یا بر علیه ما) و حتی لحظه ای فکر نمی کنی که شما مگر چه کسی هستی!
        آنها که حداقل ۳۰% به قول شما آدم بی ادب”مردم خرد باخته” را با خود دارند (یعنی ۲۰ میلیون) که توهم می زنند و گنده پرانی می کنند، تو چی؟ نکند با همین ۱۱۰۰۰۰ نفر عضو (که قطعن بیش از ۵۰% بچه های بسیج سایبری هستند) توهم زدی یا جنس آنطرف اینقدر فاز می دهد.یه عده هم امثال من که حتی حقوق شان به دست عوامل این حکومت مورد تعدی قرار گرفته مرگ را به زندگی زیر بار حکومت امثال تو ترجیح می دهند، انسانهایی که حتی همین حکومت را به خاطر عدم رعایت حقوق انسانی افراد و بد عمل کردن در مبانی دینی قبول ندارند نه اینکه دین را، آنموقع شما فکر کردی می گذارند مملکت به دست امثال شما بیافتد؟ 

  • Agahan

    مردی  شنیده  بود که مطرب ها ( با نوازندگان)  اشتباه نشود ، درامد خوبی دارند ، پس به نزد یک مطرب بزرگ رفت و گفت :فرزندم را به شاگردی بپذیر ، آن مرد گفت فرزندت خجالتی هست  پس وی را به قهوه خانه میان جاده ای ببر که رانندگان  تریلی که از زن دور هستند به مدت یک هفته وی را بگایند  تا پر رو شود ، مرد چنان کرد و برای پر رو تر شدن پسر وی را یک  ماه در قهوه خانه گذاشت  به نحوی که از پر روگی  گذشت و کون  دریده شد ، پس مرد شادمان برگشت و گفت حالا فرزندم  آماده است ؟مطرب بزرگ گفت عزیزم دوره یک هفته ای برای مطرب شدن است ولی یک ماه کون  دادن  دوره کارآموزی  حوزه های علمیه آخوندی هست  به آنجا برو ، مرد چنان کرد و پسرش تا رهبری پیش رفت.

    • Parimakvandi789

      من واقعا تعجب میکنم از این حرفای بدون هیچ گونه منطق و استدلالی که میفهمم. به نظرت خدا به بنده هاش روزی نداده؟؟؟ این همه نعمت و ثروت توی این دنیا قرار داده که خود تو داری ازشون استفاده میکنی نمک نشناس… حالا همه ی آدما اینقدر پلید شدن که حاضر نیست یه پول بی ارزشو به نیازمند بدن و هر چی دارن بازم حریصن و دیگه چیزی برای آدمای نیازمند نمیذارن مقصر خداست؟تو یه آدم بی خرد که شب با شکم پر از غذا میخوابه هرگز فهمش نمیرسه حضرت علی رو بشناسه و بفهمه غذای خودت رو بدی به کسی که گرسنست و خودت با شکم گرسنه بخوابی یعنی چی… تو میتونی اون مرد واقعی رو درک کنی؟؟؟؟ هرگز نمیتونی چون از فهم تو خارجه. ضمنا جنگ توی هر دوره ای هست. خیلی کشورا با وحشیگری به تمام معنا به کشورای دیگه حمله میکنن ولی از اونا به خوبی یاد میشه اما از حضرت محمد که حتی ۱ بار هم شروع کننده ی جنگ نبود و این مسیله رو همه میدونن جور دیگه ای حرف زده میشه. میدونی چرا؟ چون عده ای مثل تو آدماین که قدرت اراده و تفکری ندارن و از یک عده آدم پست تر از خودشون بت میسازن و دقیقا رفتار اونارو تکرار میکنن. مثل اون دخترایی که شدن وسیله ی نگاههای مردای کثیف و وقتی باشون صحبت میکنه بی سوادی کاملا از طرز حرف زدنشون مشخصه. یا اون شیطان پرستایی که از یک حیوان هم کمترن اونا خرافات نیست؟ نه دیگه از نظر شما خرافات نیست تازه پیشرفت و تکامل انسلنیته. چرا از اونا انتقاد نمیکنی؟ چون اونا حق دارن به هر چیزی اعتقاد داشته باشن ولی مسلمونا حق ندارن خدا رو بپرستن؟ فکر نمیکنی عقایدت بیش از حد غیر منطقیه؟ من هیچ حکومتیو قبول ندارم. چون همه جا فقرو خشونت و تجاوزو پلیدی بیداد میکنه.اینا هم تقصیر خدا نیست. تقصیر آدمهای پست و خبیثه. خدا به بنده ها مال داد ولی بنده ها مال دیگران رو خوردن و در نتیجه یک عده شدن فقیر… خدا به همه ی بنده هاش جا داد و اجهزه ی اینکه هر کسی هر جا دوست داره زندگی کنه اما بنده ها حتی به اون آدمی که اومده واسه تامین مخارج زندگی روی زمین خدا دست فروشی میکنه اجازه ی کار روی زمین خدا که مال همستو نمیدن. خدا به آدما شعورو عقل داد ولی یه آدمی میره اسید میپاشه تو صورت اون یکی یا بهش تجاوز میکنه یا … حالا مقصر کیه؟؟؟؟ از عقلت که استفاده کنی مقصر اصلی رو میشناسی و خیلی چیزای دیگرو میفهمی.مطمین باش به زودی نتیجه ی این حرفاتم میبینی ایشاا….

