چرا حتی یک ایرادِ منطقی علمی می تواند وجودِ خدایِ ادیان را رَد کند؟ ۲۲

شاید باید در ابتدا یک آشنایی مختصر از منطق و رابطه گزاره های منطقی نیاز باشد. تا جایی که می دانم حداقل همه دانش آموزان دبیرستان ایران در رشته ریاضی و انسانی رابطه های گزاره منطقی را خوانده اند؛ می دانند جملات شرطی و دو شرطی چیست اما برای کسانی که آنرا نداشته اند یک دوره کوتاه می کنیم:

ترکیب دوشرطی یک عملگر منطقی است که دو گزاره را به هم وصل می‌کند تا نشان دهد p اگر و تنها اگر q، که p فرض یا فرضیه است و q حکم یا نتیجه می‌باشد و البته بر عکس چون دوشرطی است q می تواند فرض ما باشد و p حکم و نتیجه ما: p ↔ q گزاره دوشرطی است. درستی این رابطه وقتی است که هر دو p و q درست یا غلط باشند. اگر یکی از آنها درست و یکی غلط باشد رابطه دو شرطی کاذب است.

به راستی که در حالِ حاضر و با وجود پیشرفت خارق العاده علم و وجود دانشمندانِ کم نظیری همچون ریچارد داوکینز و... که با منطق و دانش و اخلاق، به نقدِ ادیان و خدایِ موهوم مذاهب می پردازند، باور داشتن به وجود موجودِ نامرئی به نام خدا که تمامی دنیا را خلق کرده، بسیار به دور از خرد و منطق است.

به راستی که در حالِ حاضر و با وجود پیشرفت خارق العاده علم و وجود دانشمندانِ کم نظیری همچون ریچارد داوکینز و… که با منطق و دانش و اخلاق، به نقدِ ادیان و خدایِ موهوم مذاهب می پردازند، باور داشتن به وجود موجودِ نامرئی به نام خدا که تمامی دنیا را خلق کرده، بسیار به دور از خرد و منطق است.

نمونه گزاره ی دوشرطی درست: جسم آینه ای به جسمی می گویند که اگر و تنها اگر تصویر شیئی مقابل خود را نشان دهد. دو شرط آن این است: اگر جسمی آینه ای باشد تصویر شیئی مقابل خود را نشان می دهد و شرط برعکس آنهم این است که اگر جسمی تصویر شیئی مقابل خود را نشان داد آن جسم یک جسم آینه ای است.

این گزاره تنها وقتی درست است که دو طرف شرط یا هر دو درست باشند یا هر دو نادرست. در نمونه آینه هر دو درست را بالا گفتیم پس به هر دو نادرست می پردازیم: جسمی آینه ای نیست اگر و تنها اگر آن جسم تصویر شیئی مقابل خود را نشان ندهد.

برای روشن شدن بیشتر گزاره های غلط را هم می گوییم، حالت اول: جسمی آینه ای نیست اگر و تنها اگر آن جسم تصویر شیئی مقابل خود را نشان دهد. حالت دوم: جسمی آینه ای است اگر و تنها اگر آن جسم تصویر شیئی مقابل خود را نشان ندهد. دیدیم در هر دو حالت جمله بی معنی و گزاره ی دو شرطی غلط می شود، حال بیاییم این گزاره را در عمل ببینیم:

یک تعریف کلی از خدای دانای مطلق است که یک رابطه ی درست دو شرطی است، از اینجا آغاز می شود: خدا باید دانای مطلق باشد چون باید بر همه چیز محیط باشد، نتیجه دانایی مطلق خدا این است که او بر تک تک اتفاقات این جهان باید آگاهی کامل داشته باشد. این تعریف دقیق و کلاسیک خداست. که خود یک رابطه ی دو شرطی می سازد:

“خدا دانای مطلق است اگر و تنها اگر او همه چیز را بداند.” ( p ↔ q)

این گزاره بالا منطقی است و یک گزاره ی درست است، پس با این گزاره ی درست یک سنگ محک داریم برای بررسی خدای ادیان؛ اگر با این محک هماهنگ بودند می توان گفت که خدای آنها خدای دانای مطلق است اگر نه که می دانیم خدای دانای مطلق نیست.

