رژیم اسلامی برای بقا و پایداری خود از هیچ جنایتی رویگردان نیست. آن چه برای رژیم اهمیت دارد، نبودن هرگونه مخالف سیاسی و نفس کشی است که به روش دیگر می اندیشد و یا به راه دیگری می پردازد. خمینی در همان سال نخست حکومت خود بارها به شکستن قلمها، و خفه کردن صداها دستور داد و همواره نگران و پشیمان بود که چرا همه مخالفان راه و روش خود را در ماههای اول حکمرانی اش نابود نکرده است.
دستور کشتار جمعی سال ۱۳۶۷ چندین هزار نفر از زندانیان سیاسی از جوان های برومند میهنمان، کشتار زندانیان سیاسی در سراسر کشور به اتهام ” محارب با خدا“، ” اقدام علیه امنیت کشور”، ” توهین به مقدسات”، ” توهین و جسارت به مقام رهبری”، ” ارتداد و بازگشت از دین”، ” مفسد فی الارض” و یا کشتار در زیر شکنجه به بهانه سکته قلبی، خودکشی و دهها ترفند دیگر، نموداری از خودکامگی و سیاست های آدم کشی و ضد انسانی این رژیم است.
دستور خمینی برای قتل عام و کشتار جمعی مخالفین، و ممنوع کردن همه احزاب
راه دیگری که رژیم برای تصفیه مخالفان سیاسی خود در پیش گرفته و همچنان بدان عمل می کند، کشتار جمعی زندانیان سیاسی به عنوان قاچاقچی، خرید و فروش، پخش، و توزیع تریاک، هروئین، و مانند آنست. برکسی پوشیده نیست و بیشتر مردم می دانند با توجه به این که مرزها در اختیار و در زیر نفوذ و قدرت پاسداران و و ابستگان رژیم است، قاچاق سالانه صدها تن مواد مخدر به کشور نمی تواند کار افراد عادی و قاچاقچی معمولی باشد. به گفته دیگر گذراندن کامیون هایی پر از تریاک و مواد دیگر از مرز افغانستان به درون ایران، و اعتیاد و از پای در آوردن چند میلیون نسل جوان کشور، تنها به خواسته و کمک پاسداران مرزبان و گروههای همکار با آنان امکان پذیراست.
در کشوری که دست آفتابه دزد را قطع می کنند ولی هرکدام از افراد رژیم، وابستگان، و هم پالکی های آنان میلیون ها دلار پول از جیب ملت و بیت المال را دزدیده در حساب بانک های خارجی ذخیره کرده اند، در مورد قاچاقچیان نیز نمی تواند برخورد بهتری بشود. چنانکه کسانی را برای داشتن و یا خریدن چند مثقال تریاک به دار می زنند، ولی در گوشه و کنار خانه هر آخوند، حاجی بازاری، امام جمعه، سربازان امام زمان، شماری پاسدار، بسیجی، تریاک و مواد دیگر فراوان و در دسترس همگان است.
روزنامه ابزرور چاپ لندن در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲ از کشتار جمعی و سیستماتیک متهمین به عنوان قاچاق مواد مخدر در زندان های سراسر ایران، به ویژه زندان وکیل آباد مشهد گزارش می دهد. بنابر گزارش سازمان حقوق بشر، در ایران در سال گذشته ۶۰۰ نفر سر به نیست شدند که دست کم ۴۸۸ نفر آنان به بهانه قاچاق مواد مخدر بوده است. از میان کسانی که متهم به قاچاق تریاک می باشند، جوانان افغانی اند. هم اکنون نیز ۴۰۰۰ نفر از افغان های محروم و ساده دل را به همین بهانه در زندان وکیل آباد مشهد در صف اعدام جای داده اند.
این ویدیو از صدای آمریکا در مورد اعدام زندانیان وکیل آباد مشهد و سرپوش گذاشتن بر روی اعدام ها به گفتگو می پردازد.
این روزنامه بنا به نوشته سازمان های حقوق بشر می نویسد که کشتار پی در پی زندانی های سیاسی به عنوان قاچاقچی برای ترس رژیم از پیدایش و وقوع انقلابی به دنبال انقلاب کشورهای اسلامی و یا “بهار عربی” است. بدین روش است که رژیم هرساله گروه زیادی ازجوانان انقلابی و مخالف خود را به بهانه قاچاق و خرید و فروش مواد مخدر نابود و سر به نیست می کند.