      • Mani 13

        خانم و یا اقای محترم!!!
        اگر بجای این مقدار که نوشته اید و با این طرزِ فکر! حتی یک کتاب هم نگارش کنید باز قادر نخواهید بود که منطقِ جنابِ نویسنده را زیر سوال ببرید.اگر براستی وجدان اگاه تان کمک می کند، لطفاً فقط فلسفه و هدف از افرینش انسان را شرح دهید.با سپاس،مانی ۱۳

      • این مقاله مستند است و رد خور هم ندارد. آن را درست بخوان اگر جایی ایرادی دیدی با منطق پاسخ بده. در ضمن نگارنده نه تنها استاد علوم هستم و اطاعات وسیعی در مورد جهان دارم، سال های زیادی است که در مورد ادیان ، به ویژه دین اسلام مطالعه می کنم. آلبته نه کتاب های آخوند بیشرف شالاتان. بلکه نوشته های تاریخ نویسان بزرگ جهان – حضرت علی هم جلاد محمدابن عبدالله و یک جنایتکار بزرگ بود. اندکی شعور و خرد لازم است که این مسائل را درک کند- سهراب ارژنگ

  • حرف حق

    سهراب ارژنگ! سیروس پارسا؟ مردک شهامت داشته باش به جای این اسامی مستعار نام حقیقی خودت یعنی ” بهرام مشیری ” را بنویس، تو که داعیه آزادی و دموکراسی و سکولاریسم را داری! جرات نداری در علنی این چرندیات را به مغز جوانهای ما فرو کنی صفحه باز کردی فضول محله، بیچاره بزدل تو را چه به فضل که بخواهی فضول آن باشی؟ گر چه در حد فضولات قابل قبول هستی 

    • Mani 13

      حالا تو کوچکمرد نادان و مدعی! چرا خودتو جر میدی؟؟؟
      مگر نه اینکه سخن مهم است، از هر کس که میخواد باشه!
      مانی ۱۳ 

      • حرف حق

        این مهمل، حتی در حد سخن هم نیست تا چه رسد به مهم! پسر جان 

        • Mani 13

          متاسفم! جواب تان قانع کننده نیست.
          اگر جنابعالی در ردِ نظریات جناب نویسنده، چیزی داری، لطفاً انرا عنوان کنید!
          مانی ۱۳

    • مردک پدر بی وجدان امثال شما ها بود که تربیت نداشت تا با ادب و نزاکت وارد بحثی شود. گورت را گم کن. چرندیات مال امثال شما آخوندهای بیشرف است که مملکتی را نابود کردند- سهراب ارژنگ

    • نشان ندادن ما هم دلیل زیادی دارد . اگر شما نمی دانید همه می دانند که رژیم نماینده خدا در زمین، یعنی رژیم اسلامی، میلیون ها دلار بیت المال و حق کودکان، زنان و جوانان ایران را خرج این کرده تا مخالفین رژیم خود و افشاگران دکان کید و مکر آخوند مفتخور و بیشرف را شناسایی کرده و از پای در آورند و یا برای بستگان آنان مزاحمت و ترس و وحشت به وجود آورند.
      آقای مشیری هم تا کنون چند بار مورد حمله و یورش لشکریان اسلامی چون شماها قرار گرفته و آرامش و امنیت ندارد. هم اکنون هم دوستان و طرفدارانی چند ناچارند در محافل گوناگون از این فرد  گرانمایه میهن دوست پشتیبانی و حمایت کنند. ما از نزدیک در جریان هستیم.

