کشور مانند یک خانواده است. در یک خانواده، پدر و مادر مسئول پرورش تن و روان فرزندان، و آموزش درست آنانند تا به بهترین روشی بتوانند وارد جامعه شده، و برای خود و دیگران افرادی مفید و سازنده باشند. تجربه نشان می دهد هنگامی که پدر و مادر، خود دانش علمی ندارند، نمی توانند کودکانی سالم و آگاه تربیت کنند. نکته دیگر که موجب پرورش فرزندان ناسالم و سرخورده اجتماع می شود؛ نخست، زیادی فرزندان و دیگر تنگدستی و فقر مادی در یک خانواده است. هرچند هم که پدر و مادر دانش افروخته و آگاه باشند، نمی توانند با داشتن درآمدی ناچیز و یا با داشتن فرزندان زیاد، از عهده پرورش و تربیت درست و حساب شده آنان برآیند.
در گذشته در ایران رسم و متداول بود که پدر مادر، فرزندان زیادی تولید می کردند تا در کارهای کشاورزی و دام پروری در باغ و مزرعه کمک کار و دستیار آنان باشند. بدیهی است در چنان شرایطی که دولت ها خود را مسئول و خدمتگذار مردم نمی دانستند و مردم را مشتی رعایا و نوکر می دانستند، خانواده ها تنها راه ایجاد کار و تولید سرمایه را در داشتن فرزندانی زیاد می دانستند. هم اکنون نیز در کشورهای جهان سوم و چهارم چنین برداشت و فرضیه ای وجود دارد و اجرا می شود.
در حقیقت دولت ها و رهبران یک جامعه که نمایندگان و خدمتگزاران مردم آن کشورند، مسئول زندگی، درآمد، پرورش جسمی و روحی فرزندان و همه گروههای آن جامعه اند.در چنین اجتماعاتی دولت باید در هرناحیه شهر، بخش، و یا ده، با افزایش نفرات و زایش بیشتر، به شمار بیشتری درمانگاه، بیمارستان، کودکستان، دبستان، دانشگاه، ورزشگاه، کارگاهها و کارخانه های تولیدی، و امکانات دیگر رفاهی و شغلی به وجود آورد. دولت ها در هرحال، مسئول و پاسخگوی همه نیازهای مردم خود می باشند. اگر بیماری به درمان نرسد و یا در بیمارستان از بی توجهی بمیرد، اگر دانش آموزی از درس بازماند و به جایی نرسد، و اگر کارگری بیکار مانده و خانه نشین شود، همه انتقاد و سرزنش ها به دولت، مجلس، و مسئولان قانون گذاری و اجرایی کشور باز می گردد.
در چنین شرایطی، دولت ها ناچارند که حساب شده کار کنند. ببینند که آیا می توانند با افزایش جمعیت پاسخگوی نیازها باشند و یا نه؟. همچنان که پدران و مادران نیز ناچارند در تولید فرزندان، امکانات مادی و فرهنگی اجتماع، و میزان دانش و فهم، و درآمد خود را ارزیابی کنند و افسار گسیخته باهوسرانی و یا گفته چند ملای بی سواد و ناآگاه فرزندانی به وجود نیاورند که آنان تاپایان عمر خود با بدبختی و بیچارگی به سختی دشواری های بیشمار زندگی امروزه را تحمل کنند. به گفته ای؛ « زنده باشند، ولی زندگی نکنند».
در کشورهای پیشرفته اروپایی که آزادی و دموکراسی تا اندازه زیادی وجود دارد، هر تصمیم گیری و یا اقدامی که به سرنوشت مردم و مملکت بستگی دارد، روزها، هفته ها، وماهها از راه همه پرسی رسانه های عمومی نظر سنجی می شود. آنگاه، روانکاوان، کارشناسان، و دولتمردان، به نشست و گفتگو، به ارزیابی همه زمینه ها می پردازند. سپس در پارلمان که تنها نمایندگان مردم وجود دارند، و نه نوکر و مزدوران ولی فقیه، از هردیدگاهی آن مورد را موشکافی می کنند تا به یک تصمیم گیری مشترک برسند.
بر اساس آن چه که گفته شد برای نمونه به چند کشور اروپایی به میزان جمعیت و در آمد سالانه هرنفر آن که در سال ۲۰۱۱ یا ۲۰۱۲ آمارگیری شده، اشاره می شود:
۱- آیسلند؛ جمعیت ۳۱۲،۳۸۴ نفر- درآمد سالانه هر نفر ۳۸،۰۶۱ دلار.
۲- لوکزامبورک؛ جمعیت ۵۱۲،۰۰۰ نفر – درآمد سالانه هر نفر ۸۰،۱۱۹ دلار.
۳- نروژ؛ جمعیت ۴،۹۴۲،۷۰۰ نفر- درآمد سالانه هر نفر۵۳،۳۰۰ دلار.
۴- دانمارک؛ جمعیت ۵،۳۶۸،۸۵۴ نفر- درآمد سالانه هر نفر۴۰،۲۰۰ دلار.
۵- سوئیس؛ جمعیت ۷،۳۰۱،۹۹۴ نفر – درآمد سالانه هر نفر-۴۳، ۴۰۰ دلار.
