بنویسید راهیانِ نور و بخوانید راهیانِ گور! ۹

چند شب پیش بیست و شش دانش آموز دختر ایرانی قربانیِ سیاست های غلط و بیمارِ آموزش و پرورش اسلامی و همچنین جاده های غیر استاندارد و نیز فرهنگِ مریضِ رانندگی در ایران زمین شدند؛ دخترانی که در اُردوی اجباریِ راهیانِ نور شرکت نموده بودند، شوم بختانه روانه گورستان گشتند.

به گزارش خبرگزاری ایسنا؛ مدیر روابط عمومی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر با بیان اینکه در این حادثه چهل و چهار سرنشین این اتوبوس دچار سانحه شدند گفت: این حادثه بیست و سه مجروح در پی داشت که هشت تن از آنان به علت نیاز به درمان به بیمارستان منتقل شده و پانزده تن آنان نیز به صورت سرپایی درمان شدند.

درخشان با بیان اینکه عملیات امداد و نجات این حادثه واژگونی اتوبوس که برای کاروان راهیان نور بود، شش ساعت به طول انجامید گفت: این عملیات در ساعت دو بامداد پایان یافت.

فرتور خواهرانِ بسیجی و چفیه به گردن را که از عاشقانِ سینه چاک سید علی خامنه ای جنایتکار می باشند، در طی اُردویِ اجباری "راهیان نور" نشان می دهد. آیا به راستی این مکان و آن سر و شکل، مناسب یک دختر جوان ایرانی با آن سابقه فرهنگی و تاریخی است؟

فرتور خواهرانِ بسیجی و چفیه به گردن که از عاشقانِ سینه چاک سید علی خامنه ای جنایتکار می باشند را در طی اُردویِ اجباری “راهیان نور” نشان می دهد. آیا به راستی این مکان و آن سر و شکل، مناسب یک دختر جوان ایرانی با آن سابقه فرهنگی و تاریخی است؟

سرهنگ صمد اسفندیاری معاون عملیات پلیس‌ راه کشور نیز با بیان اینکه حادثه واژگونی اتوبوس اسکانیا حامل دانش‌آموزان مقطع دوم دبیرستان شهرستان بروجن در ساعت هشت شب‌ گزارش شد به ایسنا گفت: این حادثه در کیلومتر صد و هشتاد و پنج محور ایذه به لردگان رخ داد.

نگارنده پیشتر در مقاله ای به نبودِ فرهنگ درست رانندگی و تصادفات بیشمار و هولناک در جاده های ایران پرداخت و اینگونه نوشت:

“در این سی و دو سالی که از عمر ننگین رژیم منحوس اسلامی می گذرد، بیشتر از هشتصد هزار نفر جان خود را در تصادفات جادّه ای از دست داده اند.

ایران از نظر میزان مرگ و میر تصادفات جاده‌ای در صدر کشورهای جهان قرار گرفته است به گونه‌ای که طی دوره ۱۴‌ساله ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۶، بیش از ۲۶۷ هزار نفر در تصادفات جاده‌ای برون و درون شهری جان خود را از دست داده‌اند و حدود سه میلیون نفر نیز دچار مصدومیت شده‌اند.

به گزارش دنیای صنعت، آمار کشته ­شدگان حوادث جاده­ای پس از انقلاب تقریبن چهار برابر کشته شدگان هشت سال جنگ ساختگی خمینی است، آمار تکان­ دهنده­ ای که اگر هر روز درباره آن اطلاع رسانی شود باز هم کافی نیست.

فاکتورهایی مانند ایمنی جاده‌ها، کاهش نقاط حادثه‌ خیز و استاندارد سازی خودروها و از همه مهمم­تر آموزش نیروی انسانی و کنترل رفتار آنان توسط پلیس قطعن می­تواند به کاهش آمار این کشتار روزانه کمک نماید.