همین پیوند را می توان درباره ی توانایی مطلق خدا و عدالت مطلق خدا که دو تعریف دیگر از اوست استفاده کرد که دقیقن “برهان شر” از بخش مطلق بودن عدالت ثابت می کند که خدای ادیان نمی تواند در این جهان وجود داشته باشد.

در بررسی هر یک از خدایان اگر تنها به یک نکته نقض از رابطه ی دو شرطی بالا برسیم آن خدا باطل است.(البته برای عدم گرفتاری در مغلطه “مصادره به مطلوب” باید همه ی حالت ها را در نظر بگیریم که مطمئن شویم که این کار را در آخر خواهیم کرد)

حال خدای ادیان ابراهیمی را در نظر می گیریم: این خدا بخاطر دانایی مطلق خود باید از همه فرآیند پیدایش با خبر باشد، چون خودش آفریده پس باید بداند چگونه و با چه ترتیبی آفریده است. اما در تک تک کتاب های مقدس ادیان ابراهیمی (تورات فصل نخست: پیدایش – انجیل بخش عهد عتیق بخش نخست: پیدایش و قران در سوره های متعدد اما مشخص ترین آن فصلت آیه های ۹ تا ۱۲) آمده که خدای ادیان ابراهیمی نخست زمین را آفریده سپس ستارگان را.

در این سری از ویدیو ها، دانشمند فرهیخته ریچارد داوکینز به شرحِ “پندار (توهم) خدا” می پردازد.

حال ما می دانیم که نخست اینکه اصلا چنین زمان بندی و مرحله بندی نبوده و پیدایش جهان یک چیز پیوسته بوده و هم اینکه می دانیم ستارگان حداقل قبل از زمین و گیاهان روی زمین بوجود آمده اند. این نشان می دهد که q ما رد و نقض شده است.

پس نشان می دهد که خدای این ادیان نمی دانسته که ترتیب و چگونگی پیدایش چگونه است. q ~ آنگاه P ~ را نتیجه می دهد و برعکس؛ پس گزاره درست این است: خدایی که دانای مطلق نیست نمی داند که تک تک اتفاقات جهان چگونه صورت گرفته است ( p ↔ ~ q ~ ).

حال برای پرهیز از هرگونه ماله کشی و البته ارتکاب مغلطه “مصادره به مطلوب” همه ی حالت های امکان این اشتباه را در نظر می گیریم:

۱- خدای گوینده ی آن سخن دانا نیست.

۲- این کتاب ها متعلق به خدای دانایی نیست (یعنی گوینده ی آن توهم یا دروغ به خدای دانا بسته) اینجا دو حالت می شود که آیا دروغ گفته یا توهم بوده که هر دوی این حالت ها هم بررسی می شود.

۳- این کتاب ها متعلق به خدای دانا هست، اما آن خدای دانا کتابش تحریف شده.

حال به بررسی دو حالت دوم و سوم که ماله کشان و مغلطه کاران از آن بهره می برند، می پردازیم:

حالت دوم با اینکه با حالت نخست متفاوت است اما از آنجا که تک تک ادیان ابراهیمی این مشکل را داشته اند (و البته در یک بررسی کلی تر ادیان غیر ابراهیمی هم همین مشکل را دارند)، نتیجه اش این است آنچه پیامبران به نام خدا گفته اند توهم آنها یا دروغ بوده؛ اگر خدایی هم موجود باشد تا کنون کتاب و پیامبری نفرستاده است.

فرگشت یا تکامل نظریه ای است علمی که با تکیه بر اسناد متعبر، با قدرت هر چه تمامتر وجودِ خدایی که زمین را در شش روز آفریده را رَد می کند. دینداران با علم و دانشی که خدایان موهوم شان را به زیر سوال می برد، مشکلاتی عمیق و ریشه ای دارند.

