در حدودِ سیزده ماهِ پیش دو روزنامه داخلی خبر از دستگیری نویسنده وبلاگ گامرون دادند؛ وبلاگ گامرون با زبانی طنز و انتقادی، خرافات و مسائل دینی را به چالش می کشید و شایگان اسفندیاری، نویسنده آن وبلاگ، آزادی خواهی بسیار با استعداد و روشنفکر بود که شوم بختانه به چنگِ مزدوران ولایت در آمد. (برای دیدن وبلاگ گامرون، اینجا کلیک کنید)
متأسفانه با کوتاهی که از سویِ جامعه وبلاگ نویسان و فعالین حقوق بشر ایران صورت گرفت، خبرِ دستگیری شایگان تا به امروز، آنطور که باید و شاید، مورد توجه قرار نگرفت و هیچ خبری حتی از زنده بودن و یا نبودن شایگان، در دست نیست؛ به راستی چرا و چگونه مسئله مرگ و زندگی هم میهن و همراهِ مان، در میان خبرهای روزانه مان، گُم شد؟
چند روزِ پیش توسط صفحه فیسبوک شخصی شایگان، کامنتی گذاشته شد که بسیار با دیدگاه های وی فرق داشت و آن دیدگاهِ غریب، ما را از در بَند بودن شایگان و قرار داشتنِ تمامی اطلاعاتِ دنیای مجازی اش در دستانِ افسران جنگ نرم و وزارت اطلاعات، مطمئن ساخت.
آنگونه که اخبارِ یک سال پیش می گویند، شایگان در بندرعباس دستگیر شده است و نگارنده از تمامی فعالین حقوق بشر و انسان های آگاه بندرعباس، خواهشمند است تا هر چه زودتر پرونده شایگان اسفندیاری، نویسنده وبلاگ گامرون را یافته و ما را از چگونگی وضعیت اش، آگاه سازند. (برای دیدن لینک خبر، اینجا کلیک کنید)
اما مسئله ای که مورد توجه است، تَرس بی حد و اندازه حکومت تمامیت خواهِ دینی، از وجود انسان های روشنفکر و آزادی خواهی چون شایگان است که قلمِ شان، تیشه به ریشه استبداد مذهبی زده و دکان داران دین را حسابی به وحشت می اندازند.
اما مذهبیون دُگم، ولایت مداران، سربازان گمنامِ امام زمان و در نهایت مسئولین حکومت جنایتکار اسلامی باید بدانند که شایگان تنها نبوده و نیست و در طیِ همین یک سال که از دستگیری و به اسارت در آمدن شایگان می گذرد، صد ها نویسنده و وبلاگ نویس و منتقد که همفکر و همراه شایگان اند، پای به عرصه مبارزه گذاشته اند.
نگارنده با قاطعیت به سرانِ نظام خونخوار اسلامی قولِ شرف می دهد که هیچگاه از گزندِ قلم های مان و شمشیرِ برانِ روشنگری ها و انتقاد های مان در امان نخواند بود و هر زمان که یکی از ما، بر زمین افتاده و اسیر شود، صد ها شایگان و آرش و کاوه و بابک دیگر پیدا شده و پَرچم روشنگری و خردگرایی را بر دوش خواهند کشید.
شایگان های بسیاری تا کنون در راهِ جنبش آزادی خواهی میهن مان، جانفشانی نموده اند و زندگی های بسیاری فقط برای ساختِ آینده ای بهتر برای ایران مان، فنا شده اند؛ زمانی که سخن از آزادی ایران و سپهر درخشانِ سیاسی و رفاه شهروندانش در میان است دیگر فرد گرایی پوچ و بی معناست و جان در مقابل آزادی مامِ میهن، متاعی ناقابل است.
در پایان نگارنده با اشاره با بیانیه صادر شده از سوی کانون وبلاگ نویسان ایران، همسویی خود با متنِ یاد شده را اعلام نموده، شایگان اسفندیاری را زندانی سیاسی و دارایِ حق و حقوق انسانی (حتی در قانون اساسی ضد انسانی حکومت اسلامی) دانسته و خواستار هر چه رسیدگی علنی و هر چه زودتر مسئولان به پرونده شایگان است.
در بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران آمده است: ” با توجه به شواهد و قرائن، نویسنده وبلاگ گامرون دستگیر شده است و کانون وبلاگ نویسان ایران، به مسئولین جمهوری اسلامی یادآور می شود که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نویسنده فوق، یک زندانی سیاسی است.
اصل ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت اشعار می دارد که: «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری صورت می گیرد»
دستگیری محرمانه، محاکمه غیر علنی و جلوگیری از اطلاع رسانی درباره نویسنده فوق، نقض آشکار ساده ترین مرام های های اخلاقی، نقض آشکار اعلامیه جهانی حقوق بشر و همینطور قانون اساسی جمهوری اسلامی است.
به نمایندگی از تمامی وبلاگ نویسان آزاده ایرانی، کانون وبلاگ نویسان ایران، ضمن یادآوری اصل ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواستار آزادی فوری او به قید وثیقه و محاکمه او در دادگاه مستقل و علنی و با حضور هییت منصفه است.”
پ.ن: نگارنده خواندنِ مقاله وبلاگ نویس فرهیخته، گمنامیان، در رابطه با شایگان اسنفدیاری را به شما سفارش می کند. برای خواندن مقاله گمنامیان، اینجا کلیک کنید.