بسیار تلخ است که مردمی هر ساله حدود سی هزار نفر از هموطنان خود را کشته و یا مجروح کنند، چون تصمیم گرفته اند که به سر کار، مهمانی، خرید و یا مسافرت بروند. تنها در ۳۰ سال گذشته لااقل ۸۰۰ هزار قبر برای کشته‌های رانندگی حفر شده و دست کم یک میلیون نفر مجروح شده‌اند که تعدادی از آنان باید باقی عمر را روی تخت و یا صندلی چرخ دار بگذرانند.

در هر ۲۴ دقیقه یک نفر در ایران بر اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهد و با توجه به اینکه ۶۰ درصد افرادی که در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند بین سنین ۲۰تا ۴۰ سال هستند، این حوادث عملن نیروی کار و مولد کشور را از بین می برند.”

با تمامی این اوصاف و با توجه به شرایط اسفناک شرح داده شده در متن بالا درباره وضعیت بحرانی جاده های ایران و آمار ترسناک مرگ و میر بر اثر تصادف در میهن مان، به راستی باید از خود پرسید که چه کسی مسئول از بین رفتن بیست و شش دانش آموز بینوای ایرانی است؟

فرتور دسته ای از دختران ایرانی را نشان می دهد که شوم بختانه بیشتر به تازیان شباهت دارند؛ به راستی این بحران هویت چیست که گریبان ملت درمانده ایران را گرفته و رها نیز نمی کند؟ بانوی ایران زمین را چه به حجاب و چادر سیاه اعراب و شال و چفیه تروریست های لبنان؟

فرتور دسته ای از دختران ایرانی را نشان می دهد که شوم بختانه بیشتر به تازیان شباهت دارند؛ به راستی این بحران هویت چیست که گریبان ملت درمانده ایران را گرفته و رها نیز نمی کند؟ بانوی ایران زمین را چه به حجاب و چادر سیاه اعراب و شال و چفیه تروریست های لبنان؟

چرا هر ساله رژیم جنایتکار اسلامی اُردوهای اجباری “راهیانِ نور” را برگزار نموده و دانش آموزان را به زور سوار اتوبوس ها و مینی بوس ها کرده و از دورترین نقاط ایران، ایشان را راهی مناطق جنگ زده کشور می کند؟ هر ساله تعداد زیادی از جوانان ایران زمین در راهِ این اُردویِ سخیف، جان شان را از دست داده و می دهند؛ به راستی چه کسی پاسخگوی خون های ریخته شده است؟

آیا بهتر نیست به جای بازی با جانِ دانش آموزان و جوانانِ این سرزمین و فرستادن شان به اُردوهای بی معنایی همچون “راهیان نور” که جز شستشوی مغزی و تخریب منطق، اختیار و اندیشه های آزاد دانش آموزان، نتیجه دیگری در بَر ندارد، محصلین را راهی کمپ های آموزشی و کارگاه های علمی نمود؟

آیا بهتر نیست به جای فرستادن دانش آموزان به اُردوهای عقیدتی – سیاسی که در راستای گسترش آرمان های ترسناک و ارتجاعی امامِ راحل! است، آموزش و پروش مریض حکومت، فکری به حال شادی و سرگرمی و حفظ روحیه نسل جوان این کشور نماید؟ به راستی یک اُردوی مذهبی که در آن نظام اسلامی دیدگاه های خود را به زور به دانش آموزان تحمیل می نماید، برای جامعه مان چه ارمغانی دارد؟

بی تردید باید به حال آینده سرزمینی که دانش آموزانش، آواره جاده های خطرناک کشور شده اند تا حکومت اسلامی عقاید ارتجاعی اش را در ذهن آنان فرو کند و سپس آن نسل جوان که روزی صاحب اندیشه و اختیار بوده، تمامی آموخته های غلط و تاریخ مصرف گذشته اش را در سطح جامعه قِی می کند، خون گریست.

  • Khalij-arab

    شد یه بار مقاله اى از این کورش صفت ها ببینیم که توهین به ملتى در آن نباشد؟ هم در عزا هم شادى.