فرگشت یا تکامل نظریه ای است علمی که با تکیه بر اسناد متعبر، با قدرت هر چه تمامتر وجودِ خدایی که زمین را در شش روز آفریده را رَد می کند. دینداران با علم و دانشی که خدایان موهوم شان را به زیر سوال می برد، مشکلاتی عمیق و ریشه ای دارند.

اما حالت سوم: این مساله چون در همه ی کتاب های مقدس در زمان های مختلف تکرار شده است و همه ی الهیون در طول تاریخ پیش از علم (پیش از فهمیدن این سوتی علمی و حتی پس از فهمیدن آن) به آن استناد کرده اند، احتمال تحریف حداقل این بخش را غیر ممکن می کند(ممکن است در بخش های دیگری تحریف شده باشد).

اینجا یک دو راهی جلوی راه الهیون است و آن اینکه اگر بپذیرند کتاب خدا تحریف شده پس نمی توانند هیچ دستور و قانونی الهی از آن بیرون بکشند و حتی خود ناقض متن آن است که گفته خدای آنها این کتاب را از تحریف پاسداری کرده و دچار یک پارادوکس مهلک می شوند.

اگر بگویند متن اصل است و تحریف نشده پس این حالت را از سه حالت کلی معادله ی بالا خارج کرده اند و در آن صورت تنها حالت باقی مانده این است که “خدای گوینده ی آن سخن دانا نیست” پس نمی تواند خدا باشد.

تنها یک مساله بررسی اضافه می کنیم آن هم اینکه آیا این پیامبران دروغ گو بوده اند یا خیر؟ اگر از دید روانشناختی نگاه کنیم و بررسی میزان باور خود آنها به کلام خود نشان می دهد که آنها نمی توانسته اند انسان های دروغ گو و شیادی باشند، تنها مشکل آنها این بوده است که به دانش اندک زمان خود و این توهم که فرستاده ی خدایی هستند یقین داشته اند.

پس برچسب زدن اینکه آنها انسان های شیاد یا دروغ گویی بوده اند یعنی آنکه آنها می دانسته اند که خدایی نیست اما به دروغ گفته اند که خدایی هست که این درست نیست، چون به سادگی دانش آن زمان به این حد امروزی نبوده که از این امر آگاهی داشته باشند.

گذشته از آنانی که توهم و ایمان کور آنقدر چشمشان را بسته که حقایق علمی را نمی بینند، اما اینکه در عصر دانش امروزی کسانی پیدا شوند و با آگاهی از همه ی این علم همچنان سخن آنان را تکرار کنند این افراد شیاد و دروغ گو هستند.

نتیجه اینکه: بنا به دستاوردهای علم و دانش خدای ادیان وجود خارجی نداشته و تنها توهم افرادی بوده که خود را فرستاده ی او می دانسته اند و بستن نسبت دروغ گو به این افراد هم از خردورزی به دور است. چون آنها نمی دانسته اند دچار توهم هستند.

  • Sun_lip

    p ↔ q گزاره دوشرطی است
     
     به علت اینکه علم بشر تا کنون  نسبت به آفرینش کامل نیست و بر اساس شواهد کم خود یعنی داخل محیط بوده . متاسفانه داری نتیجه گیری میکنی. پس گزاره شما کاملا اشتباه می شه !!   شما خارج از دنیا بودی که ببینی چطوری درست شده؟؟؟   یا فقط به حدس کاملا حدس شواهد دانشمندان استناد کردی که این استنادی باطل است.
    مثل این میمونه که یه کرم توی معده انسان بوجود بیاد و در مورد سیاست خارجی امریکا نظر بده