نکته دیگر این که دولت بریتانیا سالانه پول و امکانات زیادی از جمله سگ هایی که می توانند مواد مخدر را ردیابی کنند، در اختیار ایران گذاشته است. این کمک های مالی و غیر مالی به جای آن که در راه کنترل مرزها و جلوگیری از قاچاق مواد مخدر به ایران گردد، بیشتر در در اختیار پاسدارانی قرار می گیرد که خود عامل فروش و پخش این داروی مرگ آورند. در نتیجه راه شناسایی و دستگیری مخالفان رژیم باز، و نهایتاً به دار زدن و از میان بردن آنان پایان یافته، و دفتر جنایت سوداگران مرگ یعنی پاسداران، و وابستگان رژیم همچنان بسته می ماند .
گزارش دیگر روزنامه ابزرور نشان می دهد که ۹۳٪ تریاک و فراورده های آن در جهان بیشتر از مرزهای ایران گذشته و در سرتاسر جهان پخش و به فروش می رسد. به عنوان نمونه از تولید ۳۸۰ تن هروئین در سال در افغانستان، ۱۴۰ تن یعنی ۳۷٪ آن از مرزهای ایران گذشته به کشورهای دیگر جهان می رسد. آمار نشان می دهد که ۲۰۰ میلیون معتاد در سراسر جهان وجود دارد که ۱۸۰ میلیون آنها در نتیجه مصرف تریاک و فرآورده آن از افغانستان بدان گرفتار شده اند.
همانگونه که گفته شد همکاری و مبارزه انگلیس و کشورهای دیگر اروپایی در جلوگیری از قاچاق تریاک و فرآورده های دیگر آن از مرزهای ایران نه تنها کمکی به جلوگیری از قاچاق آنها نمی کند، بلکه می تواند در راه سیاست ضد مردمی رژیم و کشتار مخالفین به عنوان قاچاقچی به کار رود.
دولت بریتانیا ظاهراً از یک سو با دولت های اروپایی، ایران و پاکستان در راه بازداشتن و جلوگیری از قاچاق تریاک و هروئین همکاری می کند، و لی از سوی دیگر خود بزرگترین تولید کننده تریاک و فراورده های آن در افغانستان و موجب اعتیاد میلیون ها در سراسر جهان است.
پس از رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱، کشت و قاچاق تریاک و فراورده های آن نه تنها در افغانستان فروکش نکرده ، بلکه به مراتب افزایش یافته است. تا آن جا که کشت تریاک از ۲۰۰ تن در سال ۲۰۰۱، به تدریج افزایش یافته، و در سال ۲۰۱۱ به ۵۸۰۰ تن رسیده است. این افزایش سرسام آور، و به اعتیاد کشاندن گروه زیادی از مردم جهان به ویژه جوانان و زنان، بدون کمک و خواست دولت های غربی اشغال گر افغانستان، مانند انگلیس، و دولت دست نشانده آن کشور نیست. جنایتی که دودش به چشم مردم جهان، و به میزان بیشتر به چشم ملت ایران که هم مرز با افغانستان است فرو می رود، و هم میهنان محروم و فرو رفته در اندوه و غم را خاکستر نشین می کند.
گرچه تولید هزاران کیلوگرم تریاک و ساختن هروئین و دیگر فرآورده های زهرآلود و خانمان برانداز افغانستان موجب هرگونه ملامت و سرزنش است، ولی نمی توان افراد را چه ایرانی و یا افغانی به عنوان قاچاق مواد مخدر به ایران متهم کرد و گناهکار دانست. زیرا هنگامی که مرزهای کشور در اختیار پاسداران، و وابستگان رژیم است، نباید افراد معمولی که بسیاری از آنان مستمند و درمانده هستند، گناهکار و مقصر دانست. زیرا همان گونه که یادواره پارسی گفته است: “در خانه را ببند، همسایه را دزد نکن”. اینجاست که باید به دنبال رؤسا و مسئولین قاچاق یعنی پاسداران و افراد دیگر رژیم اسلامی بود. باید دزد اصلی را گرفت، و در بند کشید، و نه آفتابه دزد را!. به ویژه آن که رژیم اسلامی، مخالفین سیاسی خود را به عنوان قاچاقچی همراه دستگیر شدگان دیگر که هیچکدام در دادگاه مردمی محاکمه نشده اند، نابود و سربه نیست می کند.