شاهزاده یکه سوار ما در تاریخ ۶ ژون ۲۰۱۲ گفتگویی با گزارش گر مجله هفتگی فوکوس داشته است که نادرست و دور از واقعیت بود. محمد امینی و بهرام مشیری از هم میهنان گرانمایه و اندیشمند انتقادهایی مستند و سازنده بر گفتار نادرست شاهزاده وارد نمودند که مورد یورش و دشنام و تهمت کاسه لیسان و چماق بدستان دربار ایشان قرار گرفتند.
در بخش نخست از نوشتار ما، در تأیید این انتقادها به چند نکته مستند دیگر اشاره رفت. در بخش دوم به کارهای سازندگی و اشتباهات رضاشاه پرداخته شد. از بخش سوم تا این بخش و بخش های دیگر، زندگی سیاسی و اجتماعی و ویژگی های محمد رضا پهلوی (شاه) در زیر ذره بین قرار می گیرد:
مال اندوزی شاه –
شاه از اشتباه بزرگ پدرش درس نگرفت و مانند او دست به سوی املاک و بیت المال دراز کرد. کار زشت و ناپسندی که موجب دل سردی مردم به او شد. به کوتاه می توان مال اندوزی شاه را این چنین برشمرد:
۱- بنا به نوشته هفته نامه آلمانی « فوکوس»، شاه برای خرید ۶ فروند زیر دریائی از یک شرکت آلمانی، ۱۰۹ میلیون مارک رشوه دریافت نمود.[۱]
۲- هم چنین، با گزارش روزنامه اتریشی کوریردر نتیجه سود جوئی و چپاول گری سرمایه مردمی، برای خانواده اش بیش از ۴۴ میلیارد دلار ارث به جای می گذاشت. [۲]
۳- ویلیام سولیوان آخرین سفیرآمریکا در ایران می نویسد که بیشتر شرکت ها و موسسات آمریکائی بدون آن که در ایران سرمایه ای به کار انداخته باشند، قراردادهای خدماتی با دولت و موسسات ایرانی داشتند.
۴- شاه با خانواده شصت نفره و ۱۵۰۰ درباری چاپلوس و مفت خور، سالانه دست کم ۱۵ میلیون دلاراز پول مردم و کشوررا نابود می کردند.(۱۵ میلیون دلار ۳۰- ۶۰ سال پیش برابر بود با ۳۰۰ میلیون دلار زمان کنونی).
۵- روزنامه نیویورک تایمز در شماره ۱۰ ژانویه ۱۹۷۹ خود، با برداشت از آمارهای بانکی جهان، می نویسد که : « تنها اوراق بهادارمتعلق به شاه، بیش از یک میلیارد دلارارزش دارد ونیز مبلغی بین ۲ تا ۴ میلیارد دلار، تنها در درازای دو سال گذشته (۱۹۷۷-۱۹۷۹) از سوی خانواده سلطنتی ایران، به آمریکا فرستاده شده است…». [۳]
۶- حسین فردوست دوست و هم پیاله همیشگی شاه، می گوید که پس از رفتن رضا شاه، املاک زیادی به محمد رضا رسید. در آمد وی تنها از مستغلات شمال، سالی ۶۲ میلیون تومان بود. املاکی که شاه و پدرش به تدریج ازمردم گرفته و یا با بهای ناچیزی خریده بودند، بنا به گفته منصور مزین رئیس املاک بنیاد پهلوی گرگان، ازگرگان تا مرز شوروی ادامه داشت. مزین درمدت ده سال به فروش زمین های گرگان پرداخت، و آن گاه به سراغ زمین های بجنورد و گنبد رفت.