  • به نظر من این دلایل بسیار ناقص تر از ان است که بتواند وجود خدا را نقض کند…و مهمتر از همه انکه ما هرچه در مورد افرینش جهان میدانیم در حد حدس و گمان است .در ضمن این پیامبران  الهی  که شما میگویید توهم زده بودند پس ان هم معجزه را از کجا اوردند؟اصلا فکر کنیم معجزه ای هم در کار نبوده….اما فقط یک سوال…اایا این علم و منطقی که میگویید همه چیز را به اثبات رسانده… ایا میتواند شرح دهد که چگونه انسان میتواند تولید مثل کند؟ایا کسی میتواند بطور منطقی توضیح دهد که  چگونه است که جنین  بوجود میاید؟ایا این علم شما کوچکترین اطلاعی از نحوه کار مغز دارد؟ و یا میتواند بگوید که اعصاب چگونه دستورات مغز را انتقال میدهند؟پس علم ما بسیار ناقص است….شاید این علم به حدی پیشرفت کند که بتواند جواب این سوالها را بدهد اما این نیز ممکن است که همان علم پیشرفته شاید بتواند روزی وجود خدا را نیز به اثبات برساند

    • آنچه هستی است و بشر تا کنون بدان آگاهی یافته، در راستای  فرگشتی است که بر اساس فیزیک و ریاضی بناشده. آن چیزی که دانشمندان جهان بدان ها دست یافتند و ما هم  درستی آن را پذیرفته ایم.
      کتاب های مذهبی سرتاپا دروغ، و بنا بر نادانی و نا آگاهی مردمان چند هزار سال پیش به وسیله انسان هایی فرصت طلب و یا خوش خیال ولی کاملن بی اطلاع گفته و نوشته شده. به سال ها وقت و تلاش نیاز است که شما مطالعه کنید و به این حقایق و به افسانه بودن ادیان پی ببرید- سهراب ارژنگ

      • دوست عزیز…مشکل من ناقص بودن و عقب ماندگی همان علمیست که شما اینقدر به ان اعتماد دارید…علم انسان بسیار ناقص تر از ان هست که بتوان اینقدر با اطمینان در مورد یک نظریه که حتی دانشمندان نیز زمانی که از ان سخن میگویند تاکید میکنند که همه چیز فقط حدس و گمان است سخن گفت…نمونه اش این سوال که پیدایش جنسیت(نر و ماده) در کجای جدول تکامل قرار دارد؟و اینکه قبل از پیدایش  جنسیت تولید مثل چگونه صورت میگرفته؟شما که اینقدر از علم سرچشمه دارید و سالها وقت گذاشته و تلاش کردید ایا میتوانید تولید جنین را به طور منطقی  و علمی برای من نادان که بسیار تحقیق کرده ام ولی به نتیجه قانع کننده ای نرسیدم توجیه کنید… جناب اقای ارژنگ!!!

    • Pooria Shahnamood

      شکاک جان برای آدم کردن این جماعت که تازه میگه پس معجزه از کجا اوردن و آیا علم میتونه این و اون رو توضیح بده راه سختی پیش رو داری.

  • Loosybadi

    ۱-سخن دو  نفر نخست درست است علم بشری نسبی است و در طی تاریخ خود بارها به اشتباهات خویش پی برده و بدان اعتراف کرده و گاه چیزی را که نسلها و قرنها در ست و عین واقعیت می پنداشتند، عین جهل خوانده و بدان خندیده است. حال اگر این دستاوردهای حقیقت پنداشتۀ امروز هم روزی از غلط از کار درآید، چه؟!
    ۲- این علمی که چنین دقیق و مورد اتکاست چرا نمی تواند: هیچ توضیحی برای خواب و مردن و رؤیا و عشق و ایثار و غایت وابتدای وجود و… بدهد؟! 

  • Khondalkhan

    با سلام
    متاسفانه دلایلتون بسیار ناقص بود.
    *
    فقط یک سوال پیش میاد ، چجوری  پیامبران دروغ نمیگفتند و در عین حال میگفتند وحی بهمون میشده؟

    • مجتبی

      کتاب جولیان جینز رو بخون

  • Maria

    chetor mishe ba ye chizi ke kamel nist chizi ro ke kamel hast ro sabet kard?!!!… hatta daneshmandan ham migan ke hame chiz ro nemidunan… pas nemitunan edea konan….

