در روز ههای اخیر عباس فخرآور طی یک بیانیه با امضاء ” کنفدراسون دانشجویان ” ازپیمان عارف با عنوان یکی از بنیانگذاران این گروه نام برده است . متن این بیانیه به شکلی تنظیم شده که بیانگر همکاری و نزدیکی پیمان عارف با گروه مذکور دارد . این ادعا تا چه اندازه صحیح است ؟
شرکت غیر انتفاعی که عباس فخراو تحت نام ” کنفدراسیون دانشجویانِ ایرانی ” در آمریکا ثبت کرده، در حقیقت ایده ای بود از پیمان عارف، فعال دانشجویی و زندانی سیاسی که چند سال پیش با هدف احیاء کنفدارسیونی قدیمی دانشجویان مطرح شده بود. عباس فخرآور این ایده را در نبودِ پیمان عارف و دیگر فعالین شناخته شده دانشجویی دزدیده و در آمریکا به عنوان یک شرکت غیر انتفاعی به اسم خودش ثبت کرده است.
در این ویدیو پیمان عارف از چگونگی به سرقت رفتن ایده تشکیل کنفدراسیون دانشجویی به دست امیر عباس فخرآور سخن می گوید.
پیمان عارف در یک مصاحبه ویدیویی که چند ماه پیش منتشر شده به صراحت گفته بود: ” من عضو نیستم … ، هر کسی که اعای عضویت میکند باید یک برگه عضویت ، کارت عضویت و … داشته باشد … ، عباس فخرآور پنج سال است که از ایران خارج شده اما هنوز موضوع ایشان دامنگیر من است … ، من خواهش میکنم ایشان به شکلی عمل کنند که دیگر این فایل بسته بشود … ”
پیمان عارف در فَروردین ماه سال هشتاد و شش، در وبلاگ شخصی خود مطلبی را نوشت با عنوان “امیر بَس کن!” و در آن نامه به روشنی به مرزبندی میانِ خود و فَخرآور می پردازد و به وی هشدار می دهد که راه و روشی که انتخاب کرده نه دُرست است و نه قابل دفاع!” (برای خواندن آن مطلب اینجا کلیک کنید) حال قضاوت درباره میزانِ وقاحتِ فَخرآور بر عهده شما خواننده گرامی است.
با اینکه پیمان عارف بارها و بارها هر گونه ارتباط و عضویتش در کنفدراسیونی که فَخرآور تشکیل داده را رَد نموده، اما باز هم عباسِ فخرآور با پُر رویی و وقاحتِ تمام، نامِ پیمان عارف را در کنار به کار برده است.
در این ویدیو پیمان عارف فعال دانشجویی و زندانی سیاسی از بی اطلاعی خود در مورد سو استفاده امیر عباس فخرآور از نام او به عنوان موسسان و اعضای گروهی که نام جعلی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی را بر آن نهاده اند می گوید..
او سالهاست که از این روش استفاده میکند؛ برای نمونه در فَروردین ماهِ سال هشتاد و پنج، هفت تن از زندانیان سیاسی در پاسخ به گُستاخی فَخرآور که بی شرمی را به غایت رسانده و خود را سخنگوی زندانیانِ سیاسی معرفی کرده بود، دست به افشاگری زدند و در نامه ای نوشتند که:
“اخیرا باخبر شدیم که فردی به نام امیرعباس فخرآور خود را بنام سخنگو و نماینده زندانیان سیاسی اعلام کرده است. ما زندانیان زیر ضمن تکذیب این ادعا اعلام می داریم که امیر عباس فخرآور عامل اطلاعات قوه قضائیه بوده که به جرم اعمال منافی عفت به زندان افتاده و در زندان قصر در سال هشتاد و دو، همکاری خود را با حفاظت زندان آقای عباسی که در زندان مسئول اطلاعات آنجا بوده آغاز و شروع به اطلاع رسانی و آدم فروشی می کرده است.
وی سپس به زندان اوین و بند سیاسی انتقال یافت و با معرفی خود به عنوان “فعال دانشجویی” سعی در نفوذ به هسته زندانیان سیاسی در بند یک اندرزگاه هفت نمود. اما بزودی افشاء گشته و در زندان تبدیل به مهره سوخته گشت.
فخرآور پس از مدتی ماندن در زندان، و با اینکه مدت محکومیت اش به نصف نرسیده از حدود یک سال است که به بیرون از زندان انتقال یافته و کوشش می کرد که خود را به خارج از کشور برساند. اما با افشاگریهای نیروهای آگاه، موفق به انجام این ماموریت نگشت. (اعلام خبر کذایی حکم تیر نیز برای همین منظور بود که به جایی نرسید.)
بنابراین او که به لطف قوه قضائیه دانشجوی دانشگاه پیام نور شده، از طرف اطلاعات قوه قضائیه به ماموریت جدید و سازماندهی شده دیگری، یعنی تشکیل انجمن زرد دانشجویی در دانشگاه پیام نور اقدام نمود. تا بدین وسیله بتواند عناصر آماده مبارزه را شناسایی کرده و در مقابل انجمن های دانشجویی حاضر در جنبش دانشجویی به موازی سازی و ایجاد اختلاف بپردازد.
کما اینکه در طی چند سال گذشته تنها کارکرد وی ایجاد اختلاف در صف مبارزان سیاسی بوده است. متاسفانه زندانیان که ماهیت ایشان همواره برای آنها روشن بوده است از معرفی او به جامعه، ازترس نا امید شدن هموطنان مبارز به ویژه در خارج از کشور خودداری کردند.
اینک که گستاخی را به حدی رسانده که شخصیت پلید و منفی خود را زیر لوای نماینده سخنگوی زندانیان سیاسی مخفی کند چاره ای ندیدیم جز آنکه به افشاء ماهیت واقعی او بپردازیم. متعاقبا در چند روز آینده تاریخچه مختصری از فعالیتهای پلید این عنصر نفوذی ارائه خواهیم داد.
حجت بختیاری – بهروز جاوید تهرانی – ابراهیم مومنی – بینا داراب زند – فرهنگ پورمنصوری – ولی الله فیض مهدوی – خالد هردانی؛ زندان اوین و زندان رجائی شهر – شنبه دوازده فروردین هشتاد و پنج برابر با اول آوریل دو هزار و شش” (برای خواندن آن نامه اینجا کلیک کنید)
روش کار عباس فَخرآور به این شکل است که با بدون داشتنِ کمترین هراس، حیا و شَرمی از ابزار دروغ استفاده میکند. از دیگران به عنوان نبردبان ترقی استفاده می نماید و همینکه پایش مُحکم شد، شروع به تخریب و ترورِ شخصیتی همان هایی می کند که سببِ دیده شدنش شدند؛ کسی که جرمش بنا بر اسناد مختلف، مصاحبه ها و نامه های منتشر شده از سوی زندانیان سیاسی قاچاق عتیقه و تجاوز به دختران دانشجو بوده است. (سند یک – سند دو – سند سه)
لازم به ذکر است که تا کنون سه مقاله در راستای شناساندن ماهیتِ واقعی عباس فَخرآور نوشته ام، هدف از نگاشتن این مقاله ها ترور شخصیت نیست بلکه نمایش بدون تعارفی است از هویت کلاش و ناپاکِ عباسِ فخرآور و این سلسله مقاله ها تا شناساندن کامل این فرد به همگان با قدرتی چند برابر، ادامه خواهد داشت.