۷- در سال ۱۳۳۶ نجم ا لملک استاندار خوزستان از روی دل سوزی در باره کارهای کشوری، شاه را پند واندرز داد. شاه در پاسخ گفت: « توپیرشدی و بهتر است استراحت کنی .» نجم الملک از آن پس بدون آن که سمتی یا پستی را بپذیرد، خانه نشین شد. در مهرماه ۱۳۵۷ زمانی که شاه خود را در خطر می بیند، دکترعلیقلی اردلان وزیر دربار را به دنبال ابوالقاسم نجم (نجم ا لملک) می فرستد که ریاست بنیاد پهلوی را بپذیرد و اصلاحات لازم و ضروری را درآن جا انجام دهد و اگر به کسی اجحافی شده، جبران نماید. نجم ا لملک در پاسخ پیام شاه می گوید:
«اعلیحضرت ۲۱ سال پیش به من فرمودند تو پیرشده ای برو منزل استراحت کن.» دکتر اردلان هرچه اصرار می ورزد نجم ا لملک موافقت نمی کند. آن گاه دکتر اردلان از وی می خواهد که درین با ره پاسخی به خواسته شاه بدهد. نجم ا لملک این گونه پیام می دهد: « ببینید رضاخان در کودتای ۱۲۹۹ که وارد تهران شد چه داشت؟ و امروزخانواده سلطنتی و بنیاد پهلوی چه دارند؟!. دارائی آن روز رضاخان را از دارائی امروز بنیاد پهلوی کم کنید ، مازاد آن مربوط به ملت ایران است». [۴]
از بنیاد پهلوی نام برده شد، مقاله ای در مورد این بنیاد بنیان برافکن ایران و ایرانی در سایت تابناک آمده که جزئیات چپاول و غارت گری های رژیم گذشته را با اسناد و مدارک نشان می دهد. به عنوان نمونه شاه در ۱۱ بانک و مؤسسه اقتصادی سرمایه گذاری و سهم داشته است.
از جوانان برومند و میهن دوست ایران که سر به توبره رژیم و یا دربار شاهزاده یکه سوار ندارند، درخواست می شود این نوشتار وزین و سند ارزنده را بخوانند تا به ادعای رضا پهلوی که در گفتگو با برنامه پارازیت صدای آمریکا ادعا می کرد که آنها تنها ۶۰ میلیون دلار از ایران بیرون برده اند، بهتر آشنا شوید.
غارتگری و دزدی های خاندان پهلوی که مملکت را به ویرانی کشاندند، دست کم از رژیم مرگبار اسلامی ندارد. به گفته دیگر می توان گفت از چند دیدگاه، چون غارت کشور، فساد دربار، دیکتاتوری و خودکامگی، شباهت زیادی میان شاه و خامنه ای وجود دارد، رژیم اسلامی نطفه حرام زاده رژیم شاهنشاهی است.
۸- کار شگرف دیگر شاه در غارت کردن کشور، خریدن سلاح های گوناگون بنا به خواسته آمریکا وانگلیس، به وسیله شخصی بنام طوفانیان بود. در این خریدها، ۲٪ تا ۵٪ کمیسیون به شاه می رسید، که البته طوفانیان و روئسای ارتش نیز سهم داشتند.[۵] خرید تانک های چیفتن ناکار آمد انگلیس نیز اتلاف میلیون ها دلار سرمایه ملی بود. در این میان، تنها کسی که بهره می برد، خود شاه بود که کمیسیون دلالی این کار به او می رسید.
دلالی گرفتن شاه از خرید تانک های بی مصرف چیفتن ما را به یاد یک گفته تاریخی می اندازد: میرزا آغاسی صدراعظم محمد شاه قاجار بسیاری از بودجه کشور را صرف کندن چاههای ژرف و عمیق می کرد. روزی از روزها، میزا آغاسی در بالای چاهی از چاه کن (مقنی) که ته چاه بود می پرسد؛ « پیشرفت چگونه است، و کی به آب می رسی؟». چاه کن از پایین چاه فریاد می کشد: «قربان، گمان نمی کنم این چاه هرگز به آبی برسد». مرزا آغاسی داد می کشد و می گوید: «احمق، ممکن است این چاه به آب نرسد، ولی بتو نون (نان) که می رسد!». حال، اگر بودجه مملکت نابود شد و چیفتن ها به درد ارتش ایران نخورد، ولی کمیسیون خرید آن که به شاهنشاه آریامهر رسید.
نکته دیگر، در آغاز دهه ۱۹۷۰ شاه با پرداخت ۲ میلیارد دلار به شرکت گرومن امریکا سفارش ساخت بیش از ۸۰ فروند هواپیمای ناونشین F۱۴ داد. تاسال ۱۹۷۸ حدود ۷۹ فروند به ایران داده شد، ولی چند فروند باقی مانده به دلیل اوضاع نامناسب داخلی ایران(همزمان با انقلاب اسلامی ایران) هرگز تحویل داده نشد، در این کلاهبرداری بزرگ، ۲ میلیارد دلار از حق ۳۰ میلیون ملت محروم به جیب کمپانی ورشکسته گرومن آمریکا رفت، اما از این معامله شگرف ۳-۵٪ حق دلالی به شاهنشاه آریامهر رسید. بنابراین، بنا به گفته میرزاآغاسی صدراعظم محمد شاه قاجار، چاه ما به آب نرسید ولی مقنی ما (شاهنشاه آریامهر) به کمیسیون خود رسید.