  • ضد سکولار

    ارزش نداره که با شما صحبت کنم ولی بزرگترین داشمندان دنیا وجود خدا رو تصدیق کردند ولی شما احمق ها هیچ سرنوشتی رو برای اینده خودتون ندارید و اخر هم به قول شاعر : خاک گل کوزه گران خواهید شد ( در جهت ساخت سفال کاسه دستشویی . با تشکر از لطیفه های شما …. در ضمن شما خیلی بی ادب هستی که اینطور تصویری رو در سایت قرار دادید . به امید هدایت شما ……   راستی زیادی فضولی نکن .

  • Hosseinbaila1111

    فرض میکنیم  صبحت شما درست خدایی وجود نداره پس جهان هستی چگونه به وجود آمده؟ میخوای قضیه big bang را مطرح کنی قبول ما منکرش نمیشیم ولی همون انفجار چه جوری به وجود آمده؟ بالاخره یک ذره ایی یک چیزی وجود داشته که اون ذره هم باید خالقی می داشته ؟غیره اینه؟ میبینیم که علم هنوز خیلی از سوال ها رو نتونسته جواب بده پس نمیشه به علم هم کاملا اعتماد کرد.

    • سامان

      خدا در قران میگه ما تمام هرچه در زمین و آسمانها است در شش روز آفریدیم و هر مسلمانی که بیگ بنگ و تکامل را که از نظر علمی کاملا ثابت شده است را قبول داشته باشد دیگر مسلمان نیست و پیروی از غیر مسلمان منظورم دانشمندان غربی و غیر مسلمان کاملا مخالفت آشکار با اسلام و قران است

  • Koroushe/saghir

    چرا حتی یک ایراد منطقی علمی می تواند وجود (کورش صغیر) را رد کند؟

  • komeil

    ببین عزیز.تو داری رو چه علمی این حرفارو میگی؟؟علم عالمان؟؟دانشمندان؟؟باشه.انیشتن رو که میشناسی.تمام تئوریهاش فووووووق الهاده بده دیگه؟مگه نه؟؟حالا بذار بگم که همش کشکه.چرا؟؟واسه اینکه همشون بر پایه این اصل که سرعت نور ثابت و ماکزیموم ۳۰۰km/s خواهد بود.حالا اینکه ۴ ۵ سالی هست که سرعت فوق نور کشف شده.پس کلا انیشت و فیزیک کوانتوم جدید زیر سواله.پس دیگه از این p انگاه q ها نیار عمو جون.باشه؟افرین

  • Azadeh

    خسته نباشین
    با خواندن نظرهای افراد موافق خدا و پیغمبر شما به سادگی در می یابید که سطح درک و فهم این افراد چقدر بالا و عالیست و به سادگی به جای جواب دادن به این بحث بسیار ساده که یک آمیب هم آنرا میفهمد سفسطه میکنند.
    مطمئنا هرکس که سر سوزنی عقل داشته باشد میفهمد که اگر خدایی هم وجود داشته باشد آن نادانی که در ادیان به آن اشاره شده است، نخواهد بود.

