هنگامی که شیری غران و خروشان با برخورد ضربه ای شل و ناتوان می شود، همه قدرت و نیروی دفاعی خود را از دست می دهد و حتی نمی تواند در برابر یک کفتار، و یا شغالی هم ایستادگی کند. این مثال کشور مصیبت دیده و آخوند زده ما است که هم اکنون در برابر دشمنان درون و برون مرزی یارای پایداری و مقاومت ندارد.
کارهای تروریستی رژیم در جهان، کینه توزی و دشمنی آن با کشورهای دیگر، و تلاش مزدوران و فرصت طلبان ایرانی نما و بیگانه، سایه جنگ را بر سر کشورمان افکنده، و آوای ناهنجار آن از هر سوی شنیده می شود. جنگی که به دلیل خودکامگی رژیم، و سودجویی کشورهای باختری در ایران به وجود می آید بسی ویران کننده و خانمان برانداز است که گفتاری از آن پیامد های آن به درازا می کشد، و ما در مقاله پیشین خود اندکی از آن را یادآورشدیم.
نکته دیگر این که با بروز چنین فاجعه ای، به دلیل ضعیف شدن ایران، احتمال پاره پاره شدن، و تجزیه کشور بالا می رود. هنگامی که به تاریخ گذشته نگاه می کنیم، جنگها به دلیل نادانی، بی سیاستی، و کوتاهی رهبران و فرمانروایان، هم چنین خیانت مسئولین، و نزدیکان بوده است. برای نمونه، جنگ های ده ساله ایران با شوروی که پیامد آن از دست دادن بیش از یک سوم خاک ایران بود، به واسطه نادانی و بی سیاستی فتحعلیشاه قاجار، وسوسه و خیانت آخوندهای ایران و عراق، و توطئه انگلیس و همکاری آن با شوروی بود. تجزیه هندوستان، جداکردن پاکستان و بنگلادش از پیکر آن نیز نخست کار خیانت کاران داخلی، و سپس کار و سیاست موزیانه انگلیس بود.
عملکرد رژیم اسلامی هم با سیاست های خرافاتی فتحعلی شاه شباحت زیادی دارد. با این تفاوت که، ما هم اکنون در دنیای پیچیده تر زندگی می کنیم، و با سیاستمدارانی تجربه دار تر، و مزدورانی کار کشته تر، و خیانت کار تر سر و کار داریم. حال، ببینیم چه کسانی طبل جنگ می زنند، و در انتظارند تا به لاشه ناتوان و بر خاک افتاده میهنمان حمله کنند؟:
الف- جداکردن آذربایجان
آذربایجان، مهد آزادگان، شیر مردان، و شیر زنان ایران است. آذربایجان همیشه سنگر نفوذ ناپذیر و سدی محکم و استوار در برابر دشمنان بوده است. اران که ایرانی الاصل می باشند و در درازای تاریخ پاره ای از ایران بوده است، پس از جدایی از روسیه در سال ۱۹۹۱، به جای آن که به مام میهن برگردد، با حقه بازی و برنامه سازی کشورهای بیگانه و مزدوران جاه طلب ارانی، نام جعلی آذربایجان بر آن گذاشته شد. هم اکنون، همان مزدورانی ارانی (آذربایجان دروغین)، و مزدورانی خودکامه و جاه طلب در میان آذربایجانی ها، در جهان راه افتاده اند، و با تبلیغات خود به دنبال جداکردن آذربادگانند.
برای نمونه مزدورانی که در کالیفرنیا زندگی می کنند، نماینده پارلمان آمریکا را به نام دانا روربکر را واداشته اند تا به هیلاری کلینتون نامه ای بنویسد و حمایت دولت آمریکا را برای تجزیه آذربایجان و پیوستن آن به اران خواستار شود. به راستی خیانت مزدوران ایرانی در بیرون از کشور تا چه اندازه زشت و بی شرمانه است. خوشبختانه هم میهن گرانمایه و فرهیخته ما دکتر رضا مریدی «اهل اورمیه» نماینده پارلمان انتاریو کانادا نامه ای به دانا روربکر سناتور کارچاق کن و دلال محبت کالیفرنیا نوشته و او را به باد انتقاد کشیده است. به راستی وجود ایرانیانی پاک سرشت و نیک نهاد مانند دکتر رضا مریدی موجب افتخار و مباهات هر ایران دوست است.