    • مهمان

      ترک خر 

    • اردشیر

      ما مردم ایران ۱۴۰۰ سال از این مذهبیون جز خرافه ،سفاهت و جهالت و ازاله عقل انسان چیزی ندیده و نخوانده ایم و مسلمآ تا ابد هم از این جماعت خیرو انسانیتی  دیده نخواهد شد چون مرامشان بر خلاف شعور و عقل انسانی است.

  • Sahameddinghiassi

    تنها با همکاری و صفای دل میتوان بر مشگلات پیروز شد.

    همه ما کم بیش با مشگلهایی روبرو هستیم و شاید هیچ کس در دنیا نباشد که مشگلی نداشته باشد. طمع حرص و مقایسه خود با دیگران و بی تفاوتی جامعه های جهانی با مشگل های واقعی مردم همه مارا اسیر کرده است. میدانیم که کسانی که در قدرت نیستند ولی طالب بدست آوردن آن از همه نیرنگ ها ممکن است که استفاده کنند و خودشان را فردی دلسوز و معنوی جا بزنند تا بتوانند با خام کردن دیگران کرسی قدرت را بدست بگیرند. کسانی که زمانی حنجره خود را بنام آزادی و فریاد پاره میکردند همچنان که بقدرت رسیدند همه چیز را فراموش کرده و خودشان تبدیل به هیولا هایی شدند که از دزدان و غارتگران قبلی هیچ کم کسری نداشتند. قدرت های بزرگ با داشتن کنترل وسایل ارتباط جمعی هرچه را که بخواهد بخورد مردم میدهد یک روز از دیوانه ای قهرمانی میسازد و یک روز هم از فرد نیکوکاری یک شیطان بتمام معنی.

    کسانی مانند صدام و قذافی با باج دادن به قدرتهای بزرگ از جانب آنان حمایت شدند و چون قدرتهای بزرگ میخواهند اشخاصی ابله و دیوانه برسر مسند قدرت باشند تا براحتی بتواند منابع آن کشورها را غارت کنند. و هنگامی هم که دیوانه به دستور های آنان گوش شنوایی فرا نداد با تحریک مردم و کمک به مردم دیوانه را سرنگون میسازند. دیوانه گانی که جنون قدرت و دیکتاتوری آنرا را درخود حل کرده است نه گوش شنوایی دارند و نه چشمانی بینا و نه قدرت تفکری در حد یک رییس کشور؟ کشورهای بزرگ که توسط شرکتهای عظیم و بسیار ثروتمند همان یک در صدی ها اداره میشوند برنامه هایی تنظیم کرده اند که مردم همیشه در تلاش باشند و گرفتار و نیز اطمینان و اعتماد بین مردم را از بین برده اند و همه بهم با نظر شک تردید نگاه میکنند. و وضع را طوری درست کرده اند که بایست با روشوه خواری و فساد مردم روبرو باشند و بدون دست درازی به اموال دیگران نتوانند یک زندگی معمولی داشته باشند.

    بی اعتمادی نسبت بهم حسادت خشم و نداشتن افکاری انسانی و پاک را زمینه اینکار ها قرار میدهند. مثلا پسر خاله ساسان به عنوان بهایی از کار برکنار شد. ساسان به او اعتماد کرد ولی پسر خاله که برق پول چشمانش را دیگر کور کرده بود ناگهان صد هشتاد درجه چرخید و از اموال امانتی سو استفاده کرد. ظاهرا او برای اینکه زندگی خودش را بهتر کند حاضر شد سرمایه ساسان را غارت نماید. البته میگفت که تقصیر از همسرش است که میخواست زندگی مجلل تر و بهتری داشته باشد. از این نمونه ها زیاد است و انسان ها از اعتبار دینها و حتی مکتب های اجتماعی سو استفاده میکنند یعنی وقتی نام دینی و پیروان آن به خوبی ثبت شده است زمینه را برای غارت اموال دیگران با تکیه بر دینی که مثلا کشته های بسیار داده است دیگران را غارت میکنند. و هیچ حرمت خون بیگناهانی که برای یک اسم و یک ایده کشته شده اند را هم نگه نمی دارند.