  • سعید

    اینجا هرگز بحث تکامل و چگونگی خلقت نیست، اینجا سخن از اثبات دروغ بودن پیامبران و امامان خودخوانده و خدایان دروغشان است.
    شاید خدا وجود داشته باشد، ولی هرگز نمی تواند اینقدر نادان و احمق باشد که از یک بچه ۱۰ ساله امروزی هم کمتر بداند و نتواند جواب دهد که شبها خورشید به کجا می رود و یا مریضی و بیماری از شیطان ها که بندگان خدا را تهدید می کنند، نیست و اینکه نداند هرگز کسی نمی تواند ۱۱۲٫۵ درصد ارث بر جای بگذارد و ….
    بی جهت نیست که ادیان همگی با دانش و علم سر مخالفت داشتند و در دوران قرون وسطای اروپا قصد سوزاندن گالیله را داشتند و در حمله اعراب به ایران کتابخانه ها و کتابها را سوزاندند و امروزه نیز ملاله یوسفزای (دختری که دختران دیگر را به با سواد شدن دعوت میکند) را ترور میکنند. ادیان مختلف به جز علما و بزرگان و کتاب مثلا آسمانیشان دیگران را نادان و گوسفند و نیازمند راهنمایی می دانند و این را به مردم ساده  القا میکنند که فقط ما میدانیم که دنیا چگونه است و هر کس دیگری که در جلوی راهشان قرار بگیرد او را نابود میکنند.
    بی جهت نیست که کمترین دانشمندان در کشورهای شدیدا مذهبی وجود دارند آن هم به این علت است که آنها با کوشش فراوان از زیر بار سنگین نادانی که دین برای ملتشان آفریده، خود را رها ساخته اند.و نیز مدتی را در کشورهای پیشرفته از نظر دانش و علم به فراگیری علم مشغول بوده اند.
    درمورد اینکه شما اسم تکامل را برده اید باید بگویم من خودم هنوز تکامل را قبول ندارم اما این باعث نمیشود که کورکورانه چرت و پرتهایی را که چندهزار سال پیش عده ای زرنگ برای سوار شدن بر دوش انسانها ابداع کرده اند و امروز اشتباه بودن آنها ثابت شده است را بپذیرم.مانند این است که:خانه شما را آقای X ساخته باشد و شما ندانید. بعد از شما بپرسند خانه شما را چه کسی ساخته است؟ و شما جواب را ندانید، ولی همسایه تان بیاید و الکی بگوید آقای Y و بعد همه این حرف را باور کنند و بدون بررسی و دانش کافی به طور کورکورانه این حرف را بپذیرند و گسترش دهند.
    بی شک دانش و علم این چیزها را در آینده کشف خواهد کرد ولی تا آن زمان خود را در توهمات بی پایه و بنیان غرق نکنیم که عده ای با نشستن بر ندانستن ما به ورطه سقوط بکشانندمان.
    میدانیم که امروزه یک بچه پانزده ساله شاید به اندازه یک دانشمند دوهزار سال پیش دانش داشته باشد البته اگر آن بچه نخواهد همه چیز را کور کورانه بپذیرد مسلما دانشش از خدایان و پیامبران دروغینشان در هزاران سال پیش بالاتر است.
    شک نکنید که علم در طی سالیان آینده بسیاری دیگر از اسرار گیتی را کشف و به جهانیان اعلام خواهد کرد و باز هم ماله کشان به دنبال ماله کشیهای جدیدتر خواهند بود.

  • سعید

    این خدایی که این همه دانا است چرا برای کوچکترین مسایل جوابی ندارد چرا نمی داند که اسکیموها از گرما خوششان می آید و نه مثل عربها از خنکی و سرما و فقط نوید بهشت خنک و آبها و نوشیدنی های سرد و تگری را داده است.
    این خدا چرا نمی داند که اسکیموهای هم هستند که در مناطق سردسیر زندگی میکنند و برایشان پیامبری نمیفرستد که به آنها گوشت حلال و حرام را یاد بدهد؟
    چرا برای آنان معلوم نکرده است که نماز اول صبح و نماز ظهر و شب و… آنها چطور باید باشد وقتی شش ماه شب و شش ماه روز دارند. حتما باید شش ماه نماز شب بخوانند و فقط یک نماز صبح دارند و …
    این خدایی که ادعا میکند دانای مطلق است (علم هرگز نمی گوید همه چیز را میدانم و تا وقتی به یقین نرسد دروغ به خورد مردم نمی دهد) و همه چیز را میداند چرا در کتابهای آسمانی اش فقط برای مردان نعمتهای بهشتی قرار داده است و زنان را جزو آدمیزاد نمی داند.
    علم به این خاطر قابل اتکاست که اگر روزی به اشتباهش پی ببرد میتواند به آن اعتراف کند اما دانای مطلق همه چیز دان از ۱۴۰۰ سال پیش لب فروبسته و گفته که دیگر از این به بعد چیز جدیدی احتیاج نیست که یاد بگیرید چون من همه علوم را در کتابم برایتان فرستاده ام و نیز اگر روزی اینم دانای بی چون و چرا که حتی نمی داند شبها خورشید به کجا می رود، بگوید اشتباه کردم همان مشکلی برایش پیش می آید که در این مقاله به آن اشاره شده است یعنی من دانای مطلق نیستم پس خدا نیستم بلکه یک انسان بودم که این حرفها را زدم و چون این انسان اکنون زنده نیست پس هرگز نمی تواند گندی را که به اسم خدا بوجود آورده پاک کند.
    به همین خاطر است که چون و چرا در مورد وجود خدا در ادیان با مجازات شدیدی همراه میشده است تا کسی جرات طرف شدن با خدایی را که نان روحانیون را میداده است نداشته باشد.