      وانگهی، فعالیت ما به مقدار زیادی در ایران است. گروه ما تا کنون ناچار شده که چه بار از ترس یورش آدم خواران ولایت وقیح و اسلام ناب محمدی از شهری  به شهر دیگر تغییر مکان دهد. زیرا یادواره فارسی می گوید: « هرکجا خرس است، جای ترس است».

      در هر حال، ما همه همیشه زیر زمینی فعالیت نخواهیم کرد و بلکه در آینده نزدیک فعالیت های گسترده تری به طور آشکار انجام خواهیم داد. شما می توانید به اربابان خود یعنی رژیم آدمخوار اسلامی این مژده را بدهید. در پایان این که دو واژه «حرف حق» بسیار نازیبا و سراپا دروغ و ظاهر سازی است که شما برا ی خود برگزیده ای.

      نکته آخر این که شاید ما شهامت نداشته باشیم تا از ترس جانوران خود را از پشت درخت بیرون آورده و نشان دهیم. شما که مظهر شجاعت و درستی هستی چرا خود را زیر حجاب اسلامی نهان کرده ای؟. اگر راست می گویی مشخصات خود را بنویس!- سهراب ارژنگ

  • REza

    عذر می خوام ولی خیلی گلابی هستید

    بشر به خاطر ترسش از دو تا گرگ به خدا ایمان نیاورده

    بی این خاطر ایمان اورد که گفت من چرا اینجام

    اینایی که می بینم چی هستند

    فلسفه حالیته ؟؟!

  • Razmjoo

    درود بی پایان می فرستم به جناب سهراب ارژنگ که با علم به وجود افراد بسیار نادان و متعصّب، بحثی را شروع کرده اند که در این برهه از زمان شدیداً به ان نیاز است.
    موفق و همچنان سربلند باشید.
    رزمجو
     

  • Mansoorhallaj64

    بادرود..اهای.دخترکان.فقیر..گفتید.ایاخدایی.هست.؟.برای.شماها.نیست.برای.دزدان.مومن.وحزب.الهی.که…روی.پیشانیشون.جای.مهر.نماز.خالکوبی.میکنند.و.ریش.وپشم.هم.دارند..وسه.هزار.میلیارد.تومان.حق.شماها.را.به.امر.معاون.خدا.سرقت.میکنند..خدا.همیشه.کنارشون.نشسته.و.با.اونها.هست.؟

  • H Physics

    درود بر همه کسانی که مهمترین دغدغه شان اندیشیدن است.
    من (استاد دانشگاه در رشته فیزیک) به مدت ۲سال بیخدا بودم و در اندیشه و پژوهش در زمینه وجود یا عدم وجود خداوند. مقالات و مطالب و برهانهای اثبات وجود خدا و کتابهای آقای ریچارد داوکینز (از جمله: پندارخدا) که پرچمدار بیخدایی در عصر حاضر است را مطالعه کردم … . اکنون به این نتیجه رسیدم که گرچه ما هیچ شناختی نسبت به آفریننده ی جهان هستی و نیستی نداریم  و دانش ما از کل جهان هستی کمتر از یک درصد است که آن هم ناشی از ظرفیت بسیار محدود انسانی ماست ولیکن میتوان با برهانی ساده به وجود خالق هستی و نیستی فارغ از ادعای دینداران پی برد، وآن هم اینکه جهانی که ما در آن زندگی میکنیم به طور شگفت انگیزی تحت قوانینی قرار دارد (کتاب ۶عدد از مارتین ریس) که یقینا این قوانین به قانونگزاری فوق تصور بشری نیازمند است که هر کسی بنا به سابقه تاریخی و ذهنی نامی برای او برگزیده است.
    بدون پزوهش و اندیشه هیچ سخنی را نباید پذیرفت.

