آیا برگزاری روز قدس بجای کمک رسانی به بازماندگان فاجعه زمین لرزه، خیانت و وطن فروشی رژیم نیست؟. گویا ملت کشتی به گل نشسته و به غل و زنجیر بسته ما آن چنان شادمان و سرفراز است که نه تنها آهنگ و صدایی، و یا آهی از دل بر نمی آورد، بلکه آماده است با طوق بندگی و بردگی به دست و پای خود، ماهها و سالیانی دگر در مجلس تحمیر و خرافه گرایی آخوند شرکت جوید و دم بر نیاورد!.
ملتی که برای سربلندی و پیشرفت غزه، لبنان، فلسطین، که کمترین ارتباط و نفعی به حال ما و کشورمان ندارد، بی خردانه به خواست آخوند خیانت کار و ضد ایرانی بنام روز کذایی قدس، به خیابان آمده، و برخلاف خواست ملی و مردمی خود، شعار های دشمن تراش ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی سر می دهند!.
امت خردباخته و وطن فروش ایران را فراموش کرده و به دنبال تازیان دشمنان همیشگی میهنمان می گردند.
برای آن که بتوانیم موقعیت و وضعیت خود را بهتر ارزیابی کنیم، باید به چند پرسش زیر پاسخ گو باشیم:
۱- آیا در رژیم گذشته ما از آزادی های اجتماعی، فردی، و فامیلی برخوردار نبودیم؟.
۲- آیا درگذشته مشکل دینی و یا کم و کسری در اجرای مراسم آن داشتیم؟.
۳- آیا انقلاب ما تنها برای رسیدن به آزادی سیاسی و حکومت دموکراسی سکولار مردمی نبود؟.
۴- آیا هدف آن نبود که ادیان مختلف که بافت اجتماع ما را تشکیل می دهند در هرزمینه با یکدیگر مساوی و برابر باشند؟.
۵- آیا برنامه و یا خواست قلبی ما نبود که هر فرد باورهای دینی اش را در درون خود، و درخانه بدون هرگونه تظاهر و تبلیغاتی اجراء کند و بدادن هرگونه شعار و تبلیغ دینی خودداری کند؟.
۶- آیا به عنوان آزادی و دموکراسی نمی خواستیم و نمی بایست واژه های “اقلیت”، و”اکثریت”، را که بار تبعیض و نژاد پرستی به همراه دارد، از میان ما و از فرهنگمان برداشته شود؟.
۷- آیا هدف آن نبود که بانوان کشورمان بتوانند پا به پا و برابر مردان در کارهای سیاسی و سازندگی کشور شرکت داشته باشند؟؟.آیا آگاهی دارید که اکنون زنان اسلام زده کشورمان، در چه وضع اسفناک به سر می برند؟؟!.
در این ویدیو، خانم دکتر وفا سلطان اندیشمند و پژوهشگر دینی، به بررسی زن ستیزی اسلام می پردازد.
همه ما به خوبی می دانیم که به هیچ کدام از هدف های خود نرسیدیم و به گفته ای؛ “آنچه رشته ایم، پنبه شد’. برای دریافت به این حقیقت تلخ، باید بازهم بتوانیم به پرسش های زیر پاسخ دهیم:
۱- آیا این آرزوی ما بود که آخوند مفتخور سربار جامعه بر جان، مال و ناموس ما حکومت کند؟.
۲- آیا این خواست قلبی ما بود که دخترانمان را مانند حمله تازیان به ایران، به کشورهای عربی برند و در بازار به فروش رسانند؟!.
۳- آیا این خواست ما بود که جوانانمان را معتاد کرده، و یا شستشوی مغزی دهند تا در مشکلات و دردهای خود غوطه ور شوند، و نتوانند مسائل سیاسی و اجتماعی روز را ارزیابی کنند؟.
۴- آیا هدف این بود که به جای ساختن ایرانی بزرگ و سربلند، همه سرمایه های ملی و مردمی، به عنوان حاتم بخشی به تازیان داده شود، و یا در کارهای تروریستی، و یا ساختن ۶۳ روستای ویران شده، و ۲۰۰ مدرسه و ۱۵۰ مسجد در لبنان، و مانند آن در سوریه، آفریقای جنوبی، ونزویلا، تاجیکستان، و دیگر نقاط پرت افتاده به کار برده شود؟.
۵- آیا می دانید، و هرگز به لیست دزدی های این نا انسان ها و موجودات ضد فرهنگ، ضد تمدن، و ضد ایرانی و سپردن در بانک های خارج نگاه کرده اید؟.
