یکی از راههای استثمار مردم، سخنرانی و گمراه کردن گروه کم سواد و نا آگاه هر جامعه است. زنان تحصیل نکرده و پرورش یافته در خانواده های دبش مذهبی، کارگران، کشاورزان در کشورهای جهان سوم، و کودکان همیشه در دید و معرض خطر سمپاشی های دزدان و غارت گران قرار گرفته اند.
به عنوان نمونه، هیتلر جوانان خردسال را به دور خود گرد آورده، و به گمراهی و شستشوی مغزی آنان می پرداخت. دولت های غربی برای دست یابی و تسلط بر کشورهای عقب مانده و دور از مدنیت، گروههای به اصطلاح مذهبی به کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی می فرستادند و مردم محروم و کم سواد را در پوشش خرافات مذهبی اسیر دام خود می کردند.
رژیم اسلامی نیز نه تنها برنامه های هیتلر را تا کنون دنبال کرده است، بلکه با هواخواهان و طرفداران آن نیز همکاری نزدیک دارد. چند سال پیش نیز رئیس حزب فاشیست اتریش که پس از انتخاب شدن، با اعتراضات همگانی به کنار رفت، به دعوت رژیم آخوندی به ایران آمد و مدتها مورد مشورت و گفتگوی زیادی با افراد رژیم قرار گرفت.
چالش و جلوگیری از نفوذ کمونیست –
خرافات افزایی و سرپوش بر روی اندیشیدن و خرد ورزیدن انسان ها گذاشتن، همیشه یکی از راههای چالش و جلوگیری از قدرت و نفوذ کمونیست در جهان بوده است. برای نمونه می توان از مبارزه و از میان بردن نفوذ و قدرت کمونیست ها را در کشور پرتقال نام برد. در سالهای آغازین۱۹۱۰زمانی که کمونیست ها در پرتقال قدرت را به دست گرفته، در کلیساها را بستند و روحانیان را به زندان انداختند، سیاست مداران بر آن آمدند تا با خرافات دینی جلو آن نفوذ و پیشروی را بگیرند.
بر این اساس، سه کودک را در این استثمار مذهبی به بازی گرفتند. یک روز که این سه کودک در حال چراندن گوسفندان بودند، ناگهان بانویی از بهشت در شهر فاطمه (البته نه آن فاطمه تازیان) را در برابر خود می بینند. پس از تکرار این دیدارها، آشکار می شود که هدف این بانوی غیبی، جلوگیری از نفوذ بیش از حد کمونیست شوروی، و جنگ های آنها می باشد. فیلم سینمایی The Miracle of our Lady of Fatima که در سال ۱۹۵۲ ساخته شد، گزارش گر این حقه بازی و شارلاتان بازی سیاسی است.
گرچه این خرافات گرایی موجب کوتاه شدن دست کمونیست ها و کم شدن نفوذ بیش از اندازه آنان در اروپا شد، ولی مردم پرتقال و کشورهای همسایه را برای همیشه در خرافات و بی خبری جای داد. تا آن جا که امروزه مردم به جای آن که از خرد و اندیشیدن، و تلاش خود در راه پیشبرد هدف هایشان بهره بگیرند، با زیارت شهر فاطمه، دست به دامان آرامگاه دو دختر و پسر، و آخوندهای مسیحی می شوند.
در مورد کشور ما و کشورهای دیگر خاورمیانه نیز از چند سده پیش تا کنون چنین بوده است. دولت سلطه گر انگلیس، از زمان صفویه تا کنون برای دست یابی به منابع طبیعی، اقتصادی، و اوضاع سیاسی این کشورها، مذهب شیعه را علم کرده و همواره به گسترش آن، و افزایش قدرت آخوندها تلاش نموده است. یک یادواره پارسی می گوید: « زیر عمامه هرآخوند، یک پرچم و نشان انگلیس نهفته است».
انگلیس ها با پرورش دادن و قدرت بخشیدن به آخوند، از یک سوی، به درون دربار قاجاریه نفوذ کرده و بر سیاست و اقتصاد ایران دست یافتند، و شاهان قاجار را مانند عروسکی در دست خود می چرخاندند. از سوی دیگر، دین و خرافات مذهبی را در برابر کمونیست ها قرار دادند تا از پیشروی روسیه شوروی و دست یابی آن کشور به جایگاههای نفت خلیج پارس جلوگیری کنند.