    • HADI

      خداوند . بعد از ساخت جهان مادی . به هیچ وج دست به نظم فیزیکی نمیزد . با این دلیل که اگر قرار است یک گراف دوری زده شود و ده تا راس داشته باشیم . باید ده تا راس پیموده شود تا نظم  آفرینش و زندگی مادی شکل گیرد  اگر قرار است یک نفر تصادف نکند و یک نفر خلافکار نشود این نظم بهم میخورد خداوند در نظم فیزیکی ساختارش دخالتی نمیکند وقتی خون بعد از سالیان در قلب یا مغز طرف لخته میشود باید سکته صورت گیرد و این سکته دلیل های قبلی خود را دارد . بنده با بررسی های لازم به این نتیجه رسیدم دخالت خداوند شاید در متافیزیک اشخاص مورد نظر خودش مانند پیامبران بوده و لی به هیچ وج دخالتی در نظم فیزیکی انجام نداده و همین علت باعث شده شر در جهان بودجود بیاد . بلفرض خداوند وجود نداشته باشه یا هست قادر نیست . اما وقتی شما با سرعت بالا بری ته دره این ساختار بدن ضعیف شماست که میگه باید بدن از کار بی افته . پس مطمن باشید بدن قوی تری هست که تا کنون پایدار است این شخص دانا و قوی ما اسمش گذاشتیم خداوند . شما میتونید بزارید ناخدا  یا سبوس – اینها اصطلاحات هست . پس نتیجه دوم این شد کسی و شخصی قوی تر هست که وقتی با سرعت ته دره پرتاب شود زنده خواهند ماند تا زمینه فراهم سازند برای بقیه . . در ضمن یه خبر خوشحال کننده بدهم که خداوند هر چیزی که آفرید به هیچ وج از بین نمیبرد حتی بدترین انسان و آدمیزاد کره زمین باشد منظورم از بین بردن یعنی اینکه به مرحله قبلی خود برگرداند یعنی نیستی

