پیشتر در مقاله ای به میزانِ حساسیت تشکیل شورایِ ملی در خارج از کشور و همچنین ارزشِ هر لحظه ای که بدون اتحاد، یکرنگی و همدلی میان اعضایِ اپوزوسیون هَدر می رود و اینکه چقدر این لحظات حیاتی و تأثیر گذار و سرنوشت سازند، پرداختیم.
در هفته ها و روزهای اخیر، از یک طرف سرانِ کشورِ اسرائیل بر طبلِ خانمان سوزِ جنگ می کوبند و بَر قصد خود مبنی بر بمب بارانِ سایت های هسته ای ایران و مَقرِ فرماندگان درجه اولِ سپاه پاسداران و همچنین متخصصین هسته ای رژِیم پا فشاری کرده و از طرفِ دیگر مسئولین بی فکر و بی کفایت حکومتِ اسلامی، اسرائیل را غده سرطانی منطقه خوانده و شعارِ محو کردنش از رویِ کره زمین را سَر می دهند.!
می توان ادعا کرد که رسانه های خارجی نیز همه در برابر سخنانِ نفرت انگیز سید علی خامنه ای و دیگر سرانِ رژیم تهران جبهه گرفته اند و اخبار منتشر شده ثابت می کنند که شرایط ایران بُحرانی است و غربی ها در حال آماده کردن اذهان عمومی برای راضی نمودن شهروندان شان با طرحِ حمله نظامی به ایران می باشند.
برای مثال “به گزارش دویچه وله فارسی؛ سخنگوی کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا، روز یکشنبه (۱۹ اوت / ۲۹ مرداد) طی بیانیهای موضع این نماینده عالی اتحادیه اروپا را درباره گفتههای اخیر رهبران جمهوری اسلامی علیه اسرائیل به اطلاع عموم رساند.
در بیانیهای که در این زمینه در وبسایت اتحادیه اروپا منتشر شد، آمده است: «نماینده عالی اتحادیه اروپا اظهارات زشت و تنفرآمیز رهبری و ریاست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تهدید موجودیت اسرائیل را به شدت محکوم میکند. حق موجودیت اسرائیل نباید زیر سؤال برود.»
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور انتصابی ایران، در راهپیمایی روز قدس در تهران در روز جمعه (۱۷ اوت / ۲۷ مرداد) دولت اسرائیل را به “غده سرطانی” تشبیه کرد و گفت: «اگر یک سلول از این غده در فلسطین باقی بماند باز آش همان است و کاسه همان.» پیش از این نیز احمدینژاد بارها خواستار “محو اسرائیل از روی نقشه” شده است.
همچنین سید علی خامنهای در سخنرانی خود در باره “روز قدس” در روز چهارشنبه (۱۵ اوت / ۲۵ مرداد) گفت که اسرائیل به زودی از صحنه جهان “محو” خواهد شد. حکومت اسلامی ایران آخرین جمعه ماه رمضان را به عنوان “روز قدس” نامگذاری کرده و هرسال از مردم برای راهپیمایی و اعلام حمایت از مردم فلسطین در این روز دعوت میکند.”
از شرکت نکردنِ مردم در روزِ موهوم قُدسِ امسالِ رژیم و کَچَلی خیابان های تهران و دیگر شهرستان های ایران در این روز ننگین که بگذریم، باید از خود بِپُرسیم که آیا جنگ و حمله نظامی غرب، سببِ آزادی ایران و رهایی مردمان درمانده خواهد شد و یا موجب ویرانی، نابودی و پَسرفتِ چند ده و یا چند صد ساله ایران زمین؟ آیا در صورتِ حمله نظامی غرب، ایران به افغانستانی دیگر تبدیل می شود؟ آیا تمامیت ارضی ایران به خطر افتاده و کفتارهای تجزیه طلب به تنِ بی جانِ مامِ میهن حمله بُرده و تکه تکه اش خواهند نمود؟
شوم بختانه پاسخِ پرسش های مطرح شده تمامن عذاب آور و تلخ می باشند؛ چرا که در صورت حمله نظامی غرب، از ایران ویرانه ای عقب مانده و غرقِ در قحطی و درماندگی و مریضی بَر جای خواهد ماند و شاید بتوان ادعا کرد که شرایط ایرانِ جنگ زده، ده ها بار بد تر و اسفناک تر از وضعیتِ افغانستان و یا عراقِ امروز خواهد بود و از کشورِ زیبای مان جز خرابه ای پُر از جسم های بی جان، چیزی بر جای نخواهد ماند.