و نکته پایانی این که، هواپیماهای دریافتی هم مشکلی از کار مملکت ما را حل نکرد. زیرا ما دشمن بیرونی نداشتیم که نیاز به تانک چیفتن و هواپیمای ناونشین داشته باشد. دشمن اصلی در خانه، بیخ گوش ما، و در کنار کاخ همایونی بود. همان آخوندهایی که قرآن روی سر شاه می گرفتند، و برای او دعای بدرقه می خواندند، و اسفند دود می کردند.
تحصیلات و تجربیات شاه-
رضا شاه ولیعهد خود را با همراهانی چند و هزینه گزاف به اروپا فرستاد که با آموزش در مدرسه های خصوصی و بسیار گران بهای آن کشورها، از تمدن، و تکنولوژی بسیار پیشرفته اروپا آموزش و تجربه یافته، تا پس از رسیدن به پادشاهی از آنان برای پیش برد کشور وا مانده و دور از مدنیت ایران بهره برداری کند. ولی شوربختانه شاه از دوران آموزش خود، چندان بهره ای نبرده، و نتایج درخشان و چشمگیری از خود به جای نگذاشت . او در عوض، به داشتن دوستان زن، مسابقه اتوموبیل رانی، گردآوری اتوموبیل های گوناگون، قماربازی، ورزش های پرخرج مانند اسکی و اسب سواری که برای بیش از ۹۸٪ ایرانیان جز خواب و آرزوئی بیش نبود، وهمانند آن، دلبستگی داشت، و بیشتر وقت خود را صرف آنها نمود. [۶]
رضا شاه که هرگز اروپا را ندیده بود در دوران کوتاه زمامداری خود، آن چنان شعور و دلبستگی به میهن داشت که در کشور، با نداشتن بودجه و هرگونه درآمدی مانند فروش نفت، سازندگی زیادی مانند کشیدن راه آهن، ساختن پل های گوناگون، جاده، کارخانه و ساختمان وزارت خانه ها، ساختمان بانک ملی و مرکزی و بسیاری کارهای دیگر انجام داد که هنوز هم چشم و چراغ کشورند.
آخوند پروری، گداپروری، گسترش خرافات، و همه بدبختی های امروز ایران ناشی از ۳۷ سال عملکرد نادرست و غیر مردمی شاه است. فرد ضعیف النفسی که تنها برای جاودانی و بقای رژیم خود، به آخوند پروری و لات پروری پرداخت، سرمایه های ملی را چپاول و نابود کرد، و بازماندگان او هم نه تنها کارهای ناپسند ضدملی اور را تأیید می کنند، بلکه با صرف سرمایه های بادآورد، و پرورش یک مشت زالو صفت و کاسه لیس مزدور به دورخود، برآنند که باردیگر همان سیستم دیکتاتوری را در ایران پیاده کنند.
ولی فرزند فرنگ رفته و به اصطلاح تحصیل کرده رضاشاه، با دیدن آن همه تونل های بیشمار و شگفت آوری مانند تونل ۱۲ کیلومتری مون بلان میان فرانسه و ایتالیا Mont Blanc Tunnel , پل های گسترده بر روی دره ها و میان هر دو کوه در سراسر ایتالیا و کشورهای کوهستانی همسایه آن، و یا اتو بان ها و جاده های عظیم و بسیاری تشکیلات شگرف دیگر، چیزی را فرا نگرفت، و کاری انجام نداد. تنها کار او ادامه راه آهن از شاهرود به مشهد بود که از پیش زیر سازی شده بود. تنها کار دیگری که انجام داد، ساختن چند سد بود. البته کار اساسی او، ایجاد خفقان سیاسی، تٰعطیل روزنامه ها، و همه رسانه های عمومی را در خدمت آریامهر گرفتن، و از میان بردن اصالت و بافت شهرها، با تندیس آریامهری زینت بخشیدن، و خیابان ها را به نام خود کردن بود.
کمک ها و رشوه دادن های شاه به بیگانگان-
شاه برای پایداری وبقای رژیم خودکامه خود باهمکاری بستگان نزدیکش به هر کار و روشی دست زده است. در این جا نگارنده به کوتاه به چند گونه آن یاد آور می شود:
۱- کمک به انتخابات روئسای جمهوری آمریکا-
اززمانی که آیزنهاور رئیس جمهورآمریکا به کمک انگلیس با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شاه را بر مردم ایران تحمیل کرد، شاه تنها راه پایداری و بقای خود را دنباله روی و پیروی کورکورانه از خواسته های آمریکا وانگلیس می دانست.
