هرباور دینی برای باورمندان آن ارزنده و گرامی، و برای دیگر باوران نیز پذیرفته و احترام آمیز است. انسان ها حق دارند تا به هردین و مسلکی روی بیاورند، دستورات آن را به کار برند ولی نمی توانند در یک جامعه به عنوان اسلحه برای نابودی هم نوعان خود از آن بهره بگیرند. دین و هر باوری وقتی خوب است که بتواند بر خشم و عصیان، و خروشان و بی دادگری ما دهنه زند و ما را آرام و سبکبال سازد. به گفته دیگر، دین برای تلطیف احساس و روان انسان هاست، نه خشونت، طغیان، درندگی، گستاخی، انتقام، و نابودی دیگران.
وقتی یک هندو، در ژانویه ۱۹۴۸ مهاتما گاندی پیامبر صلح و آشتی را به گلوله می بندد و از پای در می آورد، این عصیان گری و کشتار انسانی بزرگ، نمی بایست دستور و خواسته دین باشد. بلکه جنایت و خودکامگی انسان هاست که در لباس دین در آمده است. هنگامی که آمریکایی های سپید پوست هزاران سرخ پوست را به عنوان دستورات دین مسیح در آمریکای جنوبی از پای در می آورند، باز هم نمی تواند دستور و خواسته دین باشد. زیرا اگر دینی چنین دستور کشتن دیگران دهد، آن دین جای پرسش و سؤال است و باید از آن دوری نمود.
هرگونه کشتاری، آنهم به عنوان دستورات دین در هر مکان و هر جامعه جنایت و محکوم است. زیرا بشر که نمی تواند موجودی را خلق کند و به جسم جامد و بی روحی جان بخشد، چگونه اجازه دارد و می تواند جان انسانی دیگر را بگیرد؟!. در دوران پیش از رنسانس، به دستور سردم داران و دکانداران دین در کلیساها، هزاران انسان را به جرم بی دینی و بداندیشی سوزاندند و یا به صلیب کشیدند. بازهم اینها خودکامگی بشر است و نمی توانست دستورات دین مسیح باشد.
کشتار ۷۷ نفر و زخمی نمودن ۲۴۲ نفر به وسیله یک افراط گر مذهبی بنام آندرس بریویک Anders Behring Breivik در تابستان گذشته در نروژ که حکایت از خشم یک مسیحی علیه مسلمانان بود نیز نمونه دیگری از نادیده گرفتن و تجاوز یک انسان به حریم باورهای گروهی دیگر است. کشتار مسیحییان در روسیه پس از برانداختن خانواده رومانف The Romanovs به وسیله کمونیست های اشغال گر نیز نمونه دیگری از تجاوز به باورهای یک گروه، و کشتار انسان های بیگناه است. کشتار بیش از ۸۰ میلیون مردم روسیه در جنگ دوم جهانی به وسیله رژیم خودکامه روسیه که عموماً هم مسیحی بودند و یا فرستادن مخالفین به سیبری و از میان بردن آنها در زندان های یخبندان سیبری، نمونه دیگری از جنگ با دیگر اندیشان است.
بخش کوتاهی از نمونه فیلمی که در آمریکا از زندگی پیامبر و عملکرد او ساخته شده است.
بر همین روال، کشتار و قتل عام پیروان بهایی در سرتاسر ایران بنا به وسوسه و رجز خوانی آخوند فلسفی در مسجد شاه تهران در سال ۱۳۳۲ خورشیدی نیز نمونه ای دیگر از وحشی گری است که به عنوان اسلام و برای اسلام صورت پذیرفته است. همچنین کشتار جوانان و دیگر اندیشان در زندان های ولی فقیه به جرم بی دینی، محاربه با خدا، در این ۳۳ سال و یا کشتار چندین هزار جوان انقلابی در سال ۶۷ درون زندان ها نیز نمونه هایی از بی حرمتی و نادیده گرفتن باورهای قلبی انسان های دیگر و یا بهانه ای برای نابودی آنان بوده است.
