بهرام مشیری آن مردِ میهن دوست و آزادی خواه، در گفتگویِ خود با آقای فروزنده، مجریِ تلویزیون اندیشه که در روزِ بیست و نُهم مُرداد ماه انجام گرفت، آمادگی خود را برای شرکت در مناظره و مباحثه ای با حضور رضا پهلوی اعلام نمود؛ بدون شک اگر رضا پهلوی شجاعتِ لازم برای قبول این پیشنهاد و شرکت در این گفتگوی زنده را داشته باشد، یکی از تأثیر گذارترین روزهای تاریخ معاصرِ ایران رقم خواهد خورد.
این گفتگو از آن جهت بسیار سرنوشت ساز خواهد بود که پرده از حقایق بسیاری که در زیرِ غُبارِ دروغ، جعل و تحریف قرار گرفته اند، برداشته خواهد شد و یک بار برای همیشه حقیقتِ پنهان شده در پسِ رخدادهای تاریخی زمان شاهنشاهی پهلوی و همچنین اشتباهات، کوتاهی ها و جنایت های صورت گرفته توسطِ شخصِ شاه و درباریانش در آن زمان، برای همگان روشن خواهند گشت.
می توان مناظره بهرام مشیری و رضا پهلوی را رو در روییِ سلطنت طلبی و جمهوری خواهی دانست؛ آن گفتگویِ زنده می تواند دادگاهی باشد که در پایانش خوشنامی را به یکی از آن دو گروهِ سیاسی تقدیم و داغِ ننگ و خیانت را بر پیشانی دیگری حَک خواهند کرد؛ آیا مشاوران و اطرافیان رضا پهلوی به وی اجازه خواهند داد تا در چنین مباحثه ای و آن هم با حضورِ انسان فرزانه و با دانشی چون بهرام مشیری شرکت کند؟
تا کنون رضا پهلوی در هیچ گفتگوی تلویزیونی که در آن فردی با سواد و فرهیخته همچون بهرام مشیری وی را به چالش بکشد، شرکت نداشته است و بیشتر اوقات وی در تلویزیون های سلطنت طلب و در مقابلِ مجریان کاسه لیس و اعلی حضرت گو ظاهر شده و همواره نوعِ مصاحبه ها به شکلی بوده که فردی فرودست، با شاهزاده پهلوی فرادست سخن گفته و هیچگاه فردی جرأت و شرافت لازم برای به زیر سوال بردن رضا پهلوی و خانواده اش را نداشته است.
بی تردید از آنجایی که بهرام مشیری اعتبارش را در نزد مردم ایران نه به دلیل نام خانوادگی اش بلکه به خاطر صداقت و مرامِ آزادی خواهانه اش به دست آورده و کمترین احتیاجی به رضا پهلوی و چاپلوسانِ اطراف وی ندارد و کاملن مستقل است و همچنین به سببِ آنکه مشیری از هر جهت و به خصوص در زمینه سواد و دانش سیاسی و تاریخی ده ها مرتبه بالاتر از رضا پهلوی و مشاورانش قرار دارد، مناظره با وی برای شاهزاده که از سیاست فقط راه افتادن به دنبالِ سیاستمداران غربی و گردن کج نمودن جلوی ایشان را یاد گرفته، شاید به قیمتِ از بین رفتن تمامیِ اسم و رسم خانوادگی وی تمام شود.
به گمان نگارنده چنانچه شاهزاده قصد دارد از آبرو و حرمت تاج و تخت پدر و پدر بزرگ شان در مقابل بهرام مشیری به هر قیمتی که شده دفاع کند، به یکی – دو سال کلاسِ فشرده جعلِ تاریخ معاصرِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مملکت نزد دروغگویان و جاعلین رخدادهای ایران زمین نیاز دارد تا شاید بتواند برای مثال کودتای ننگین بیست و هشت مرداد را که پدرش به دستور آمریکایی ها در ایران پیاده نمود، رستاخیز مردمی معرفی نماید.!
در این ویدیو بهرام مشیری آمادگی خود برای مناظره تلویزیونی زنده با رضا پهلوی را اعلام می کند.
البته شاهزاده حتی در صورت دست بردن به دامان جعل و دروغ نیز نخواهد توانست ذهن آگاه و روشن بهرام مشیری را گمراه کرده و از چنگ پرسش های اساسی و چالش برانگیز وی و همچنین پاسخ های مستند و معتبرش در رابطه با سیاست های غلط رضا شاه، محمد رضا شاه، خانواده و درباریان پهلوی فرار نماید. با تمامِ این تفاسیر آیا رضا پهلوی حاضر خواهد شد در چنین مناظره ای شرکت کرده و از خود و خانواده اش دفاع کند؟
حتی اگر رضا پهلوی در این مناظره شرکت نکند و از گفتگو با بهرام مشیری فرار کند نیز این مسئله برای وی بسیار گران تمام خواهد شد؛ زیرا مردم حقیقت جویِ ایران از خود خواهند پرسید که اگر ریگی در کفش این شاهزاده و خاندانش نیست و ایشان از هر نظر بی تقصیر و از هر گناه و اشتباهی مصون می باشند، چرا رضا پهلوی از داشتن یک مباحثه زنده تلویزیونی با بهرام مشیری طفره می رود و از چنین گفتگویی دوری می جوید؟
در پایان نگارنده پاسخی برای تمامِ کسانی که اعلام آمادگی بهرام مشیری برای مناظره با رضا پهلوی را در این شرایط حساس امری اشتباه و در راستای خواسته های رژیم می خوانند، می نویسد:
” گاهی شرایطی پیش می آید که آدمی در قِبال سخنان بی پایه و اساس عده ای لمپن سیاسیو تهمت هایی که ایشان به مردان بزرگ و خدمتگزار تاریخ این مرز و بوم همچون دکتر مصدق می زنند، احساس مسئولیت می کند و سکوت در مقابل آن همه یاوه گویی، همچون خیانت به تاریخ و کمک به تحریف آن است.
نگارنده همانقدر که بر روی اتحاد تمامی ایرانیان در شرایط حساس کنونی تأکید دارد، به همان اندازه نیز از دروغگویی و تحریف تاریخ و دفاع های متعصبانه از شخصیت های تاریخی فراری است؛ یادمان باشد که ما یک بار چوبِ وحدت کلمه را سی و چهار سال پیش خورده ایم.
یادواره مشهور پارسی می گوید: “مار گزیده نیز از ریسمان سیاه و سفید می ترسد” و به گمان نگارنده همانقدر که تلاش برای اتحاد و همدلی و یکصدایی نیکوست، فعالیت در راستای روشنگری و بازگو کردن حقایق تاریخی نیز امری پسندیده و واجب است؛ نمی توان با کسانی که انگ و برچسب مزدوری و خیانت بر سینه بزرگمردان و شیرزنان تاریخ این مرز و بوم می زنند و به دفاع کورکورانه و متعصبانه از یک سری شخصیت های خاص تاریخی می پردازند و بویی نیز از ادب و اخلاق نبرده اند، متحد شد. ”
زنده باد آزادی، پاینده باد ایران و سرنگون باد استبداد