آیا می توان در وجود آخوند یک جو شرافت، حقیقت، راستگویی، و یا انسانیت یافت؟. آیا این گروه تن پرور و سربار جامعه یک بار، آری حتی یکبار در زندگی خود حرف راست و درست زده اند؟!. در حقیقت تاریخ اندوهبار چهار سده ایران گذشته کشورمان نشان می دهد که ما همواره با یک مشت ملخ و روباههای جنایتکاری روبرو بوده ایم که به عنوان آخوند نام گرفته اند. گروه ایرانی نمای دروغگویی که بی گمان با راستگویی چندان دلخوشی ندارند و به گفته ای؛ ” یک استخوان راست در بدنشان نیست”.
دروغ گویی و پشت هم اندازی آخوند همیشگی بوده، ولی از ملت ایران تنها شمار کمی توانسته اند این گروه ضد ایرانی را شناسایی کنند. حقیقت تلخ آنست که اگر گفتار نا به جا و نادرستی چند بار تکرار شود، رفته رفته غلط و اشتباه بودن آن در خاطره و ذهن آدمی به فراموشی می گراید. به همین دلیل است که آگهی های تجارتی و تبلیغات بازرگانی که بیشتر دروغ و نادرست است، بر اثر تکرار و به گوش مردم خواندن، رفته رفته جای خود را باز کرده، و حقیقت جلوه می کند.
در این چهار سده گذشته که پای آخوندها بر خاک ایران گذاشته شد، نخست تبلیغات مذهبی آنان برای مردم بی اثر و چندش آور بود. ولی با گذشت زمان، و تکرار پی درپی، به تدریج دروغ ها و شارلاتانی های آخوند در ذهن و مغز بدون اندیشیدن انسان ها جای خود را باز کرد، و به عنوان بخشی از واقعیت و درستی تلقی شد. نمونه آن، اثر روضه خوانی و ذکر مصیبت مردگان است که امت خردباخته ایران را مانند عروسک کوکی به پرستیدن و بوسیدن قبر آنان واداشته، و از مرده ها انتظار معجزه و درمان بیماری های خود دارد.
اکنون بیش از ۲۵۰،۰۰۰ مسجد و حسینیه در ایران به کار خود می پردازد. روزنامه، رادیو، تلویزیون و همه رسانه های عمومی در سراسر کشور در اختیار آخوند است. کار همگی آنان تکرار، و تکرار، و باز هم تکرار گفته هایی است که کمترین حقیقتی در آن نبوده، و سرا پا دروغ است. آخوند به خوبی می داند که تکرار یک دروغ به معنای بزک کردن آن و یا از دید علمی، شستشوی مغزی می باشد. و این کاری است که در این سه دهه با صرف بیت المال، و خاکستر نشین کردن مردم ایران انجام شده است.
گمان نمی رود کشوری در جهان دیده شود که از کارهای تروریستی و جنایت های رژیم ایران در سطح بین المللی برکنار مانده، و یا بی اطلاع و نا آگاه باشد. هر توطئه ای در جایی به وجود آید، انفجاری دست دهد و خونی به زمین ریخته شود، پس از بررسی، رد پای آخوند در آن به خوبی دیده می شود. کشتار همه روزه و روز افزون مردم سوریه نیز از این نمونه است. تاکنون بیش از ده هزار تن از مردم بیگناه و دلاور سوریه به دست دولت جنایتکار بشار اسد و همکاری مزدوران سپاهی و بسیجی علی خامنه ای از پای درآمده اند. میزان خرابی و ویرانی سوریه نیز ناگفتنی است.
اگر همکاری رژیم ایران با بشاراسد نبود، مردم سوریه می توانستند خیلی زودتر بدون چنین خون ریزی و جانفشانی از شر دیکتاتورها رهایی یافته و به آزادی خود برسند. فرستادن کشتی های پر از اسلحه با مزدوران سپاهی به سوریه در این دو سال همچنان ادامه داشته و جای هیچگونه حاشا و تردیدی در آن نیست. بنابراین، به تازگی با دستگیری ۴۸ نفر از آدم کشان پاسدار که جزئیات برنامه های آنان برای جهانیان شناخته شده، دیگر چه جای پرده پوشی و انکار می تواند باشد؟!.
این نهایت بی شرمی و گستاخی نیست که در این دوهفته رسانه های مزدور و مسئولین وطن فروش ایران از بام تاشام به بیان زشت ترین، و ننگین ترین دروغ دست زده اند و این جنایت کاران را زائر می نامند. از آن چه گفته شد، با تکرار دروغ که از ابتکارات آخوند است، رفته رفته مردم ناآگاه آن را درست می دانند، ولی نه در این مورد که همه رسانه های جهانی با نشان دادن فیلم و مدارک شناسایی این آدم کشان، پته آخوندها را نقش بر آب کردند.