سالیانی پیش، خمینی که لباس جلادان را به تن کرده بود، علاوه بر کشتار بیگناهان هم میهنمان، دستور قتل سلمان رشدی به دلیل نگارش کتاب “آیه های شیطانی” را صادر می کند. بی تردید، دستور هرگونه قتل و کشتاری، خود یک جنایت است که به عنوان و به نام دین از انسانی ناآگاه داده می شود. البته این دستور بی خردانه و آدم کشی نه تنها سلمان را رشدی را به کشتن نداد، بلکه او را به اوج قدرت و شهرت جهانی رسانید. کتاب آیه های شیطانی نیز که می بایست در کتابخانه ها بایگانی شود، در دسترس همگان و جامعه تحصیل کرده جهانی قرار گرفت.
واما، نکته ای چند در مورد فیلم آمریکایی
این فیلم که گویا از زندگی زنبارگی محمد ابن عبدالله و جنگ های او گفتگو می کند، ساخته یک کمپانی آمریکایی است که نمی تواند رابطه سیاسی و ارتباطی به دولت و دست اندرکاران آمریکا داشته باشد. این فیلم احمتالاً به یکی از دو دلیل زیر ساخته شده است:
۱- در برابر حمله دو هواپیمای تروریست های اسلامی به برجهای دو قلوی مرکز تجارت نیویورک و کشتار نزدیک به ۳۰۰۰ انسان بیگناه و ایجاد خسارت فراوان.
۲- برای سودجویی و بهره برداری کمپانی فیلم ساز با توجه به خشم کشورهای غربی از رفتار شماری از مسلمانان.
در هرحال، بنا به گفته ای تجاوز جنسی و کشتار و حشیانه سفیر آمریکا و چند نفر دیپلمات آمریکایی در بنغازی لیبی و یا تظاهرات گسترده و خانمان برانداز در قاهره پایتخت مصر، و همچنین در تونس، و پاکستان که به عنوان کانون جنایتکاران اسلامی شناخته شده است، نشانه این وحشیگری ها است. زیرا کاری که یک شرکت فیلمبرداری کرده، کمترین ارتباطی به بالارفتن از دیوار سفارتخانه های آمریکا، ویرانی گری، سوزاندن و کشتن مردم در سراسر جهان ندارد.
رژیم غیر مردمی ایران نیز مانند دزدان و چپاول گران، در ۴ فوریه ۱۹۷۹ چون دزدان از دیوار سفارت آمریکا بالارفتند و اموال آن سفارت خانه را به غارت بردند. در سال گذشته نیز همان دزدان و چاقو کشان ولایت فقیه از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند، و بازهم اموال آن سفارتخانه را چپاول کردند. بی تردید این گونه تجاوزها به حریم کشورهای دیگر و غارت کردن آن ها بی پاسخ نخواهد ماند. زیرا دشمنی و کینه توزی دولت بریتانیا علیه کشورمان سابقه دیرینه دارد و باید در انتظار انتقام آنان بود.
واکنش ولی فقیه برای ساختن فیلم آمریکایی
رژیم اسلامی ایران که خلافت و تاج و تخت خود را از سر صدقه دشمنی و کینه توزی با آمریکا و اسرائیل می داند و بیت المال ۷۰ میلیون ایرانی در بند را برای نگهبانی و پایداری خود به حراج گذاشته است، همیشه به دنبال دستاویز و بهانه ای است که چماقداران و قداره کشان خود را به خیابان ها آورده، و به عربده کشی و فریاد زنی پردازد.
بر این اساس، خامنه ای با سخنرانی خود به تحریک و تشویق مردم فرستادن مزدوران و چاقوکشان بسیجی به نام دروغین دانشجو به جلو سفارت سوئیس و فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر دادن، و وادشتن گروههای وابسته به خود برای تبلیغات ضد آمریکایی و نوشتن مقاله های تحریک آمیز در همه روزنامه های حکومتی از اقدات گسترده ضد ملی و ضد مردمی این رژیم است. آخرین دستور خامنه ای رفتن مردم و نماز گذاران امروز پس از نماز جمعه مردم به خیابان ها است که این روضه خوان مشهدی چنین آتش بیار معرکه است.