پیشگفتار:
دینداران مدعی هستند که احکامِ دینیشان بسترسازِ باهمادِ (=جامعهی) اخلاق مدار است و بیخدایان و شک گرایان را متهمِ به بیاخلاقی کرده و اگر انتقادی از سویِ آنان بشنوند به جایِ پاسخ و ایجادِ گفتگو ، آنان را در جبههی شیطان دسته بندی میکنند و با دادنِ القابی چون: “شیطان پرست”، ” محارب” و “مفسد فی الارض”، تلاش بر خارج کردنشان از گردونهی روزگار دارند.
این صف آرایی در ادیانِ سامی به وضوح دیده شده و به صورتِ خاص در اسلام به کرّات یافت میشود و از آنجا که حمایتِ عوامِ اسلام پناه را در بر دارد، خاموش کردنِ صدایِ منتقد برایش آنچنان بهایی نداشته است و از آنجا که هاله قداست، محافظِ احکامشان است در بیشترِ مواقع هر نوع گفتگوی انتقادی را با بن بست مواجه خواهند کرد و در شرایطِ خاص اگر گفتگو نیز سرگیرد و برایِ چند لحظهای گوشِ شنوایی به دست آورند، انتقادِ بیان شده را بر گردنِ مجریانِ دین انداخته و با پاسخهایی چون: “اسلام به ذاتِ خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانیِ ماست” گفتگو را خاتمه میدهند.
یکی از نمونههایِ بارز، سخنرانیِ آخوند حسن دهنوی است که گفتاوردی را از آقایِ محمد، پیامبرِ مسلمین، بیان کرده که پیرامونِ لعنت کردنِ الله بر زنی است که شوهرش او را به بستر فرا خوانده اما زن امتناع ورزیده تا شوهر به خواب رفته، میباشد. از آنجا که دینداران هر آینه سخنانِ غیرِ اخلاقی یا غیرِ منطقیِ دکاندرانِ دین را منسوب به خودِ آنها میدانند و مبرا از ذاتِ اسلام، نخست به ریشه این حدیث خواهیم پرداخت و سپس سخنانِ ایشان را ارزیابی خواهیم کرد.
– نهج الفصاحه:
این کتاب گزیدهای از سخنانِ آقایِ محمد، پیامبرِ مسلمانان است که از دو بخشِ احادیث و خطب هها تشکیل شده است. نامِ “الفصاحه” به این علت برگزیده شده است که آقایِ محمد از خود حدیثی بر جای گذاشته که گفته است: “انا افصح العرب”؛ یعنی” من فصیح ترین مردِ عرب هستم.[۱]
واژهی الفصح به معنی “شیوا گو ترین” به کار برده میشود؛ بنابراین آقایِ محمد خود را “شیواگو ترین مردِ عرب” معرفی کرده است. به اتفاق به گوشهای از این “شیواگویی” خواهیم پرداخت: آقایِ محمد در نهج الفصاحه، حدیثِ ۲۲۳۷ میگوید: ” لعن اللَّه المسوّفات الّتی یدعوها زوجها إلى فراشه فتقول: سوف، حتّى تغلبه عیناه.”[۲] یعنی: خدا مماطله گر را لعنت کند، یعنی زنی که شوهرش به بسترش خواند و گوید: “کمی صبر” تا خواب اش ببرد.
سخنانِ آخوند حسن دهنوی: این آخوند چندیست با بیانِ احادیثی از آقایِ محمد، جنجالی بینِ مسلمانانِ “ناآگاه” از اسلام به وجود آورده است. ایشان با بیانِ مطالبی که به راستی از گفتاوردهایِ آقایِ محمد است خوراکِ تبلیغاتی ما شکگرایان و بیخدایان شده است. یکی از نمونه هایِ بارز اشاره به حدیثِ نهج الفصاحه پیرامون زنی است که از همبستر شدن با شوهراش خودداری کند، میباشد.
البته از آنجا که ایشان در سخناناش بنمایه(=منبع) گفتاراش را بیان نکرده، دینباوران این سخنان را منسوب به خودِ ایشان کردهاند، ما برایِ جلوگیری از هر شکی، در بخشِ پیشین با اسنادِ ارائه شده اثبات کردیم که این سخن از احادیثِ معتبرِ آقایِ محمد است. ( نهجالفصاحه، حدیث ۲۲۳۷ )
پرسشهایِ پیش آمده: از آنجا که اصلِ سخن برگرفته شده از حدیثِ آقایِ محمد است، پرسشهایِ ما هم از آقایِ محمد است و هم از آخوند حسن دهنوی. – این اللهِ گرامی به عنوانِ خالقِ جهانِ هستی و کائنات، کار و زندگی خویش را رها کرده و مشغولِ دفترداریِ همخوابگیِ بندگانش است؟
در این ویدیو آخوند شهوت ران و هوسباز که سه دهه است دستش را به سمت جان و مال و ناموس مردم ایران دراز کرده، زنان را برده جنسی مردان خطاب می کند.
– آیا نزدیکی بینِ زن و شوهر سنجه اش احساس است یا شهوت؟ اینطور که پیدا است از دیدگاهِ آقایِ محمد صرفاً زمانی که شهوتِ مرد چیره شد، میبایست این عمل روی دهد و اگر زن به هر دلیلی امتناع کرد، از سویِ الله لعنت میشود!
– برایِ توجیهِ این حدیث میفرمایند: “شاید فردایی در کار نباشد، شاید در این فرصتِ زمانیِ امشب تا فردا شوهرِ شما به انحراف کشیده بشود ” نخست آنکه شما به عنوانِ مردِ مسلمان اگر “فردایی نباشد”، هفتاد حوری در انتظارتان خواهند بود؛ جایِ نگرانی نیست جانم!
دوم آنکه ادعا میشود مرد ممکن است به انحراف کشیده شود، به باورِ ما شک گرایان و بیخدایان، مردی که تعهداتِ اخلاقی اش را برایِ یک شب آمیزش نداشتن کنار گذارد، میبایست به “دام پزشک” مراجعه کند. سوم آنکه، میفرمایند: “زیرا که عشق باز است” ؛ واژه “عشق” از دیدگاهِ سنتی (اما نادرست) ریشه در واژه ” عَشَقه” دارد.
گیاهی است که به دور درخت میپیچد. اما واژه عشق ریشه در زبان هند و ارپایی دارد و از پیشینه اوستایی برگرفته شده است که معنی : “خواهش کردن، میل داشتن، آرزو داشتن” را میدهد.[۳] حال چه تعریفِ سنتیِ (نادرست) و چه تعریفِ ریشه اوستایی، هر دویِ آنها نشان از تمایلِ عاشق به معشوق و در کنار او قرار گرفتن است، نه اینکه با شبی نزدیکی نکردن به انحراف کشیده شود. در انتها مردِ شیوا گویِ عرب باید بداند که دورانِ این مهملات به پایان رسیده است.
بنمایهها(=منابع):
[۱] بحارالنوار، اثرِ محمد باقر مجلسی، جلدِ ۱۷ برگِ ۱۵۸
[۲] نهجالفصاحه، حدیث ۲۲۳۷
[۳] درباره ریشهی فارسیِ واژهی عشق، نوشتهی محمد حیدری ملایری