بر این پایه و برای آن که روسیه را درگیر مشکلات و دشواری های جنگ کنند، نمایندگان خود در ایران را که همان آخوندها باشند تشویق به جنگ با روسیه نمودند. انگلیس ها به خوبی می دانستند که ایران و شوروی سالیان درازی سرگرم آن جنگ ناخواسته خواهند بود، و آنان می توانند درآن مدت در همه کارهای سیاسی و اقتصادی کشورمان دخالت داشته باشند. ولی همین که دیدند زور و قدرت روسیه در جنگ بر ایران می چربد، به طرف روسیه رفتند و با آنها کنار آمده، با دو عهد نامه ترکمانچای و گلستان موجب تجزیه ایران، و از دست رفتن بخش بزرگی از ایران شدند.
زمانی که رضا شاه با قدرت و دلسوزی به سازندگی ایران می پرداخت، انگلیس ها را از ایران بیرون راند، دست آخوندها را از بسیاری از سازمان ها مانند فرهنگ، دارایی، و دادگستری کوتاه کرد، انگلیس ها طاقت نیاوره و این سردار ملی را از کار برکنار نمودند.
پس از رضاشاه، باردیگر ایران به دست آخوندها و در حقیقت اربابان آنان، دولت انگلیس افتاد. آنان همواره با ترساندن دولت و مردم از کمونیست، بر نفوذ و قدرت آخوندها در ایران افزودند، و از سال ۱۳۵۷ با منحرف کردن انقلاب مردمی، آن را به طور کامل در اختیار آخوندها، یعنی نمایندگان خود، قرار دادند.
رژیم اسلامی کنونی مسلط بر ایران بنا بر تجربه استثمار گری اروپاییان به ویژه دولت انگلیس، از روز نخست تا کنون، بیشتر به خردزدایی و گمراهی سه گروه پرداخته است: کودکان، زنان کم سواد و ناآگاه، و کارگران.
۱- شستشوی مغزی کودکان- کودکان، معصوم، پاک ، و دست نخورده اند. آنان مانند فیلم درون یک دستگاه پرتو نگاری، حساس و اثر پذیرند. شستشوی مغزی این نونهالان از دبستان آغاز می شود، در اردوهای تابستانی ادامه می یابد، و در مسجد به رشد و کمال خود می رسد. جایزه هایی مانند از بر کردن قرآن و دعاها، به زیارت مردگان تازی در ایران، و سوریه، و همچنین حج عمره فرستادن نیز ادامه برنامه شیعه سازی و شیعه گری دولت بریتانیا و دست پروردگان آنها در ایران، یعنی آخوندها است.
۲- زنان بی سواد، و یا کم سواد و ناآگاه، و آنهایی که در خانواده های مذهبی پرورش یافته اند نیز طعمه دیگر این ستمکارانند. بر این اساس، سوای ۲۵۰،۰۰۰ مسجد و جایگاههای مذهبی که همه روزه عقل و خرد را از زنان و کارگران ساده دل و زودباور می گیرند، خود خامنه ای، یک آخوند ارتجاعی هم، هر آن گاه به مناسبت هایی این گونه زنان کشورمان را به عنوان زنان نخبه! به گرد خود آورده، بادی در شکم خود می اندازد، و از اسلام ناب محمدی ایران، و غرب کافر جنایتکار سخن می گوید.
بنا به گزارش ۲۲ تیر ماه ۱۳۹۱ روزنامه ایران چاپ تهران، و همچنین۲۴ تیر ماه روزنامه جوان، در تاریخ چهارشنبه ۲۱ تیر، بیش از یک هزار نفر از زنان پاردم سابیده سودجوی، و یا خرافاتی خردباخته از ۸۵ کشور جهان را به گرد خود آورده، و در وصف سجایای این انقلاب زمین در هوا، و پیاده کردن اسلام ناب محمدی در ایران، داد سخن داده است. به راستی که پررویی و بی شرمی این آخوند ۵ تومانی مشهدی از دیگ سیاه هم سیاه تر است. این آخوند، اسلام را دین کرامت و بزرگ منشی و کشورهای غرب را استثمار کننده، بهره کشی و سودجویی زنان دانسته است.
در این جا به چند گفته این ملای دروغ گو اشاره می شود:
۱- نگاه غرب به زن-
« نگاه غرب به زن اهانتآمیز است – حضرت آیتالله خامنهای، نگاه غرب به «زن» را نگاهی اهانتآمیز دانستند و خاطرنشان کردند: غربیها در عمق فرهنگ خود، زن را کالا و وسیلهای برای تمتع مرد میدانند و همه ابزارها و امکانات خود را برای تحقق این هدف بهکار گرفتهاند اما در حرکتی مزورانه بر این نگاه منحط، ناقص و گمراهکننده، نام آزادی گذاشتهاند همچنانکه بر جنایاتی نظیر قتل و غارت ملتها، چپاول ثروتهای کشورها و لشکرکشی و تحمیل جنگ نیز نامهای فریبندهای مثل آزادیطلبی، حقوق بشر و دموکراسی میگذارند».
