خبرهای ناگوار و دلهره آور زناشویی کودکان و نونهالان از هر گوشه و کنار می رسد. خبرهایی که آینده ای بس تیره و تار برای ایرانی دربند و ساقط شده از هستی ها را به دنبال خواهد داشت. بنا برگزارش چهارشنبه ۱/۶/۹۱ رادیو فردا، (۱) در سال ۸۹، ۳۴۲ هزار کودک زیر ۱۸ سال در ایران ازدواج کردهاند که ۴۲ هزار آن کودکان میان ۱۰ تا ۱۴ ساله بودند.
همچنین، در سال ۹۰ خورشیدی، در استان تهران ۷۵ دختر یا پسر کمتر از ۱۰ سال ، ۳۹۲۹ دختر و پسر میان ۱۰ تا ۱۴ سال، و ۱۹۲۷ دختر و پسر میان ۱۵ تا ۱۹ سال ازدواج کردهاند. علاوه بر این ازدواج های نارس و بی خردانه که به ثبت رسیده، زناسویی هایی هم در دهات و میان خانواده های فقیر و کم درآمد صورت می گیرد که تنها حالت خرید و فروش داشته، و کودکان کم سن و سال قربانی بی خردی و هوس های بزرگان خود می شوند.
از این که بگذریم بر پا کردن بساط عیش و عشرت و عشق بازی به نام صیغه گری است که ازسه دهه پیش تا کنون به همت و خواسته رژیم در ایران بر پا شده، و در حقیقت روسپی خانه هایی است که به تولید نوزادان بی نام و نشان و سرگردان در محیط آش و لاش و آخوند زده ایران می پردازد.
هدف رژیم از تشویق به این ازدواج ها چیست؟
باید گفت که رژیم به دنبال خودکامگی و برای پایزیستی خود از این عملکرد ناشایست سه هدف را دنبال می کند:
۱- بازار کسب و کار و تولید درآمد روزانه برای چندین هزار آخوند مفتخور و سربار جامعه فراهم می شود.
۲- دیگر این که رژیم به خیال خود می تواند نوزادان حاصل از این ازدواج های بی خردانه را شستشوی مغزی داده، برای آینده خود شمار بیشتری مزدور و امت وابسته تربیت کند.
۳- منافع و مصلحت رژیم ایجاب می کند که مردم هرچه بیشتر درون مشکلات و معضلات خود دست به گریبان باشند. زیرا تنها افراد مستمند، فقیر، و درمانده اند که به سراغ آخوند و دکانداری او؛ مسجد، امامزاده، و روضه خوانی می روند. وگرنه افراد بی نیاز و خردمند که به آخوند کاری ندارند.
چه خانواده هایی کودکان خود را قربانی ازدواج زودرس می کنند؟
خرافات مذهبی و تبلیغ آخوندها برای ازدواج و این که زناشویی در سنین پایین تر ثواب بیشتر دارد و دختر باید نخستین عادت ماهانه (پریود) خود را در خانه شوهر آغاز کند، خانواده های نا آگاه و نادان را به گمراهی می کشند و فرزندانشان را قربانی می کنند.
در سال ۱۳۸۹، ۱۳۱ دختر زیر ۱۵ سال با مرد بالای ۵۰ سال ازدواج کرده اند (۲). در سال ۸۸ نیز ۱۰۰ دختر باز هم زیر ۱۵ سال، با مردان بالای ۵۰ سال ازدواج کردند. بنابراین، در می یابیم که در ایران، ازدواج کودک با کودک نیست، بلکه ازدواج کودک با بزرگسال است. چنانکه ازدواج دختران بین ۱۰ تا ۱۴ سال با پسران ۲۰ تا ۲۴ سال است، که از نظر مقایسه سنی، انتخاب نادرست است.
این ویدیو که گزارشی از صدای آمریکا می باشد، زناشویی کودکان خردسال ایران را در چند سال گذشته بررسی می نماید.
هنگامی که پیامبر آخوندها و رهبر مسلمانان جهان، در سن پیری ۵۴ سالگی در بیابان خشک عربستان با دختر بچه ۶ ساله ای نرد عشق می بازد، و او را در نه سالگی به رختخواب می برد، آیا این رفتار زشت حیوانی نمی تواند سر مشق و نمونه ای برای امت نادان اسلامی باشد؟. نکته دیگر که این فاجعه ازدواج خردسالان را در ایران تقویت می کند، بنا بر گزارش شماری از رسانه ها، (۳) به دلیل معتاد بودن پدر در خانواده، از دست دادن پدر، یا مادر، و یا ناچار به زندگی کردن با ناپدری و یا نامادری است.