جا دارد که هم میهنان ما در کالیفرنیا این خیانت کاران ایرانی نما را که مقامات سیاسی آمریکا را به خیانت برای کشورمان وا میدارند و یا نظیر تریتا پارسی با سازمان ناپاکی که بر علیه آزادی و مردم ایران درست کرده، و هوشنگ امیر احمدی بیشتر شناسایی نموده و به همگان به ویژه به مقامات آمریکایی معرفی کنند، و نامه تندی نیز به این سناتور کارچاق کن بفرستند تا کاسه داغ تر از آش نباشد.
هرآن گاه که ما با نام تریتا پارسی برخورد می کنیم، به یاد سلمان پارسی و خیانت هایش به کشور و ملت ایران در ۱۴۰۰ سال پیش می افتیم. در حقیقت تریتا پارسی، همان سلمان پارسی زمان ما است. خوشبختانه دکتر آرش ایراندوست سرپرست سایت Pro-democracy Movement of Iran (PDMI, نامه سرگشاده ای به امضای گروهی از ایران دوستان ایرانی و خارجی مانند؛ Kenneth R. Timmerman، رضا خلیلی، Walton K. Martin، Dr. Gill Gillespie، امیل ایرانی، پروین ایراندوست، رکسان گنجی، و شماری دیگر از فرهیختگان فرهنگ دوست و آزاده طلب به این سناتور کارچاق کن فرستاده اند که بسیار پر محتوا و در خور ستایش است.
ب- جدا کردن کردستان
کردها شناسنامه و فرهنگ ایرانند. کردها پایه گذار و پیشاهنگ تاریخ این کشورند. بدون کردها، ایران معنا و مفهومی نخواهد داشت. بازهم مزدورانی جاه طلب که برای خودشان به دنبال پست و مقامی هستند، به جای آن که کردهای دیگر را که از مام میهن به دور افتاده اند به کشور بازگردانند، با بیشرمی به دنبال نقشه خیانت بار جدا کردن کردستانند.
به تازگی ائتلاف و پیوندی میان دو حزب کومله و دموکراتیک کردستان ایران به وجود آمده است. تا زمانی که اینگونه پیوستن ها در راه مبارزه با رژیم سرکش و تفرقه برانگیز ایران و در راه آبادانی کردستان باشد کاری پسندیده و در خور ستایش است. ولی امیدواریم که اینگونه گرایش ها بوی خیانت و جدایی از مام میهن نباشد.
پ- جدا کردن استان هرمزگان و جزیره های ایران
به دنبال دخالت های ایران در بحرین، امارات، و کشورهای دیگر کناره شاخاب پارس، و تهدید به بستن تنگه هرمز، رژیم کشورهای عربی به ویژه دولت قطر به کشورهای غرب پناه بردند، و با پرداخت پول های فراوان، آنان را همدست و همراه خود نمودند. آنان در پی آنند که چنانچه ایران راه عبور کشتی های نفتی را ببندد، بی درنگ کشورمان را به اشغال خود در آورند، و منطقه جنوبی شامل استان هرمزگان و جزیره ها را از ایران جدا سازند.
پیامد جدا کردن و تجزیه یک کشور
تاریخ نشان می دهد که بخش های تجزیه شده به دلیل ضعیف شدن و آسیب پذیری زیاد بیشتر می توانند مورد دستبرد و دستاویز کشورهای دیگر قرار گیرند. نمونه آن جدا شدن پاکستان و بنگلادش است که هرکدام در بدبختی و سیه روزی خود گرفتارند و کشورهای سلطه طلبی چون انگلیس و یا عربستان در سیاست آنان دخالت فراوان دارند. تا آن جا که پاکستان هم اکنون مکتب خانه و مرکز تولید تروریست های جهانی، و پخش خرافات عربستان سعودی است. ولی هندوستان با به وجود آوردن دموکراسی چهار اسبه به سوی پیشرفت و سربلندی جلو می رود و در آینده نزدیکی یکی از چهره های درخشان تکنولوژی، صنعتی، و فرهنگی جهان خواهد بود.