۲- نگاه اسلام به زن-
« رهبر انقلاب اسلامی نگاه اسلام به زن را در نقطه مقابل نگاه غرب به این مقوله برشمردند و تأکید کردند: اسلام به زن نگاهی عزتبخش، کرامتآفرین و رشددهنده دارد و برای زن هویت و شخصیتی مستقل قائل است. حضرت آیتالله خامنهای با استناد به تجربه موفق حضور زنان فرهیخته و مؤمن ایرانی در عرصههای مختلف علمی، سیاسی و مدیریتی افزودند: زن در محیط اسلامی، رشد علمی، شخصیتی، اخلاقی و سیاسی مییابد و در اساسیترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار دارد اما همچنان «زن» باقی میماند و به این مسئله افتخار میکند».
خوانندگان گرامی ما به خوبی می دانند که در کشورهای آزاد و پیشرفته جهان، زنان پا به پای مردان در کارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و هنری شرکت دارند. در شماری از کارها نیز از مردان پیش افتاده ترند. در جایی که زن در اسلام بنا به قانون قرآن و شریعت پیامبر درجه دوم و شاید به اندازه ابزار خانه ارزش داشته باشد. در اسلام کمترین آزادی برای زن نیست. حق قضاوت از او گرفته شده، شهادت او مورد پسند نیست، و می تواند نیمی از مرد از خانواده خود ارث ببرد.
۳- نقش زنان در انقلاب های اسلامی-
« رهبر انقلاب اسلامی، روشن کردن و برجسته ساختن نقش زن از نگاه اسلامی را مهمترین مسئولیت زنان نخبه و فرهیخته دنیای اسلام دانستند و با استناد به نقش اساسی زنان در تحولات ۳۳ سال اخیر ایران افزودند: نقش زنان در تحولات اجتماعی، انقلابها و حرکت بیداری اسلامی نیز نقشی تعیینکننده است چرا که هرجا زنان در یک حرکت اجتماعی حضوری آگاهانه مییابند، پیشرفت و پیروزی آن حرکت تضمین شده است و این واقعیت ادامه و تقویت حضور زنان در تحولات مصر، لیبی، بحرین، یمن و دیگر نقاط دنیای اسلام را کاملاً ضروری میسازد».
در این جا تا اندازه ای حق با این ملا است. زیرا زنان خردباخته اسیر چنگال اسلام توانستند در جایگزینی و پایداری رژیم های اسلامی در کشورهای عربی مانند مصر، یمن، تونس، و لیبی رل مهم و اساسی داشته باشند. به همین دلیل است که خامنه ای توجه زیادی به زنان دارد.
۴- غرب به خاطر نگاهش به زن متلاشی خواهد شد –
«رهبر معظم انقلاب، متلاشی شدن خانوادهها در غرب و افزایش فرزندان بیهویت را از جمله نتایج نگاه فرهنگ غربی به زن دانستند و افزودند: غرب از همین نقطه، سختترین ضربات را خواهد خورد و در روند تدریجی بروز پیامدهای حوادث اجتماعی، دچار فروپاشی خواهد شد».
به راستی وقاحت و بی شرمی تا کجا!. بر کسی پوشیده نیست از زمانی که انقلاب اسلامی در ایران پای گرفته، اساس پایبندی و احترام خانوادگی به کلی زیر و روشده است. بنا به گفته ای دیگر سنگ روی سنگ بند نیست. بدین گونه که:
۱- دختران و پسران جوان که دیگر دلبستگی به زناشویی و پای بند بودن به خانواده ندارند. ۲- آن هایی هم که می خواهند، تا سن بسیار بالا به دلیل نداشتن کار، درآمد، و تأمین اجتماعی از زناشویی روی گردانند.
۳- میزان جدایی و طلاق باور نکردنی و سرسام آور است. ۴- فرار دختران از خانواده و بازار روسپی گری بسیار زیاد و روز افزون است.
۵- صیغه، و یا روسپیگری اسلامی نیز در مکتب هر آخوند و شیخی رواج یافته، و بازار زناشویی ها را به کلی تخته کرده است.
از آنچه گفته شد می توان این چنین برداشت کرد که سیاست جهانی به دنبال تحمیر و خردزدایی مردم همه کشور ها است. چنان که هم اکنون دکان داران اسلام در بنای مسجد و کانون های مذهبی در اروپا و آمریکا به سرمایه گذاری گسترده و تلاش های پیگیر و پی در پی می پردازند.