شاه با بخشش وپیشکش های گوناگون، ضمن کوشش به خوش حال نگه داشتن نمایندگان دو حزب دمکرات و جمهوری خواه، در انتخابات ریاست جمهوری همواره به نفع جمهوری خواهان تلاش پیگیرداشت.
براین اساس، اردشیر زاهدی که فردی بیگانه برای خاک ما و میهن فروش بی فرهنگ، مال اندوز، و زنباره ای بیش نبوده و با نداشتن آموزش و دانش خوبی، پست های بسیار حساس و بالائی را به دست گرفته است، برای انتخاب شدن نیکسون و یا فورد، میلیون ها دلار شاه را سرکیسه کرده است. آن چنان که گفته شده، هزینه پرداختی به اردشیر زاهدی برای تبلیغ به نفع فورد، ۱۲۰ میلیون دلار بوده است.
گردآوری ایرانیان کیسه اندوز، از سراسرآمریکا به واشنگتن، و پرداخت پول زیاد بدانها برای تظاهرات جلوی کاخ سپید بنفع شاه در بازدید وی از کارتر، برگزاری شب نشینی های آن چنانی برای جلب نظرنمایندگان پارلمان، نویسندگان وروزنامه نگاران، و کارگزاران CIA ، از نمونه کارهای اردشیر زاهدی بوده ا ست. [۷] ، [۸]، [۹]
۲- پرداخت یک میلیارد دلار به انور سادات.
۳- پرداخت وام یک میلیارد دلار با بهره ناچیز به انگلستان برای بهبود آب لوله کشی لندن.
۴- کمک های مالی به ملک حسین، فرانسه و اسرائیل.
۵- پرداخت هزینه های انتخاباتی نامزد های حزب جمهوری خواه آمریکا از دیگر حاتم بخشی های شاهانه بود.
بر این راستا که شاه برای پابرجائی خود به تاراج کشور پرداخته بود، به یاد گفته نامی استالین مرد آهنین شوروی می افتیم که می گوید :
« مردان پست وکوچک با رسیدن به قدرت، ملت های بزرگ را به نابودی می کشانند، در حالی که مردان بزرگ و دانا با برگرفتن قدرت، ملت های کوچک را به اوج سربلندی وعظمت می رسانند». [۱۰]
۶- پرداخت پول زیاد برای اصول بی اساس و نسنجیده ششم بهمن به خواسته و درراستای سیاست های برون مرزی کندی، و تبلیغات آن به عنوان انقلاب شاه و مردم که بنا به شهادت بسیاری، چندان مردمی آزادانه درآن شرکت نداشتند. هم چنین وادار کردن دستگاه های آموزش کشورتا نوجوانان ناخواسته آن ها رافرا گیرند وهمانند دانش های دیگراز برنمایند.
۷- صرف میلیون ها دلار بودجه کشور برای بر پا کردن پلیس دژخیم ساواک با وجود شکنجه های مرگبار برای ریشه کن کردن جنبش های مردمی، و همچنین پایداری واستواری رژیم نا خواسته ازمردم.
۸- جشن های دوهزار و پانصد ساله با پرداخت میلیون ها دلار سرمایه مملکت بابرپائی و پذیرائی اروپائی بدون حضورمردم ایران و یا داشتن هرگونه نشانه و هویت ایران ، آن هم با سخن رانی دور ازمهربانی ونرمی شاه در پوشش نظامی همانند فرماندهی که در پهنه کارزار به سربازان خود دستور می دهد.کسی که از کبر و غرور، به کوروش بزرگ هم فرمان داده، و خود را برتر و بهتر از وی می داند.
در بیشتر روزگاران گذشته، بیگانگانی چون تازیان، مغول، تیموریان، غزنویان، صفویان وقاجاریه بر کشور و مردم ما فرمان روائی و ترک تازی داشته اند و ایران آزادی کامل نداشته است. از این روی، بیان دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران، بی مورد و ناموزون بود تا چه رسد به برگزاری چنین جشنی!.
