با یک نگاه ساده به رفتارهای ایرانیان فعال در اینترنت و بررسی چگونگی کردار، گفتار و پندار ایشان در فضای مجازی می توان به آسانی بدین نکته پی برد که امت همیشه در صحنه ایران، از برقراری یک جامعه نیمه دموکرات در فضای مجازی و اینترنت نیز عاجزند و همواره اعضای گروه های مختلف با یکدیگر در حال جنگ و دعوا می باشند.
به راستی مایی که از ایجاد یک محیط اینترنتی کوچک و پیش پا افتاده که با قوانین دموکراتیک اداره شود سر باز زده و در حقیقت توانایی ساخت و اداره چنین جامعه ای را نداریم، چگونه می توانیم دم از آزاد کردن ایران و رساندن کشورمان به سرزمینی سکولار دموکرات بزنیم که در آن هر کس حق آزادی بیان داشته و می تواند هر آنچه که می خواهد را بگوید و بنویسد و منتشر کند؟

فرتور دکتر محمد مصدق، آن بزرگمرد ایران دوست را نشان می دهد. هر چند مصدق هم اشتباهاتی داشت، اما وی خائن به این مرز و بوم نبود و میزان علاقه اش به ایران وصف ناشدنی است. شوم بختانه شاه دوستان فاناتیک و رادیکال با توهین به مصدق و خائن نامیدن وی، احساسات جمهوری خواهان و مصدق دوستان را جریحه دار کرده و در پاسخ آنان نیز به شاه و خاندانش یورش می برند. این در حالی است که شاه دوستان و جمهوری خواهان هر دو دشمن مشترکی به نام حکومت اسلامی دارند، منتها دعواهای سنتی و قدیمی مانع از فعالیت سودمند ایشان می شود.
در یکی از بزرگ ترین پایگاه های خبر رسانی و محل تجمع و فعالیت وبلاگ نویسان و قلم به دستان ایرانی به نام “سایت بالاترین” همه روزه لینک های خبری و یا مقالات تحلیلی با ارزشی، به زباله دانی بالاترین ریخته شده و تنها توسط عده ای انگشت شمار خوانده می شوند؛ چرا که آن مقاله و یا خبر، به مزاج برخی از آقایان و بانوان فعال در بالاترین خوش نیامده و ایشان ترجیح می دهند مخالف خود را به روش حکومت اسلامی حذف نمایند.
بحث های منطقی و در چهارچوب ادب و احترام متقابل در میان کاربران ایرانی اینترنت جایی نداشته و هرکس گمان می کند که “علامه دهر” است و هیچ کس بهتر و بیشتر از وی نمی داند. هر کس که در خط فکری “علامه دهر” گام بر نمی دارد کم سواد و نادان شمارده می شود و از نظر دوستان دانشمند سایبری شایستگی فعالیت سیاسی – فرهنگی – اجتماعی نداشته و باید که نوشتن و یا سخن گفتن را کنار بگذارد و تنها شنونده باشد و از آقایان با سواد چیز یاد بگیرد.
اینگونه برخوردهای توهین آمیز، زشت و زننده را می توان در سایت هایی نظیر “بالاترین” که در حقیقت فضایی دیکتاتوری دارند و به مخالفان و دگر اندیشان اجازه فعالیت نمی دهند را به کَرات و مَرات دید و غصه خورد. تعداد کاربران سایت بالاترین که برخوردی دموکراتیک و انسانی داشته و راه درست گفتگو با مخالف خویش را می دانند، بسیار کم و انگشت شمار است.
اینگونه برخوردهای زشت که تنها در جوامع عقب افتاده رخ می دهند در فیسبوک و گروه های فیسبوکی نیز قابل مشاهده است؛ برای مثال یک جمهوری خواه اجازه سخن گفتن در جمع سلطنت طلبان را نداشته و ندارد، چرا که لب به سخن گشودن وی مساوی است با هجوم بی امان هم میهنان سلطنت طلب که انواع و اقسام دشنام ها را نثار وی کرده و به او برچسب وطن فروشی و خیانت زده و در یک جمله، مخالف را ترور شخصیتی می کنند.
همین مثال برای تمامی دیگر گروه های اپوزوسیون نیز صدق می کند؛ یک ایرانی جمهوری خواه چشم دیدن و گوش شنیدن سخنان سلطنت طلب را ندارد و یا اصلاح طلبان همه را غیر خودی و دشمن می پندارند و هر کس که نقدی به جنبش سبز و یا میر حسین موسوی و خاتمی و… داشته باشد را مزدور رژیم خوانده و اجازه سخن گفتن به وی نمی دهند.
چرا ایرانیان دست کم در فضای مجازی از ایجاد یک جامعه دموکرات عاجزند و سخن مخالفان خود را نمی شوند و با توهین و برچسب زدن به مخالفان، تلاش می کنند تا صدای مخالف را خفه کرده و ایشان را با ترور شخصیتی نابود کنند؟ آیا عدم توانایی ایرانیان برای رسیدن به یک آشتی و اتحاد ملی و برقراری یک جامعه دموکراتیک مجازی نیز تقصیر دولت و نتیجه اعمال حکومت اسلامی است؟

بیش از سه دهه است که فعالین سیاسی ایرانی در داخل و خارج از کشور که خواهان براندازی رژیم منحوس اسلامی می باشند به جای مورد حمله قرار دادن رژیم و سر و سامان دادن به اپوزوسیون ایرانی و حمایت از نیروهای جوان و با استعداد، وقت شان را با دشنام دادن، توهین کردن و برچسب زدن به یکدیگر می گذرانند. اگر قدری اتحاد و دوستی در میان گروه های مختلف اپوزوسیون وجود داشت و به جای این همه شبکه تلویزیونی سخیف و نا کار آمد، یک شبکه ملی تلویزیونی درست می کردند و در آن به آموزش مردم و بالا بردن سطح آگاهی ایشان می پرداختند، حکومت اسلامی یک روز هم در مقابل مردم دوام نمی آورد.
آیا حقیقت این نیست که هر ایرانی یک دیکتاتور است که می خواهد به هر قیمتی شده حرف خود را به کرسی بنشاند و هر دگراندیشی را انسانی کوته فکر و بی سواد می خواند؟ آیا این اعتماد به نفس های کاذب و خود باوری های تهوع آور موجب نشده اند که پس از سه دهه تلاش اپوزوسیون ایرانی برای براندازی رژیم، آب از آب تکان نخورده و حکومت جنایتکار اسلامی همچنان سرپا باقی بماند؟