برای آن که به تلاش بی خردانه رژیم در این پرده پوشی و دروغ آشکار پی ببریم، در این جا به نوشته چند رسانه خود رژیم اشاره می شود:
۱- روزنامه جوان در تاریخ ۱۹مرداد می نویسد: “…وزیر خارجه کشورمان در نامه خود توجه دبیرکل سازمان ملل متحد را به ربوده شدن ۴۸ زائر ایرانی توسط نیروهای به اصطلاح ارتش آزاد سوریه در چهاردهم مردادماه سالجاری، جلب و اضافه کرد: در اقدام دیگری ۷ عضو هیئت جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران که به دعوت هلال احمر لیبی از این کشور بازدید میکردند، توسط مردان مسلح ناشناس در بنغازی در دهم مردادماه سالجاری ربوده شدهاند “.
در این نوشته می بینید که وزیر برون مرزی ایران با کمال گستاخی و بیشرمی این ۴۸ نفر مزدور آدم کش را زائر ایرانی نامیده، و نیروهای آزادبخش و جان برکف مردم سوریه را ” به اصطلاح ارتش آزاد سوریه” نام می برد. همچنین، این آقا که نوکری علی خامنه ای را پذیرفته است، به دنبال آزادی مزدوران دیگری است که در پوشش کارهای خدماتی به لیبی فرستاده اند و آنان را گویا در هنگام جاسوسی دستگیر نمودند.
۲- صفآرایی دوستان واقعی سوریه در تهران-
این عنوان دیگر روزنامه جوان است. رژیم ایرانی که بند نافش به بشار اسد بسته است، به خوبی می داند که با سرنگونی رژیم سوریه تا یک و یا دو ماه دیگر، همه پایه های خلافت آنان بهم خواهد ریخت. در حقیقت خامنه ای روی اسب لنگ و از کار افتاده ای شرط بسته که به زودی از پای در می آید. شکست و ناکامی بشار اسد، بی تردید شکست و نابودی نسل آخوند در ایران است.
به همین دلیل، خامنه های بنا به درخواست وزیر امورخارجه سوریه، بار دیگر سفره ملت را پهن نموده و با حاتم بخشی میلیون ها دلار از جیب ملت کشتی به گل نشسته، گروهی لاشخور، و کاسه لیس فرومایه را هفته آینده در ایران گرد هم می آورند تا راه حلی برای نجات بشاراسد هم جنایتکار علی خامنه ای پیدا کنند و برای آن که رفت و آمد این لاشخورها در تهران به آسانی صورت گیرد، و خیابان ها برای نیروهای رژیم باز و خالی بماند، به دستور رژیم، ۵ روز تعطیل همگانی اعلام شده است.
این ها، پاسدارانی اند که با اسلحه و مهمات برای همکاری با بشار اسد و کشتار مردم سوریه از سوی خامنه ای بدانجا فرستاده شده اند. آیا کدام عقل سالمی می تواند اینان را زائران آرامگاه زینب بداند؟!.
۳- علی لاریجانی رئیس مجلس آخوندها نیز بنا به نوشته روزنامه رسالت بر منبر نشسته و بیان داشت که؛ سرنوشت سوریه با آینده ملتهای منطقه عجین شده است. البته منظور این آخوند بی دستار از ملت های منطقه، فقط ایران است. زیرا کشورهای منطقه راه خود را به خوبی شناخته اند، و هرکدام چهار اسبه در پیشرفت و مدنیت و رسیدن به آزادی گام بر می دارند.
۴- ساخت سپر موشکی در خلیج فارس-
بنا بر نوشته خبرنامه گویا, کشورهای کناره شاخاب پارس که از دخالت و موذی گری رژیم اسلامی به تنگ آمده اند، با همکاری آمریکا در پی ساخت سپر موشکی هستند تا بتوانند موشکهای پرتابی ایران را پیش از برخورد به هدف از میان ببرند و متلاشی کنند. این کشورها تاکنون ۲۰ میلیارد دلار برای سیستم موشکی هزینه کرده اند.
از آنچه گفته شد، با آن که رژیم اسد در حال فروپاشی است ودر پی آن هم رژیم اسلامی سرنگون خواهد شد، ولی ناگفته نماند با آن که تاکنون ۲-۳ نسل ایران بر بادرفته، انتظار می رود که ملت ایران ناچارباشد تا برای چند نسل آینده بیشتر درآمد ونیروی خود را صرف کجروی و خودکامگی های رژیم اسلامی کند..