در باب به خطر افتادن تمامیت ارضی ایران نیز پیشتر گفته ایم و نوشته ایم که: “با وجود نیروهای نظامی خارجی در کشور بدون هیچ تردیدی تمامیت ارضی ایران زمین نیز در خطر خواهد افتاد و تمامی لاشخوران و کفتارانی که سال های سال است دندان برای تکه و پاره کردن این مرز و بوم و تجزیه این خاک گوهر بار تیز کرده اند، فرصت و موقعیت مناسبی برای ضربه زدن به ایران پیدا نموده و زهر تلخ خود را به کامِ میهن درمانده مان خواهند خوراند.
آن دسته از تجزیه طلبان خود فروخته که هویت شان را بر باد داده و به دستبوسی بیگانه رفته و به نوکری اجنبی در آمده اند، از اوضاع به هم ریخته مملکت بی صاحب مانده و ایرانِ جنگ زده سوء استفاده خواهند کرد و به دنبال پیاده کردن نقشه های شوم شان در راستای دریدن این گُربه هفت هزار ساله زیبا، خواهند بود.
در صورت عَدمِ وجود یک آلترناتیو جدی و حکومتی جایگزین ( همچون حالا ) که از حمایت مردمی برخوردار باشد، غرب ایران را با خاک یکسان خواهد نمود و پس از گلچین نمودن مناطقِ ثروتمند ایران، جسم بی جان و بی حال وطن را در اختیار کفتارهای تجزیه طلب خواهد گذاشت تا هر آنچه می خواند را دریده، به دندان کشیده و ببرند.”
حال چاره چیست و چگونه می توان جلویِ رُخ دادن این اتفاقِ شوم و نابودیِ کامل ایران زمین را گرفت؟
در این ویدیو تماس تلفنی فرضی مزدوران رژیم با نتانیاهو را مشاهده می کنید که مایه شرمندگی و سرافکندگی هر ایرانی با غیرت است.
بدون شک حتی فکر به اینکه حکومت اسلامی می تواند به کمکِ تکنولوژی نظامی پیش پا افتاده و ساختِ روسیه، چین و کره شمالی خود در برابرِ ارتش هایِ قدرتمند و مُدرن کشورهایی چون آمریکا، اسرائیل، انگلستان و فرانسه ایستادگی کند، بسیار ابلهانه و به دور از عقل و منطق است؛ اگر چگونگی حمله نظامی آمریکا به عراق را به یاد داشته باشید، نیک می دانید که صدام حسین با آن همه ادعا و گردن کشی اش و همچنین نیروی هوایی بسیار قدرتمندش، در یک هفته قدرت را از دست داد و فراری گشت و حتی نتوانست یک هواپیمای نظامی را در آسمانِ عراق به پرواز در بیاورد.
بنابراین باید به طور کلی گزینه مقاومت در برابر نیروهای نظامی غربی و یا شکست آنان را از ذهن بیرون کرد؛ تنها گزینه ای که می تواند جان، مال، ناموس و وطن ایرانیان را از گزندِ بیشتر حفظ کرده و مانع ویرانی و نابودی کامل ایران زمین گردد، اتحاد اعضای اپوزوسیون خارج از کشور و تشکیل یک دولت در تبعید و یا یک شورای ملی متشکل از تمامی گروه های فعال، نویسندگان مستقل، ویلاگ نویسان و دیگر انسان های فرهیخته و دانایِ ایرانی که در زمینه سیاست دستی بر آتش داشته و دارند، می باشد.
دولت در تبعید و یا شورای ملی ایرانیان می تواند صدایِ فریادِ خفه شده توسط استبداد اسلامی تمامی مردم ایران را به گوش دُوَلِ خارجی رسانده و خود را به شکل یک آلترناتیو بسیار جدی و قدرتمند در رسانه های خارجی و در نزدِ غربی ها نشان داده و بر اصل حفاظت از تمامیت ارضیِ ایران تأکید کرده و خواهانِ رسیدن کشور به استقلال، آزادی و سکولاریسم دموکراسی نه از راهِ نظامی، بلکه به وسیله به راه انداختن جنبش های مردمی و مَدنی در داخل ایران و حمایت مالی، رسانه ای و معنوی دولت های غربی از آن جنبش های آزادی خواهانه مردمی باشد.
در صورت تشکیل یک شورای ملی در خارج از کشور که مورد احترام، اعتماد و حمایت مردم ایران زمین باشد، عملن پرونده حمله نظامی به ایران برای مدتی بسته خواهد شد و غربی ها به دولت در تبعید ایران امکانات لازم برای به راه انداختن یک جنبش مَدنی آزادی خواهانه در داخل ایران را خواهند داد چرا که بدون شک، به زیر کشیده شدنِ رژِیم اسلامی به دست مردمان ایران زمین بسیار کم هزینه تر و کم خطر تر از حمله نظامی به رژِیمِ تهران است.