به گزارش خبرگزاری سحام نیوز؛ رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی پرورش دهندگان مرغ کشور از افزایش قیمت مرغ تا ۸۰۰۰ تومان در برخی از استانهای کشور خبر داد و در گفت و گو با مهر به بیان علل عدم تحویل نهاده کنجاله سویا به اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی پرداخت.
وی درخصوص قیمت فعلی مرغ در بازار گفت: براساس گزارشات موجود، علاوه براینکه قیمت هر کیلوگرم مرغ در پایتخت از مرز ۷۰۰۰ تومان گذشته است؛ در برخی از استانها مثل استان فارس قیمت هر کیلوگرم مرغ به ۸۰۰۰ تومان رسیده است.! در همین حال خبرگزاری فارس گزارش داد که مرغ در میادین میوه تره بار به صورت ثبت نامی و با دریافت شماره فروخته می شود و کاهش تولید و افزایش قیمت مرغ باعث شده است تا توزیع این کالای استراتژی بصورت محدود در میادین میوه و تره بار باشد.
بر اساس این گزارش، یکی از شهروندان تهرانی در یکی از میادین میوه و تره بار تهران در خصوص خرید مرغ گفت: باید ساعت ۱۲ ظهر در میدان تره بار ثبت نام کرده، شماره دریافت کنیم تا ساعت ۳ بعد از ظهر بتوانیم مرغ به قیمت ۴۷۰۰ تومان دریافت کنیم. وی افزود: بعد از ثبت نام به هر شخص فقط دو عدد مرغ داده می شود.
و به گزارش ایرن گلوبال؛ همچنین صدای امریکا به نقل از روزنامه تلگراف لندن مقاله ای دارد با عنوان «مرغها در ایران با سانسور روبرو شده اند» به قلم رابرت تیت. نویسنده می گوید که بالا رفتن قیمت مرغ در ایران باعث شده که رییس پلیس کشور به رسانه ها دستور دهد تصویر مرغ را از صفحه تلویزیون های ایران، سانسور کنند.
اسماعیل احمدی مقدم رییس نیروهای پلیس در ایران و باجناق محمود احمدی نژاد در کنفرانس افسران پلیس در تهران می گوید فیلم هایی که در آن مرغ می خورند برای کسانیکه قادر نیستند مرغ بخرند مسأله انگیز است و برخی ممکن است بگویند که چاقو بر می داریم و حق خود را از ثروتمندان می گیریم. او با اشاره به صف های طولانی مواد غذایی در کشور به تلویزیون ملی هشدار داده است که نباید آنچه قابل دسترس نیست را به نمایش بگذارد.
مقاله می گوید بالا رفتن قیمت مرغ نشان از تأثیر تحریم هایی است که به دلیل برنامه اتمی ایران بر اقتصاد کشور فشار وارد می کند و مردم مجبورند مرغ را به قیمت ۷۰۰۰ تومان که سه برابر قیمت سال گذشته است بخرند. افزایش قیمت مشابه برای گوشت قرمز، میوه و سبزیجات گزارش شده است.
همه روزه بسیاری از مردان و زنانی که سرپرستی یک خانواده را بر عهده دارند، از کار اخراج شده و برای مدت نا معلومی بکار خواهند ماند، این در حالی است که حقوق کارگران زحمتکش را چنده ماه به چند ماه پرداخت نمی کنند. افزایش نرخ تورم، تعطیلی کارخانجات و گرانی، امان از کارگران بریده است و هزاران هزار خانواده شب و روز در گرسنگی به سر می برند و سختی و رنج بسیاری را تحمل می کنند. بیشتر کودکان در خانواده کارگران، مریض احوال و بی حالند.
آن بینوایان به دلیل نخوردن مواد مقوی و مورد نیاز بدن، به علت گرانی آن ها و بیکاری پدر و مادرشان، رنگ به رخ شان نمانده است و سرپرست چنان خانواده ای زیر بدترین فشارهای روحی و روانی قرار دارد و بی شک گرفتار درد ها و مشکلات عصبی گشته است. حال، در این شرایط هولناک که از کارگران زحمتکش ایرانی چون برده هایی بی جیره و مواجب بیگاری می کشند و سر آخر نیز ده ماه حقوقشان را پرداخت نمی کنند و کارگران شرمنده روی همسر و فرزندان شان می شوند.
اما پاسخ مردم بدین مسئله هولناک چگونه بوده است؟ آیا کسی یا کسانی در جایی، کوچه ای، خیابانی و یا محلی مشخص دست به اعتراض و آشوب زده اند؟ با نهایت شرمندگی باید پاسخ دهیم که خیر؛ اگر در برابر این همه ستم و ظلم نا روا از دیوار صدا در آید، از مردم هیچ صدایی در نیامده و به قول معروف “بخاری از دیگ آنان بلند نمی شود”.
مردم فقیر و تهی دست ایران که در بد ترین شرایط اقتصادی و تحت شدید ترین و سخت ترین تحریم هایی قرار دارند که همگی شان تأثیر مستقیم بر روی زندگی روزمره مردم عادی داشته و دارد و شوم بختانه رژیم و مزدورانش از این تحریم ها کمترین آسیبی بدیشان وارد نشده و نمی شود؛ پس از این همه گرانی و تورم و قیمت های سر به فلک کشیده نیز فریاد اعتراض بر نیاورده و لام تا کام، سخن از رهایی نمی گویند.
مردم به جای در خیابان ها آمدن و دست به اعتراض و آشوب زدن، می روند و در صف طولانی خرید مرع می ایستند، نام نویسی می کنند و پس از چندین ساعت صبر کردن، سر انجام با دو عدد مرغ روانه خانه می شوند.! آیا به راستی این رخداد برای ملت پر افتخار و همچنین فرهنگ درخشان ایرانیان، بسان لکه ای ننگ، مایه خجالت و سر افنکندگی نیست؟
آیا در میان مردمان ایران زمین، دلاور مرد یا شیر زنی پیدا نمی شود که به وضع اسفبار کنونی اعتراض کرده و فریاد عدالت خواهی سر دهد؟ آیا تمامی قهرمان های ایران زمین در اوین و دیگر زندان های رژِیم به زنجیر کشیده شده اند و دیگر انسان آزادی خواهی وجود ندارد که از راه برسد و لگدی به دکان آخوند بزند و فریاد اعتراض به شرایط غمبار کنونی بر آورد؟ آیا بر چهار گوشه ایران زمین خاک مرده پاشیده اند و دیگر بابکی نیست تا حق مظلومان را از شکم ملایانِ خونخوار، دزد و بی شرافت بیرون کشد؟
آیا با داشتن چنین جامعه پوست کلفتی که به هر تغییر سخت و سهمگین اجتماعی به آسانی و بدون کوچکترین اعتراضی تن می دهد و در پست ترین و هولناک ترین شرایط نیز خفه خوان گرفته و صدایی از گلویش در نمی آید، می توان به داشتن ایرانی آباد، آزاد، دموکرات و سکولار امید داشت؟ مردم ایران از گرفتن حق خویش ناتوان می باشند، چه برسد به باز پس گرفتن حقوق قومیت ها و اقلیت های دینی و دگر اندیشان و….
جستار را با یادواره مشهور پارسی به پایان می بریم که می گوید: “گفتا زِ که نالیم که از ماست که بر ماست…..”