چه گروه و قومی در زیر ظلم و ستم رژیم خودکامه اند؟
در کشورهایی که حکومت های ظالم و دیکتاتور بر سر کارند، همه قوم ها و گروهها تحت ستم و بیدادگری اند. کشورما ایران در سراسر تاریخ گرفتار خودکامگان و دیکتاتورها بوده، و می توان گفت که تقریباً در هیچ دوره ای از آزادی و دموکراسی برخوردار نبوده است. بنا براین، مردم ما از طعم و اثرات بی پایان آزادی ناآگاه و بی اطلاعند. در کشورمان آذرآبادگانی همان گونه ستم می بیند که به بلوچ می رسد، و یا کرد و لر ظلم بیکران رژیم خودکامه را با پوست و گوشت و خون خود لمس می کند. در کشور ما سوای مزدوران و کیسه دوزان گرداگرد رژیم که به تاراج کشور پرداخته اند، و امت خردباخته که از آنان پشتیبانی می کنند، بیشترین مردم ایران از داشتن آزادی و هرگونه امتیازی محرومند. این تفاوت نمی کند که یک نفر ترک باشد، یا فارس. کرد باشد، و یا بلوچ.
این ویدیو نشان می دهد که آذری ها فرزندان راستین ایرانند. آنان به جای اینکه اران از دست رفته را به مام میهن باز گردانند، نباید در هیچ شرایطی خواهان جدایی از سر زمین مادری خود باشند. ما به آذری و آذربایجانی و دیگر اقوام همیشه ایرانی افتخار می کنیم و به دنبال آنیم که همگی در رفاه و آسایش به سر برند و در درآمد و منافع کشور نیز سهیم و در همه کارها تصمیم گیرنده باشند.
پس تکلیف قوم های استثمار شده چیست؟
راه رهایی در گسستن و جدایی نیست. جداطلبی فرار از مسئولیت و پشت پازادن به آئین، تاریخ، و پشتوانه یک تمدن دیرینه است. اگر افغانستان را انگلیسی ها از ایران جدا کردند، افغانستان به آزادی و پیشرفت بهتری نرسید. بلکه در میان کوره راه و دستاویز کشورهای سلطه گر باقی ماند. آزادی کمی که در ایران بزرگ داشت و همه امتیازات آن را از دست داد. و ناچار شد که از حقیقت جدا شدن از مام میهن، ایران بزرگ را فراموش کند و تاریخی جعلی برای خود بسازد و مشتی دروغ به فرزندان خود تحویل دهد. در ضمن از سهم منابع سرشار عظیم نفت و گاز ایران که می توانست به آن منطقه هم برسد، جدا ماند.
حال، هربخشی که از ایران جداشود به همان سرنوشت مانند افغانستان گرفتار خواهد شد. کردستانی که مام اصلی میهن ما بوده است و پادشاهان بزرگی مانند دیااکو، فره فرتیش، و هوخشتر به جهان تاریک و سیاه آن زمان ارائه داده است، چگونه می تواند خود را از فرزندانش یعنی فارس، بلوچ، لر، و دیگران جداسازد؟. بهتر است احزاب کردستان با هم آمدن و همکاری با اقوام دیگر ایرانی، به جای پاره پاره کردن خود، دیو خونخوار را در پس قلعه زندانی کنند و مملکت را به آزادی و سربلندی رسانند.
کشورهایی مانند آمریکا، استرالیا، و کانادا، تشکیل شده از اقوام و ملیت های گوناگون، در پناه آزادی و دموکراسی، مانند زنجیر به هم پیوسته اند و چهار اسبه در راه پیشرفت و سربلندی در تاخت و تازند.
ما هم به دنبال آنیم که با برخورداری از آزادی و دموکراسی، کردها، آذری ها، بلوچها، فارس ها، و دیگر اقوام ایرانی برای خود پارلمان و انتخابات آزاد داشته باشند و مانند ایالت های آمریکا و یا کشور سوئیس، قوانین، بودجه ها، انتصابات، نوع و تقسیم شغل، محلی بوده، و هربخش در سرنوشت خود حاکم و تصمیم گیرنده باشد.