امروزه کنترل جمعیت در جهان یکی از راههای سرمایه گذاری است. زیرا با جمعیت کم می توان به بیشتر نیازهای جامعه عمل پوشاند. در حالی که در کشورهای افسار گسیخته و پر جمعیت، نظم و ترتیبی در روند اجتماع دیده نمی شود، دولت ها پاسخگوی نیاز کودکان، نوجوانان، جوانان، و خانواده های آنان نیستند و جامعه به سوی بی برنامگی، به هدفی، فقر و تنگدسی، و ناکامی کشیده می شود.
از زمانی که زنی باردار می شود، نیاز به شرایط جسمی و روانی ویژه ای دارد تا بتواند دوران بارداری را با آرامش و سلامت بگذراند و نوزادی تندرست به وجود آورد. دوران شیرخوارگی، آموزش در خانه، کودکستان، دبستان، و آموزش های بعدی، همراه با نیازهای بهداشتی و مادی یک نوع سرمایه گذاری بزرگ است که باید باشرکت و همکاری خانواده و دولت انجام گیرد. بنا براین، هم دولت و هم خانواده، هردو وظیفه سنگینی در رشد جسمی و روانی یک نوزاد دارند. هرکدام از این ویژگی ها نادرست و حساب شده نباشد، پیامد آن به وجود آمدن افرادی ناآگاه، بی دانش، و بدون حرفه و فن، و شاید هم همراه با مسائل روانی و کمبودهای درونی باشد.
خمینی، آخوندی که تا ۳۴ سال پیش با روش گدایی و سربار دیگران بودن از برکت صدقه و خیرات امت خردباخته و شماری بازاری سودجوی زندگی کرده بود، همین که پایش به ایران رسید بدون کمترین دانشی، مردم را به زاد و ولد و تولید فرزندان بیشتر تشویق کرد. یک برداشت سطحی و غلط آخوندها، این کلاهبردان جامعه این است: ” هرآن کس که دندان دهد، نان دهد”. این چکامه بسیار بی مورد و نادرست است که می تواند کشوری را به دریوزگی و گدایی کشاند.
بر اساس این اندیشه نادرست، جمعیت ایران از ۳۰ میلیون که آنهم با نبودن درآمد، کار و شغل ضروری برای جوانان، نسنتاً زیاد بود، ۲/۵ برابر شد، و به حدود ۷۵ میلیون کنونی رسید.
ما در گذشته طی بررسی هایی مقاله ای در این زمینه نوشتیم که چگونه شماری از کشورهای اروپایی، با جمعیت کم خود به طور حساب شده توانسته اند افرادی شایسته دارای همه گونه مزایای اجتماعی، شغلی، آموزشی، و خانوادگی پرورش دهند. کشورهای آن چنان پیشرفته که در آن ها دغدغه و نگرانی بسیار کم و ناچیز است.
در برابر آنها، کشورهای پرجمعیت مانند هندوستان، چین، بنگلادش، و پاکستان را می توان نام برد که بیشتر مردم تا میزان ۸۰-۹۰ در صد جمعیت آنها در تنگدستی و فقر کامل به سر می برند. هندوستان کشوری است با جمعیت حدود ۱۱۰۰ میلیون نفر که می توان گفت شاید صد میلیون نفر آن زندگی می کنند. در حالی که یک میلیارد جمعیت دیگر در فقر مطلق، بدون خوراک، بهداشت، و هرگونه آینده ای زنده هستند ولی زندگی نمی کنند. باید این نکته را نیز بیاد آورد که هندوستان از بزرگترین کشور دموکراسی جهان است. در آمد توریستی این کشور به تنهایی، مشکلات زیادی از مسئولیت دولت را در برابر مردم کم کرده است.
حرکت ملت های فقیر به سمت خرافات دین
کشورهایی که به سوی جمعیت زیاد می روند، خواه و ناخواه فقر، بیکاری، نا آگاهی و بی دانشی، مردم را در بر می گیرد. اندیشه درست را از مردم می زداید. اضطراب و دل آشوبی، نا امیدی، و ترس از آینده تیره و تاریک بر مردم چیره می شود. اینجاست که ملت سرگشته و نا توان به خرافات و اوهام مذهبی پناه می برند، و برای آینده ای که هرگز نخواهند داشت در رؤیا و خیال، مجسم می کنند. بر این اساس می بینیم که کشور هندوستان، کشور هزار دین و هزار آیین است. در هرکوچه و گذری پرستشگاهی با تندیسی از خدای تصوری دیده می شود. یک میلیارد جمعیت هندوستان سرگرم هزاران خدا و مرشد و رهبر دینی اند. با گرسنگی و فقر دست بگریبانند، و صسد میلیون دیگر از سرمایه داران، مالکین، و دولتمردان به چپاول و غارتگری سرمایه های ملی می پردازند.
ملت فقیر، ثروتمندان و حاکمان خود را در امان می گذارد.
کشورهایی که در آن خرافات دین و مذهب حکومت می کند، مردم رفته رفته تلاش و کوشش و آموختن خود را از دست می دهند و به موجوداتی بی اندیش و بی خرد و دنباله رو تبدیل می شوند. در چنین اجتماعاتی ثروتمندان و دولت مردان در آرامشند و انتظار شکوه و شکایت از مردم، و یا تظاهرات و انقلابی نخواهند داشت. ملت چنین کشورهایی به ” ملت نجیب و کم آزار” نام گرفته و میزان ظلم پذیری و زیر بار زور و دیکتاتوری رفتن آنها بالا می رود. کشورهای مذهبی جهان، از کاتولیک های آمریکای جنوبی گرفته، تا کشورهای آسیایی، هند، پاکستان، ایران، و عربستان سعودی از اینگونه اند. چنانکه کشور مذهبی ایران ۱۴۰۰ سال است که دستورات جنایت بار بیابان گردان عربستان را تحمل می کند، و خم به ابرو نمی آورد.