    متاسفانه تا وضع همین است و مردم به منافع آنی خود قانع هستند و به دوستانشان خیانت میکنند وضع همین است که هست. هرکه سر کاری بیاید میخواهد هرچه زودتر کیسه های خود را از مال و ثروت پرکند و به فکر تعالی و ترقی مردمان دیگر نیست.

    ابر قدرتها هم که خواستار مردم نادان متعصب بیسواد هستند همیشه پنهانی و یا حتی بدون استتار از این رویه سو استفاده میکنند. آنان حتی دوست دارند که مردمان کشورهای خودشان هم ساده بی انگیزه متعصب و نیمه نادان باشند تا براحتی بتوانند بر آنان مسلط باشند و به هر راهی که بخواهند آنان را هدایت کنند. شما به دوستتان کمک میکنید و او برای پس ندادن کمک شما شما را لجن مال میکند واز بی تفاوتی دستگاه های اداری و قضای و روحانی نهایت سو استفاده را میفرمایند. دستگاه های عریض و طویل اداری قضایی سیاسی و روحانی عملا تشکیلات بیهوده ای هستند که تنها در خدمت اربابان قدرت و ثروت میباشند و به حال مردم عادی ثمری ندارند.

    در همه دنیا همین اپیدمی وجود دارد پلیس بی مصرف و بی تفاوت دادگاههای ضعیف و بیهوده دستگاه های اداری بی تفاوت و بی استفاده و حتی دستگاه های مثلا روحانی بی روح ریحان؟ این است اجتماع امروزی ما؟

    تنها راه رهایی بازگشت به عدالت داد همگانی مجازات های عادلانه مکافات و تشویق است که مردم را تمرین به انسانیت بدهند. لازم به توضیح نیست که کشتن دختران و پسران جوان بیگناه نظیر ملالی و یا اعدام کسانی که باورهایی دیگر دارند مشگل را پیچیده تر خواهد کرد. اولین پایه این مشگل ها همانا بی تفاوتی مردم و بمن چه گویانها هستند که تامادامی که میخ به پای خودشان فرو نرود بی عدالتی را کتمان میکنند. بطور خلاصه که از ماست که برماست این ماییم که شیادان کمونیست کاپیتالیست مذهبیون خدا ناباور و دزدان در لباس قداست به کارهای بزرگ هدایت میکنیم و یا در اثر تبلیغات کوبنده کور کورانه دنباله رو هایی هستیم که از عمق مطلب اطلاعی نداریم وقربانی باورها خرافات بیسوادی طمع حرص و حسادتهایمان میشویم. باید ظالم و دزد در هر لباسی مجازات شود و عدالت همیشه بر کرسی نشیند.

    شیادان نابکاران حریصان دزدان و غارتگران بی انصاف باید به حاشیه رانده شوند و بجای آنان مردمانی انسان و دلسوز جامعه چرخ را در درست بگیرند.