    • Musiclove538

       drood bar shoma dar ba sokh be shoma dooste aziz h physics shayd ghodrate afrinandeh ei vojood dashte bashad ama an ghodrat khalegh yaghinan alahe divane nist baraye esbate divanegie alah be ghoran moraje konid

  • Mostarab aldang

    در مورد علت نامیده شدن این قوم کثیف به اسم پارس اسناد یا مدارکی در دست نیست ولی رفتار سگ گونه این نجس ها این نظریه شباهت پارس کردن سگ با این قوم را تقویت میکند .یک نظریه که استاد بزرگ ناصر پورپیرا مطرح میکند و بسیار نزدیک به واقعیت است این است که قوم یهود برای آزادی خود از بابل این قوم وحشی های هند وکش را اجیر میکند و پس از رهایی از بابل در کشتار فجیح به نام پوریم دست به قتل و کشتار خود این قوم اجیر شده میپردازند و این قوم به این اسم پارس یا پاسبان که همان پارس سگ برای پاسبانی است متداول میشود .در حادثه پوریم قریب به اتفاق این پارسبانان سگی یهودیان با خیانت استر غافلگیر شده به قتل میرسند و در اصل کلمه پارس با سگ بدین صورت عجین میشود . در نوشته های بعدی به علل ازدواج با محارم این مجوس ها میپردازیم

  • Jashua

    نوشته های ضعیف، بی مبناء و پر از نفرت، توهین و بی اخلاقی  عملاً هیچ سودی برای شما  ندارد که  حتی نتیجه عکس هم دارد  واین را می توان از نظرات خوانندگانی که (از نظر خودشان) ایمان چندانی ندارند ولی مقابل شما موضع می گیرند فهمید. نوشته اید دکتری فیزیک دارید؟! راننده و نظافت چی دانشگاه ما سواد، منطق و درک و ادب بیشتری از شما دارند! به عنوان یک فرد دانشگاهی تا به حال اینقدر کوته بینی، عقده، بی منطقی و سطحی نگری را از هیچ همکاری حتی آنهایی که بی قید خیلی از مسائل هستند هم ندیدم! یادم هست که یک دکتری برجسته فیزیک بر اساس اصول کشف شده در عالم خلقت که نشان دهنده یک نظم فراگیر در هستی بود به چه زیبایی موضوع خلقت واحد جهان را در یک سخنرانی علمی در دانشگاه ثابت کرد و شما  هنوز هم با پرگویی و ادعای واهی و پافشاری مدام بر مطالعه داشتن می خواهید به نوشته های فوق العاده ضعیف و بی ارزشتان رنگ و بوی حقیقت بدهید! مشکل شما فقط بی سوادی نیست بلکه توان فکر کردن در یک چارچوب منطقی را ندارید و جمله جمله نوشته هایتان نشان دهنده بیماری شدید روحی شما و عقده بی ارزش بودنی است که دائم با خودت حمل میکنی ولی به زبان می خواهی آن را منکر شوی! استفاده از عکس های فتوشاپی کاملاً آماتوری و فیلم های ناشیانه دست کاری شده که حتی صدای محدود موافقان شما را در می اورد نشان دهنده یک ذهن ضعیف و با ضریب هوشی پایین است! نوشته های قدیمی تر شما را نگاه کردم که در اشاره به رییس اجرایی کشور نوشته بودید رییس جمبول و ممبول به جای رییس جمهور!!! دکتری را  که فراموش کنید از یک کارگر ساده زحمت کش هم ما این اصطلاح ضعیف و فاقد ظرافت  را نشنیده ایم! عقده های جنسی شما هم انکار نا شدنی است  در هر مطلبی با و بی بهانه چند عکس لخت قرار می دهید به خصوص زمانی که با نام جعلی تر خانم شکوه مطلب می گذارید. مطالب بی پایه را با نام های متفاوت اینجا می گذارید و حتی درک اینرا ندارید که نثر ضعیف ، فهم کم و عقده های روانی شما در همه این مطالب توی ذوق می زند!   علی رقم انکه یک فرد فرومایه و متوهم هستید ولی برای شما دوبار تاسف می خورم! یکی گمراهی و زندگی نکبت بار و بی ارزشی که خود تان مسبب آن هستید ودیگر اینکه مطالبت نمی تواند حتی یک انسان مومن را گمراه کند و آب در هاون می کوبید!هرچند شاید آن ششصد پوندی هم که انگلیس به اوارگان بیکار مثل شما می دهد کفاف روزمرگی های مهوع و ملال اور شما را نمی دهد   و از این مزدوری و دریوزگی حتماً خرج زندگی نکبت بارت را درمیاوری! بدا به حال دنیای پر از پوچی، بی فایدگی و بی آینده شما!!! ( وقتی داری این مطلب را حذف میکنی آن را یک بار به دقت بخوان و حسب الحال خودت را از زبان دیگران بشنو بلکه فرجی شد و از این زندگی پوچ نجات پیدا کردی!)