در حقیقت برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله به وسیله شاه، به جای آن که برنامه بزرگداشت شاهنشاهی باشد، نظر به بی محتوا بودن آن، بنا به گفته ای برنامه پایانی شاهنشاهی ایران بوده است که به وسیله شاه انجام گرفت.زمانی که این جشن برگزارمی شد، نگارنده در فرانسه با شماری از اروپائیان و دو آمریکائی گفتگو داشتم. آنان همگی این گونه ولخرجی و حاتم بخشی هارا، باوجود دشواری ها ومشکلات نخستین زندگی مردم ایران، مانند نداشتن راه، بهداشت، درمان، بی جا و غیرضروری و هزاران بلا و مصیبت دیگر، آن را فقط یک نوع جاه طلبی و هوس های شاهانه می پنداشتند.
در این ویدیو هزینه گزاف و خالی کردن بیت المال ملت محروم را برای جشن های خودکامانه شاهنشاه آریامهر نشان می دهد. پیامد این حاتم بخشی ها درماندگی بیشتر ملت ایران، و پررو شدن آخوند است که بر ملت ما تحمیل شد.
این بریز و بپاش های بی جا و نابهنگام، نه تنها بیشترمردم ما را در اندوه و پژمان جای داد، کینه توزی و دشمنی کشورهای دیگر را نیز بد نبال کشید. کشورهای آلمان و ژاپن پس از شکست در جنگ دوم جهانی، بدون آن که به دشمنی و تبلیغات کشورهای غربی نگاهی داشته باشند، بدون سر و صدا و هیچ گونه خودنمائی، به پیشرفت و ساختار کشور خود پرداختند و هم اکنون در صحنه جهانی دارای اعتبار و ارزش والائی می باشند.
۹- فراخواندن و دعوت از رهبران کشورها، گزارش گران و فیلم برداران، و روزنامه نگاران کشور های گوناگون، پذیرائی های بریز و بپاش و دادن هدایای گران بها برای ساکت نگاه داشتن آنان. برای نمونه می توان فراخواندن اسکندرمیرزا، جلال بایار، ملک فیصل، آیزنهاور، وگروههای دیگررا نام برد. شاه نیز بنا به فراخوانی آنها و در مورد آمریکا وچند کشور اروپائی به دفعات بیشتر، از کشورهای دیگردیدن می کرد. پیشکش وهدایائی که فراخوانده ها با خود می آوردند، بیشتر میان خود شاه وبستگانش پخش می شد، در حالی که هدیه ها و پیشکش های بسیار بسیار گران بهائی که بدانان داده می شد، از کیسه وجیب مردم وبیت المال بود.
فراموش نشود این آمار و ارقامی که نوشته شد مربوط به ۳۰-۶۰ سال پیش است. به معیار امروز دهها برابر بیشتر خواهد بود. در بخش های آینده زندگی مردم در دوران ستم شاهی پهلوی، انقلاب سپید، و تمدن بزرگ آریامهری از دیدگاه هم میهنان گرامی خواهد گذشت.
بن مایه ها:
۱- کیهان هوائی، شماره ۱۱۰۶- چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۴۷- ۹ نوامبر ۱۹۹۴
۲- قضاوت تاریخ- نوشته اسماعیل رزم آرا- ص ۱۸۰- ۱۸۳
۳- زندگی و خاطرات امیر عباس هویدا- نوشته اسکندر دلدم-چ۴- چاپ گلفام تهران ۱۳۵۷- ص ۲۳۹-۲۴۲
۴- خاطرات علی امینی- گردآوری از حبیب لاجوردی- نشرگفتار تهران ۱۳۷۶- ص۲۷-۲۸
۵- خاطرات ارتشبد حسین فردوست-انتشارات اطلاعات تهران ۱۳۶۹- چ۱- ص ۲۱۶-۲۲۶
۶- خاطرات دو سفیر- نوشته ویلیام سولیوان وآنتونی پارسونز، برگردان از: محمود طلوعی انتشارات علم، چاپ اول چاپخانه مهارت ص – ۵۷
۷- خاطرات ارتشبد حسین فردوست-ا نتشارات اطلاعات تهران ۱۳۶۹- چ۱- ص ۵۶۵ و ۵۷۴-۵۷۵
۸- زندگی سیاسی سپهبد زاهدی- گرد آوری ونوشته جعفر مهدی نیا- چاپ کاج- چ ۱- تهران ۱۳۵۷- ص ۱۲۱-۱۲۵
۹- ظهوروسقوط سلطنت پهلوی – موسسه مطالعات وپژوهش های سیاسی- انتشارات اطلاعا ت- تهران ۱۳۶۹-ج ۲- ص ۲۵۸- ۲۷۲
۱۰- زندگی و خاطرا ت امیر عباس هویدا- نوشته اسکندر دلدم-چ۴- چاپ گلفام تهران ۱۳۵۷- پیشگفتار