نامیدن قبر آخوندها به عنوان امام زاده و ساختن مسجد بیشمار
بر این اساس، رژیم اسلامی در این سه دهه با تبدیل قبر آخوندها به عنوان امامزاده، و ساختن شمار زیادی مسجد، حسینیه، و تربیت چندین هزار آخوند کلاهبردار که بتوانند در شستشوی مغزی اجتماع سهم داشته باشند، بر کشور و مردمان ما از هر جنبه تسلط و دیکتاتوری خود را کامل کرده است. بدیهی است هرچه ملت فقیر تر، گداتر، درمانده تر باشد، هجوم و توسل آنان به قبر مردگان و یا امام زاده ها یعنی دکان درآمد آخوند بیشتر می شود.
خامنه ای، دنباله رو خمینی در ساختن امتی گدا و خرافاتی
در اینمورد، خامنه ای نیز تاکنون چندین بار در آزاد گذاشتن زاد و ولد سخنرانی کرده، و به نوکران خود در دولت، و مجلس سفارش نموده که به تشویق مردم در ازدیاد جمعیت بپردازند. روزنامه جوان ۲۷ مهر ۱۳۹۱ از تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی گزارش می دهد که راههای تشویق برای افزایش نرخ باروری، زاد و ولد بیشتر پیدا کنند. آیا دستور زاد ولد بیشتر دادن، جوانان بیکار و سرگردان را ناچار به ازدواج نمودن، به شورای عالی انقلاب فرهنگی نیاز است، و یا شورای ازدیاد گداپروری؟!.
برخی از این تشویق ها اینگونه است:
دادن هرگونه مزایا برای افزایش شمار بیکار و گدا در کشور
”- پرداخت هدیه تولد فرزند به مادر به صورت سکه بهار آزادی؛ برای فرزند اول والدین زیر ۲۵ سال نیم سکه، برای فرزند دوم یک سکه، فرزند سوم یک و نیم سکه، برای فرزند دوم والدین ۲۵ تا ۲۹ سال نیم سکه، فرزند سوم یک سکه و فرزند چهارم یک و نیم سکه، برای فرزند سوم والدین ۳۰ تا ۳۹ سال نیم سکه، فرزند چهام یک سکه.
ـ حق عائلهمندی در کلیه قوانین و مقررات استخدامی به دو برابر افزایش مییابد.
ـ خانوادههای دارای ۴ فرزند و بیشتر براساس نتایج آمایش جمعیتی و در دهکهای پایین درآمدی جامعه میتوانند حسب مورد از یکی از دو امتیاز زیر بهرهمند شوند:
۱ـ دریافت وام خرید مسکن به میزان دو برابر سقف وامهای اعطایی بانک مسکن، با باز پرداخت ۳۰ ساله و حداقل سود بانکی بخش مسکن.
۲ـ دریافت یک قطعه زمین مسکونی به مساحت ۲۰۰ـ ۱۵۰ مترمربع در شهرستان محل سکونت به شرط ساخت و حداقل ۱۵ سال سکونت در آن به استثنای کلانشهرهای کشور.”
پیامد این زناشویی های فرمایشی چیست؟
آیا این رشوه و شکلات دادن به دست جوانان، کافیست که آنان را وادار به ازدوج غیر ضروری و نامناسب کند؟. برای یک جوان، اعم از دختر، یا پسر، نخست داشتن شغل و در آمد کافی و آشیانه ای برای زندگی کردن نیاز است. آنگاه یک دختر و پس پیش از پذیرفتن مسئولیت زناشویی، باید پیش بینی کنند که آیا از دیدگاه مادی و معنوی آمادگی پرورش و تربیت فرزند، و یا فرزندانی خواهند داشت؟. جوانی که به هردلیل سربار خانواده خود است، چگونه می تواند در این راه پر پیچ و خم گام بردارد. بی تردید، پیامد این ازدواج های دستوری و ولایتی، طلاق و جدایی به دلیل فقر و اختلافات پیش بینی نشده، و تولید فرزندان درمانده، و ناتوانی است که مرید آخوند، و مشتری دائمی امام زاده و مسجد خواهند بود، و یا در پوشش بسیجی به آدم کشی و آزار دیگران می پردازند.
صافی گلپایگانی چه دامی برای جوانان سرگردان کشورمان گسترده است؟
آخوند صافی گلپایگانی نیز به دنبال خامنه ای ارباب و ولی نعمت خود فرمودند:”…از عبادات بسیار بزرگ، سعی در ازدواج پسر و دختر و بنیادسازی و تشکیل عائله است که این کار خدمت به امنیّت جامعه میباشد.
اینجانب با اطّلاعاتی که دارم این رویگردانی از ازدواج را بسیار خطرناک میدانم. در اسلام، سعادت جوان، سعادت خانواده، سعادت پسر و دختر در این است که این سنّت حسنه را به تأخیر نیندازند و از این همه مصالح، منافع و دفع مفاسد چشمپوشی نکنند.این کم نیست و خیلی بالا و با معنی است که میفرماید: «هر کس ازدواج کند، نصف دین یا دو ثلث دین خود را مالک شده است.»اولیاء دین، بزرگان، مصلحان و خیرخواهان عالم بشریّت که این همه سفارش به افراد نمودهاند اهمّیت موضوع را در نظر داشتهاند.”
این آخوند جوانان را به زنبارگی و هوسبازی امام حسن تشویق می کند. و از آن چه گذشت به سیاست موزیانه آخوند پی می بریم که: هرچه جمعیت بیشتر، ملت گداتر، و دکان رزق و روزی آخوند پر رونق تر.