  • Sahameddinghiassi

    چرا کشورهای های ما عقب افتاده هستند؟ آیا تقصیر کشورهای قدرتمند و صاحب نفوذ است یا تقصیر خودمان؟ هیچ انسانی نمی خواهد که از دیگری عقب تر باشد چه از نظر علمی و چه از نظر زیبایی و یا ثروت مبنا ترقی و تعالی عملی مادی و ظاهری است و هرکدام از اینها یک نکته مثبت و یا یک پوین است. مسلم است که صاحبان اصلی دنیا که شرکتهای عظیم و سرمایه داران بین المللی هستند و تنها عروسکهای آنان بنام کمونیست کاپیتالیست و یا دینهای منحرف شده و غیر واقعی برنامه های آنان را دنبال میکنند و منافع آنی و شاید جزیی خود را میگیرند. آن یک در صدی که اکثر سرمایه های دنیا و منابع مالی علمی اجتماعی و سیاسی و حتی روحانی را مثلا در اختیار و دردست کنترل خود دارند بهترین دانشمندان خود فروخته را استخدام کرده و باندهای قوی خود را دایما در کنترل خود دارند. آنان با دردست داشتن وسایل ارتباط جمعی ازروزنامه رادیو و تلویزیون گرفته تا انتشار شب نامه ها و روزنامه های رنگانگ همه فهم درک مردم را آبیاری و تنظیم میکنند. تزریق بی تفاوتی ظلم فساد اخلاقی رشوه خواری دزدیهای عظیم و برنامه ریزی ها دقیق برای تفرقه بیانداز و غارت کن حکومت کن را نهادینه کرده اند. اختلافهای نژادی زبانی مذهبی از بین بردن دوستی عشق و علاقه و سوق دادن مردم بسوی سکس گرایی مادیگری خوش گذرانی مضر مثل مصرف زیاد الکل و مواد مخدر جنگ غارت دزدی و بی غیرت کردن مردم نسبت به عشق دوستی و محبت و از بین بردن خانه ها خانواده ها و در اختیارگرفتن سرمایه های کوچک مردم همه از ترفندهای آنان است. اختلاف بین شیعه و سنی بهایی مسلمان ترک کرد عرب عجم و… جوکهای و ایجاد تنفرهای بی حساب غیر علمی همه همه شاهکارهای آنان است. تنها راه رهایی هم دوستی محبت علم گرایی دوری از فساد و تساهلی است تا با دانشمند بودن و با داشتن فکرهایی عمومی و انسانی بتوانیم بر این دیو هفت سر پیروز شویم. دیویی که از جهل خرافات و نداشتن علم و محبت تغدیه میکنند.

  • زندانی کهریزک

    با درود
    در قسمتی از این مقاله نوشته بودی: “چرا هر ساله رژیم جنایتکار اسلامی اُردوهای اجباری “راهیانِ نور” را برگزار نموده و دانش آموزان را به زور سوار اتوبوس ها و مینی بوس ها کرده و از دورترین نقاط ایران، ایشان را راهی مناطق جنگ زده کشور می کند؟ هر ساله تعداد زیادی از جوانان ایران زمین در راهِ این اُردویِ سخیف، جان شان را از دست داده و می دهند؛ به راستی چه کسی پاسخگوی خون های ریخته شده است؟”
    اولا هیچ یک از این دانش آموزان و یا دانشجویان به اجبار راهی اردوگاه نمیشوند، چون میخواهند در سلسله مراتب بسیج مراحل ترقی را سریع طی کنند حاضرند هر کاری بکنند به اردو رفتن که اصلا مطرح نیست
    دوما اینها اگر زنده میمانند، میشدند خواهران بسیجی و حزب الله که مزاحم مردم با شرف ایران میشدند پس بهتر شد اتوبوسی به درک واصل شدند امیدوارم در آینده قطار قطار نفله شوند
    سوما جواب خونشان را آن پدر و مادر بی بهره از وجدان و انسانیت باید بدهند که بخاطر بهره بردن از کودک خود آنها را به کاروان نور میفرستند وگرنه این همه دختر و پسر با خرد که هرگز گرفتار مطامع روحانیت نشده و به این اردوها نمیروند، و جانشان نیز سلامت و زندگیشان در سلامت روانی است
    آخرا این کشتار به اندازه ضد عفونی کردن آغل حیوانات در روستا ارزش خبری نداشت

  • Tohid

    لطفا به جای سخنان یاوه و مغرضانه کمی از واقعیت ها بگویید.شاه لعنتی شده برای ایران چه کرد ؟

    جز بدبختی برای ایران چه چیزی را ارمغان آورد؟

    هیچ اجباری در این سفرها نیست! چرا در مورد کسانی که خون خود را برای این مملکت دادند اینطوری حرف می زنید؟؟
     

  • @زندانی کهریزک

    گفته بودی: “اولا” هیچ یک از این دانش آموزان و یا دانشجویان به اجبار راهی اردوگاه نمیشوند،…”
    داداش جایی نوشته نشده که اجباریه اما اگر نرن درس آمادگی دفاعی رو می افتن! برو از یکی که داشته بپرس!