۶- اتریش؛ جمعیت ۸،۱۶۹،۹۲۹ – درآمد سالانه هر نفر ۴۱،۸۲۲ دلار.
۷-بلژیک؛ جمعیت ۳۱،۹۸۷ نفر- درآمد سالانه هر نفر۱۱،۰۰۷،۰۲۰ دلار.
در این ویدیو یک مدرسه پیشرفته فوتبال کودکان در دالاس آمریکا را نشان می دهد. جایی که کودکان در کشوری آزاد و با داشتن درآمد خانوادگی خوب می توانند به آموزش و پرورش تن و روان خود بپردازند. اینها سرمایه های گرانبها و ارزنده کشور خودشانند.
در برابر این کشورها، درآمد کشورهای پر جمعیت ناچیز و نیازمندی آنان زیاد است. به عنوان نمونه می توان گفت:
۱- بنگلادش؛ جمعیت ۱۵۲،۵۱۸،۰۱۵ نفر- درآمد سالانه هر نفر ۱،۶۹۳ دلار.
۲- پاکستان؛ با جمعیت ۱۸۰،۲۶۴.۰۰۰ نفر- درآمد سالانه هر نفر ۲،۷۸۷ دلار.
۳- هندوستان؛ جمعیت ۱،۲۱۰،۱۹۳،۴۲۲ نفر- درآمد سالانه هر نفر ۳،۶۹۴ دلار.
۴- نیجریه؛ با جمعیت ۱۶۶،۶۲۹،۰۰۰نفر- درآمد سالانه هر نفر ۲،۵۷۸ دلار.
۵- ایران؛ جمعیت ۷۵،۱۴۹،۶۶۹ نفر- درآمد سالانه هر نفر ۱۳،۰۵۳دلار.
خوانندگان ما به خوبی می دانند که کشور ما یک کشور جهان سوم است. بیشترین درآمد ما از فروش نفت و کانهای زیر زمینی برآورده می شود. ما از دیدگاه صنعتی، تکنولوژی، کشاورزی، دامداری، جنگلداری، بسیار عقب مانده ایم. در دوران رژیم گذشته، کارخانه های ما تا اندازه ای نیازهای صنعتی و تکنولوژی ما را تأمین می ساختند که آنان با نظر تنگی و دشمنی و کینه توزی و دست انداختن آخوندها و پاسداران بر روی آنها، از کار و فعالیت افتادند، و یا به کلی ورشکسته و تعطیل شدند.
همچنین کشاورزی ما به دلیل خودکامگی دست اندرکاران رژیم، به میزان زیادی کارایی خود را از دست داد، و صنعت توریستی ما نیز به کلی تعطیل شد. این در شرایطی بود که خمینی، آخوند نادان و ناآگاه، به استناد؛« هر آنکس که دندان دهد، نان دهد»، جمعیت ۳۰ میلیونی ایران را که آنهم برای کشوری خشک و بی آب و محاصره شده میان کشورهایی عقب افتاده مانند پاکستان و افغانستان، و یا دیکتاتوری هایی مانند عربستان، و عرب های کناره شاخاب پارس، زیاد و غیر قابل اداره و سرویس دادن بود، به دو برابر افزایش داد.
اکنون هم خامنه ای، همان اشتباه را تکرار می کند، و به مزدوران خود در مجلس فرمایشی و دولت نوکر و دست بسته خود، همان سخنان هرزه خمینیبنا به نوشته روزنامه جوان چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۱ به آزاد گذاشتن تولید نوزاد، و درنتیجه افزایش جمعیت،دستور می دهد. او ظاهراً دلش به حال آینده کشورمان سوخته که به پیر سالی می رسد و از نسل جوان خبری نیست. این یک کلابرداری آخوندی است. زیرا تصور این آخوند مشهدی بر آنست که آنها می توانند نوزاد و نسل جدید را بنا به خواسته خود افرادی ذلیل، مطیع، تسلیم، و خدمتگذار خود به نام امت مسلمان برای حفظ و نگهداری خلافت و حکومت ننگین خود در آورند. غافل از آن که به دلیل کینه توزی و دشمنی این رژیم با مردم و این کشور، هر نفس تازه ای بر آید، و هر دهانی باز شود، فریادی علیه خود آنان، و در راه نابودی نسل آخوند در سرزمین ایران خواهد بود.
اکنون که درآمد سالانه هر ایرانی با فروش کامل نفت و بدون هر گونه تحریم اقتصادی سالانه ۱۳،۰۵۳دلار است که آنهم رژیم بیشتر یا صرف مزدوران و اوباشان اطراف خود می کند، یا حاتم بخشی نموده به ترویست های لبنان و رژیم های یاغی و سر کش دیگر می پردازد، و یا برای کارهای تروریستی در کشورهای دیگر سرمایه گذاری می کند. حال اگر جمعیت ایران بنا به سفارشات خامنه ای زیاد شود که بی شک در یک تا دو دهه دیگر به ۱۵۰ میلیون خواهد رسید، همین درآمد در نبودن تکنولوژی و کشاورزی به نصف و یا کمتر خواهد رسیدد. حال، اگر ۴۰٪ جمعیت کشورمان زیر خط فقر زندگی می کنند، آنگاه این آمار به ۶۰-۸۰٪ در صد خواهد رسید.