در بخش دوم مغلطه توسل به اکثریت مورد بررسی قرار گرفت
مسموم کردن سرچشمه، که در فارسی گاهی به غلط مسموم کردن چاه ترجمه شده است، مغالطه ای است که کسی ادعایی کند و برای جلوگیری از اعتراض دیگران، صفت مذمومی را به مخالفان آن مدعا نسبت دهد؛ به طوری که اگر کسی بخواهد اعتراض کند، گویا خود را مصداقی از مصادیق آن صفت مذموم دانسته است. این کار در حقیقت بستن راه استدلال و تحقیر مخالفان به جای ارائه دلیل برای اثبات حرف است.
توضیح: این مغلطه گاهی در دوستان خردورز هم دیده شده، اما بیشترین کاربرد را رسانه های مذهبی یا سیاسی برای ایجاد پروپاگاندا و بستن راه استدلال بر طرف مخالف پیش از هرگونه گفتمانی مورد استفاده فراوان قرار می گیرد. گاهی هم در چند مرحله انجام می شود، نخست ایجاد صفتی منفی برای یک گروه ویژه مردمان است (نسبت هایی که به صورت تئوری توطئه و توهم به یهودیان، فراماسونرها و غیره … می بندند) سپس می آیند هرکه و هر گروهی را که مخالف باشند به آن گروه منفی می چسبانند. نمونه ی آن همین که می گویند آتئیست ها فراماسونر یا شیطان پرست هستند!
نمونه های این مغلطه:
۱- اگر خدایی نباشد اخلاقیات معنایی نخواهد داشت و مردم به هم رحم نمی کنند.
۲- مردم در رفراندوم حضور گسترده خواهند داشت؛ همه با دل و جان پشت سر رئیس جمهور خود قرار دارند. البته شمار اندکی هم هستند که با این رفراندوم مخالفت خواهند کرد، اینها تنها گروهی افراد مرتجع هستند که به دنبال جار و جنجال می باشند.
۳- همه ی افراد، جز کسانی که در مسائل جنسی دچار عقده حقارت میباشند، با آموزش مختلط دختران و پسران موافقند.
۴- هرکس اهل خرد باشد بی خدا است و هرکس دین دارد آدم ابلهی است
می بینید که در نمونه های بالا به جای استدلال کردن در رد خود موضوع، به تحقیر طرف مخالف پرداخته شده است. روش چنین مغلطه ای، فرض گرفتن بعضی صفت ها به عنوان صفتهای خوب است. سپس با این ادعا که هر کس آن صفتها را ندارد، سخنانش قابل قبول نیست، طرف مقابل بحث را خلع سلاح میکند.
در واقع مغلطهکننده با بیان مجموعهای از پیشفرضها به عنوان مقدمه، راه چارهای جز انکار ادعای اولیه برای مخاطب باقی نمیگذارد. جملههای کلیدی که در این مغالطه زیاد به کار میروند، از این دست هستند: «فقط یک آدم کمسواد و ناآگاه ممکن است چنین عقیدهای داشته باشد.» و یا «لطفن طرح به اصطلاح جدید خود را ارائه دهید.» در این نوع جمله ها، مغلطه کننده با ارزشگذاری پیشاپیش بر روی ادعای طرف مقابل، از قبل او را در بحث بازنده اعلام کرده است.
نمونهی این مغالطه در بحثهای ادبی و هنری بسیار رایج است. مشابه چنین نقدی را احتمالن زیاد دیدهاید که «هر کس از رمان جدید خانم الف خوشش بیاید و آن را یک اثر قابل توجه ادبی بداند، چیزی از ادبیات نمیفهمد.» چنین اظهار نظری به مخاطب نشان میدهد که اگر از آن رمان حمایت کند، عواقب بدی در انتظار اوست.
مهمترین نکته در مورد مغالطه مسموم کردن سرچشمه این است که نمیتوان آن را از نوع استدلال های اشتباه و مغالطه آمیز معمول به حساب آورد؛ در واقع در این مغالطه، استدلالی وجود ندارد و تنها با تهدید و ترساندن غیرمستقیم طرف مقابل با تعدادی پیش فرضهای ارزشگذاری شده، بحث به نفع مغلطهکننده پیش میرود. برای همین، شاید بتوان با دعوت مغالطه کننده به بحث بر روی موضوع اصلی به جای بحثهای جانبی و نامربوط، با این مغالطه مقابله کرد.
بنمایه:
– ویکیپدیا
– رادیو زمانه
پ.ن: فرتورها، فرتور نوشت ها و لینک های گنجانده شده در این مقاله و تمامی مقالاتی که به قلم آقای “شکاک منطق” نوشته شده اند، به دست “سیروس پارسا” انتخاب شده و نگارنده مقالات در گزینش آنان نقشی نداشته است.