۶- آیا ما ایرانیان، لیاقت سرداران و سلحشورانی بزرگ چون یعقوب لیث، آریو برزن و خواهرش یوتاب، بابک خرم دین، ابومسلم خراسانی، ستارخان، باقرخان، سردار اسعد بختیاری، یپرم خان ارمنی، شاهپوربختیار، فروغ فرخ زاد، فریدون فرخ زاد، و صدها ابر انسان دیگر را داشته ایم که آنچنان صمیمانه و شجاعانه در برابر ظلم و ستم و بیگانگان ایستادند، مبارزه کردند، و یا جان دادند، و یا باید در سوگ گدایان و متجاوزین تازی مانند حسن، حسین، رضا، و مانند آن سر به زانوی غم گذاریم؟.
۷- آیا مردم سلحشور و با فرهنگ خراسان خجالت نمی کشند و از خود شرم ندارند که استان همیشه به یاد و زرخیز خراسان که مهد آزادگان و دلاوران بوده است، به نام یک عرب پا برهنه به عنوان “استان رضوی’، نام گذاری شود و در آمد املاک، زمین، کشاورزی، و باغداری این سرزمین همیشه ایرانی، به نام یک عرب، و به کام آخوندهای تازی مسلک مفتخور فرو می رود؟.
۸- مردم تهران چه طور؟، آیا سر بلند و مفتخرند که نام خیانت کارانی چون، علی شریعتی، آیت الله کاشانی، شیخ فضل الله، مطهری، نواب صفوی، و مانند آن زینت بخش بزرگراهها، و خیابان ها شده است؟.
۹- جاده دوم شمیران در دوران گذشته ساخته شده، و به نام پهلوی نامگذاری کرده اند. آیا این سرشکستگی و خواری برای هر ایرانی نیست که به نام موهوم و خرافاتی ولی عصر که کلاهبرداری دیگر آخوند است، نام گذاری شده باشد؟.
این فرتور دلخراش و غمگساری است که از قربانیان زمین لرزه آذربایجان گرفته شده. در همین حال، همه تلاش رژیم جنایتکار آخوندی آنست که تا می تواند بشار اسد هم جنایت کارش را بر سر قدرت نگاه دارد. به راستی، شرم و نفرین بر این رژیم ضد بشری باذ.
۱۰- آیا رژیم ضد ایرانی، اگر کمی شرافت و انسانیت داشت نمی بایست همه کارهای خود را در هر زمینه تعطیل کند، و با همه وجود، با همه امکانات به وضع مصیبت زدگان، آوارگان، درماندگان، و زخمی های زمین لرزه آذرآبادگانمان برسد؟.
۱۱ – آیا در این موقعیت حساس و ناگوار، رفتن احمدی نژاد تازی نسب و چند تن از جیره خوارانش به عربستان و چاپلوسی تازیان برای نگهداری بشار اسد جنایتکار بر سر قدرت، از خواسته های انقلابی ما در سال ۵۷ بود، و یا پرداختن به ویرانی ها، و نیازمندی های بازماندگان زمین لرزه آذربایجان؟.
۱۲ – آیا این خواست و آرزوی ما بود که در هر شهر، بخش، بجای ساختن بیمارستان، دبستان، دبیرستان، و دانشگاه سطح بالا و با کیفیت ممتاز ( نه دانشگاههای قلابی مسخره و تنها پول ساز اسلامی)، مسجد و حسینیه و یا یا گور هر آخوندی را به نام امام زاده آیینه کاری نموده، و در مغز امت خردباخته فرو کنند؟.
ساختمان امامزاده ارزیل ورزقان به بهره برداری رسید-
این ها که گفته شد، خواست ها و آرزوهای بر باد رفته ملتی است که تسلیم و نوکری را پیش گرفته، و همواره به مجلس آخوند، دشمنان دیرین میهنمان روشنایی و زینت می بخشد. از آن چه گذشت آیا نباید گفت ننگ و نفرین بر هر ایرانی نما که حیثیت، تاریخ، فرهنگ، آیین، آداب، ناموس و شرف ایرانی را به آخوند بفروشد، در مجلس آخوند حضور یابد، و در برابر آنهمه خیانت و جنایت سکوت نماید؟.
برای آن که ملت ایران شرافت، انسانیت، آزادگی، و میهن دوستی خود را نشان دهد، باید فردا آخرین جمعه رمضان، ۲۷ مرداد، همانگونه که شماری از هم میهنان گرانمایه امان پیشنهاد کرده اند، برای جدا شدن از روز لعنتی قدس و پشتیبانی عزیزان درمانده و داغدارمان در آذربایجان، با سر دادن شعار؛ نه سوریه نه لبنان، آذربایجان ایران ، هیکل جنایت کار آخوند را مانند زمین لرزه آذربایجان، به لرزه در آورند.