این ویدیو جریان خواستگاری محمد از عایشه را به صورت نمایشنامه با موزیک بیان می کند. دیدن آن را به شما عزیزان توصیه می کنیم.
چگونه می توان در مورد خواست های اجتماعی تصمیم گرفت؟
در کشورهای پیشرفته و آزاد جهان، بی مطالعه و بدون حساب و کتاب در ترکیب اجتماع دست نمی زنند. چنانچه برنامه ای از سوی دولت و یا نماینده ای پیشنهاد شود، مدتها مورد بحث و گفتگو در رسانه ها خواهد بود تا دیده گاه و نقطه نظر همگان در آن دخالت داده شود. سپس کارشناسان و شماری روانشناس گفتار و پیشنهادهای مردم را ارزیابی می کنند. آنگاه مورد خواست را در پارلمان به رأی گیری می گذارند. بازهم پس از سنگین سبک کردن همه جانبه آن مورد، در نهایت به آن رأی می دهند که آیا می تواند به صورت قانون قابل اجراء باشد یا خیر؟.
پیامد ازدواج های نارسا و زود رس چیست؟
در یک اجتماع به هم ریخته و آش و لاش کشورمان که به اصطلاح سنگ روی سنگ بند نمی شود، زناشویی و تشکیل خانواده از اهمیت خاص و ضروری به شمار نمی آید. کشوری که ۷۰٪ آن را جوانان از نسل سوخته و سرگردان، بدون کار، جای زندگی، و درآمد روزانه تشکیل می دهد، چگونه می توان انتظار داشت که فرد دیگری را نیز به درون بدبختی و سیه روزی خود کشاند و بدتر آن که فرزندانی ناخواسته به وجود آورده، در اجتماع ولبشو و بی درو دروازه ما سرگردان نمود؟!.
برای هر زناشویی که صورت گیرد، مسکن، خوراک، پوشاک و وسیله رفت و آمد مورد نیاز است. چنانچه نوزادی هم در راه باشد، علاوه بر خوراک و پوشاک، مسأله فرهنگ و آموزش، بهداشت و درمان، تندرستی و بهزیستی، و تربیت درست کودک برای ساختن اجتماعی بهتر و بالاتر باید پیش بینی شده و به اجراء در آید. در غیر این صورت، در سال های آغاز زندگی مشترک به دلیل نا به سامانی ها، اختلاف و سرانجام جدایی به وجود می آید، و شیرازه خانواده ها از هم می پاشد.
پیامد فاجعه انگیز از جدایی ازدواج های نورس
نتیجه نهایی و بدترین آن، سرگردان ماندان دختران جوان جدا شده از شوهر، وبال گردن خانواده خود شدن، و سرانجامی شوم تر از آن به فساد و روسپی گری کشیده شدن آن ها است. بدیهی است، آخوند برای اینگونه فاجعه و فساد اجتماعی نگران نیست. بلکه هرچه ملت درمانده تر و گداتر باشد، دکان های آنها که امام زاده (قبر آخوندها)، و مسجد و حسینیه ها باشد، پر رونق تر، و پر مشتری تر خواهد بود. به روسپی و هرجایی کشیده شدن آنها نیز برای کانون و مراکز صیغه آخوندها موهبت و برکت است.
در این ویدیو بهرام مشیری با استناد به کتاب های تاریخی سن واقعی عایشه ۶، و یا ۷ ساله را که آخوندها با شارلاتانی او را ۱۸ ساله می دانند، رسوا و برملا می سازد.
حال، آخوند بی سواد و ضد ایران و ایرانی، دهان خود را باز می کند و به شنوندگان خود که افرادی بی سواد و ناآگاهند، توصیه به ازدواج های کودکانه و تولید فرزندانی حساب نشده می کند. هم اکنون در کشورمان دختران و پسران زیادی در سن بالای ۲۵-۴۰ سال کمترین امکان زندگی مانند کار، در آمد، خانه، رفت و آمد ندارند، و به ناچار خود سربار پدر و مادرشانند. پس چگونه و بر چه اساسی آخوند بی خرد دست به چنین جنایتی می زند و کودکانی که باید به دبستان روند و هنوز تن و اندام خود را هم درست نمی شناسند وادار به این خودکشی اجتماعی می کند؟.