  • سعید

    اینجا هرگز بحث تکامل و چگونگی خلقت نیست، اینجا سخن از اثبات دروغ بودن پیامبران و امامان خودخوانده و خدایان دروغشان است.
    شاید خدا وجود داشته باشد، ولی هرگز نمی تواند اینقدر نادان و احمق باشد که از یک بچه ۱۰ ساله امروزی هم کمتر بداند و نتواند جواب دهد که شبها خورشید به کجا می رود و یا مریضی و بیماری از شیطان ها که بندگان خدا را تهدید می کنند، نیست و اینکه نداند هرگز کسی نمی تواند ۱۱۲٫۵ درصد ارث بر جای بگذارد و ….
    بی جهت نیست که ادیان همگی با دانش و علم سر مخالفت داشتند و در دوران قرون وسطای اروپا قصد سوزاندن گالیله را داشتند و در حمله اعراب به ایران کتابخانه ها و کتابها را سوزاندند و امروزه نیز ملاله یوسفزای (دختری که دختران دیگر را به با سواد شدن دعوت میکند) را ترور میکنند. ادیان مختلف به جز علما و بزرگان و کتاب مثلا آسمانیشان دیگران را نادان و گوسفند و نیازمند راهنمایی می دانند و این را به مردم ساده القا میکنند که فقط ما میدانیم که دنیا چگونه است و هر کس دیگری که در جلوی راهشان قرار بگیرد او را نابود میکنند.
    بی جهت نیست که کمترین دانشمندان در کشورهای شدیدا مذهبی وجود دارند آن هم به این علت است که آنها با کوشش فراوان از زیر بار سنگین نادانی که دین برای ملتشان آفریده، خود را رها ساخته اند.و نیز مدتی را در کشورهای پیشرفته از نظر دانش و علم به فراگیری علم مشغول بوده اند.
    درمورد اینکه شما اسم تکامل را برده اید باید بگویم من خودم هنوز تکامل را قبول ندارم اما این باعث نمیشود که کورکورانه چرت و پرتهایی را که چندهزار سال پیش عده ای زرنگ برای سوار شدن بر دوش انسانها ابداع کرده اند و امروز اشتباه بودن آنها ثابت شده است را بپذیرم.مانند این است که:خانه شما را آقای X ساخته باشد و شما ندانید. بعد از شما بپرسند خانه شما را چه کسی ساخته است؟ و شما جواب را ندانید، ولی همسایه تان بیاید و الکی بگوید آقای Y و بعد همه این حرف را باور کنند و بدون بررسی و دانش کافی به طور کورکورانه این حرف را بپذیرند و گسترش دهند.
    بی شک دانش و علم این چیزها را در آینده کشف خواهد کرد ولی تا آن زمان خود را در توهمات بی پایه و بنیان غرق نکنیم که عده ای با نشستن بر ندانستن ما به ورطه سقوط بکشانندمان.
    میدانیم که امروزه یک بچه پانزده ساله شاید به اندازه یک دانشمند دوهزار سال پیش دانش داشته باشد البته اگر آن بچه نخواهد همه چیز را کور کورانه بپذیرد مسلما دانشش از خدایان و پیامبران دروغینشان در هزاران سال پیش بالاتر است.
    شک نکنید که علم در طی سالیان آینده بسیاری دیگر از اسرار گیتی را کشف و به جهانیان اعلام خواهد کرد و باز هم ماله کشان به دنبال ماله کشیهای جدیدتر خواهند بود.

  • نگهبان محله

    (ثم ) که بعدیت را مى رساند، صرفا بـعـدیـت در خـبـر را مـى رسـانـد، نـه بـعـدیـت بـه حـسـب وجـود و تـحـقـق را.پس استدلال شما باطل است.

    در سوره نازعات آفرینش زمین را بعد از آسمان بیان می کند و این در رد سخن شماست:أَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ﴿۲۷﴾ رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾ وَأَغْطَشَ لَیْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾ وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا ﴿۳۰﴾

  • اودیسه

    اسم این ۴ خط نوشته رو گذاشتید مقاله؟؟؟؟!!!! مقاله نویسی یه سری اصول داره، یه مقدمه می خواد، یه چکیده می خواد، شرح کلی می خواد، نتیجه گیری می خواد و…. بعید می دونم تا الان مقاله نخونده باشید…

  • اودیسه

    پیشنهاد می کنم دو گروه (چه خداباوران و چه خداناباوران) از نظریه های علمی مصادره به مطلوب نکنند. چه بسیار نظریه ها و یا قوانین مسلم علمی ای بوده اند که با یک مشاهده جدید (یعنی مثال نقض) به کلی رد شده اند. نظریه ها و قوانینی که شاید فکرشان را هم نکنیم. در زیر دو نمونه خدمتتان می آورم:
    توضیح آنکه در لینک اول (نظریه مرکزیت جهان) هرچند این نظریه رد شده، ولی منظور اینست که نظریه ها توسط دانشمندان به راحتی می توانند به چالش کشیده شوند
    http://bigbangpage.com/?p=6051

    http://bigbangpage.com/?p=11540

    با تشکر فراوان