از اسلام چه می دانیم؟
دین اسلام، یک حزب سیاسی کشتارگر، متجاوز، بی رحم و سرتاسر خشونت، کلاهبرداری، دروغگویی، و شارلاتانی است. در این دین، از عدالت و دوستی خبری نیست. آنچه را هست، غارتگری، خودخواهی، و خودپسندی، دروغ، و بازهم دروغ گویی است. دکانداران، و وعده فروشان این آیین ضد انسانی، تنها منطق و برداشتی که دارند، زورگویی، و تجاوز است. واژه اسلام، به معنای تسلیم شدن و به بردگی درآمدن است. هرکس مسلمان شد، نوکری و بردگی این منش بربریت را پذیرفته است. دین اسلام وصله پینه و مونتاژی است از دین زردشت و یهود، و کمی هم از خواسته های فردی محمداب عبدالله بدان افزوده شده است.
رفتار اسلام با حیوانات
رفتار مسلمانان بنا به عادت اسلامی اشان با حیوانات نیز ظالمانه و با ستمگری همراه است. بارکشی از اسب، قاطر و خر بسیار با خشونت و دور از هر عطوفت و مهربانی است. هنگامی که اسلام به عنوان کافر، مفسد فی الارض، طاغوتی، جسارت به ائمه، و مانند آن به آسانی دستور کشتن انسان ها می دهد، میزان وحشیگری و بی رحمی آن در کشتن حیوانات ناگفتنی است.
نخستین نشانه بی رحمی اسلام در کشتن حیوانات، روش ذبح اسلامی است که با زجر و شکنجه حیوان همراه بوده، و موجب آزار بسیار زیاد آنها است. شاید خوانندگان ما سربریدن اسلامی مرغ و خروس را دیده باشند که چگونه پرنده از شدت درد پرپر می زند و به سختی جان می دهد. دست و پا زدن گوسفند را هم دیده ایم که به راستی دلخراش و اندوهگین است. همان گونه که به دار زدن انسانی، جان خراش و اندوهبار است.
این ویدیو روش وحشیانه ذبح اسلامی را نشان می دهد.
آیا انسان موجودی گوشت خوار است؟
برخلاف آنچه متداول و معمول است، طبیعت انسان با دندان هایی که تنها برای جویدن خوبند برای گوشتخواری خلق نشده و انسان به غلط و نادرست گوشتخوار است. زیرا دندان گوشت خواران مانند پلنگ، گرگ، و روباه، تیز، دراز و یا خمیده و حالت چنگالی دارد که برای پاره نمودن و له کردن گوشت می تواند کاربرد داشته باشد. به گفته دیگر، انسان طبیعتاً گیاه خوار، و به غلط و اشتباه گوشت خوار شده است. یکی از دلیل ریز ریز و قیمه کردن و پختن گوشت نیز آنست که دندان انسان مناسب جویدن گوشت نیست.
تفسیر اسلام در مورد گوشت خواری انسان
اسلام می گوید که حیوانات برای خدمت به بشر به وجود آمده اند، و انسان می تواند از گوشت و شیر آنان بهره مند شود. چنین چیزی درست نیست. حیوانات هم دارای احساسند و مانند انسان تا زنده اند از زندگی خود لذت می برند. بنا براین، دلیلی ندارد که ما برای اشتهای خودمان، موجودی را بی جان کنیم. وانگهی، اگر ما به غلط گوشتخوار شدیم، حیوان بیچاره چه گناهی دارد؟.
این ویدیو نیز گزارش گر وحشیگری در آزار و اذیت حیوانات به عنوان ذبح اسلامی است. آیا ما انسان ها نباید از خودمان خجالت بکشیم و شرم کنیم که این چنین ظالم و ستمگریم؟!.
عید قربان، یا ظلم بی رویه به حیوانات؟
زشت ترین واژه ای که در اسلام دیده می شود، عید قربان، یا کشتار بی رویه گاو و گوسفندان است. آنهم برای خشنودی اللهی که کار و دستورش شکنجه، سوزاندن، زجر دادن، و کشتن است. مسلمان ها به عنوان عید قربان، به بهانه کمک به بینوایان و رساندن گوشت بدانان، گوسفندی را که نفس می کشد و به زندگی خود خوش است، زجر کش می کنند، و گوشت آن را به جای دادن به مستمندان، میان خود و بستگانشان پخش و تقسیم می کنند. زشت تر و احمقانه تر آن که در روز عید قربان، هزاران گاو گوسفند را در عربستان سر به نیست نموده، و چون در هوا و شرایط نامناسب آنجا برای آنهمه کشتار مصرفی ندارند، لاشه حیوان را درون گودال هایی چال می کنند.
دستور امام خمینی در کشتن حیوانات
در صفحه ۴۱۵ کتاب توضیح المسائل (تز دکترای) امام خمینی، شرایط بریدن سر حیوان را شرح می دهد که بخشی از آن اینگونه است:
۱- کسی که سر حیوانی را می برد باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر (ص) نکند. باید از خود پرسید کشتن یک حیوان چه ربطی به محمد ابن عبدالله عرب ۱۴۰۰ سال پیش دارد؟!. وانگهی، شمار مسلمانان تنها ۲۵٪ جمعیت جهان را شامل می شود، پس تکلیف ۷۵٪ غیر مسلمان چیست ؟. آیا آنها حق کشتن حیوانی را ندارند، و اگر کشتند چون محمد ابن عبدالله عرب را باور ندارند، آن گوشت قابل خوردن نیست؟.
۲- در موقع سر بریدن، باید بدن حیوان رو به قبله باشد، و روی به قبله سر ببرد وگرنه حیوان حرام است. اینهم یک نسخه پیچی مسخره و بی خردانه است. نخست این که با بیرحمی جان حیوانی را می گیرند، و دیگر این که باید در راستای بت خانه کعبه باشد!.
۳- هنگام سر بریدن، نام الله را برزبان بیاورند. البته این نسخه پیچی درست است. زیرا همه کشتارها به دستور و خواسته الله انجام می شود. بنابراین، بردن نام الله کشتار گر ضروری است!.
داستان قربانی گوسفندان از کجا آمده؟
همه ما داستان مسخره ابراهیم که می خواست به امر یهوه خدای کلیمیان، اسحاق ( به گفته مسلمانان اسماعیل) را قربانی کند شنیدیم. زمانی که ابراهیم چاقو بر گردن اسحاق گذاشته بود، یهوه خدای بزرگ یهودیان، تصمیم خود را عوض کرده و به ابراهیم امر نمود تا گوسفندی که به او نزدیک می شد، قربانی کند. در این داستان کودکانه و بیخردانه، چند نکته دیده می شود:
۱- یهوه و یا الله تا چه اندازه سنگلدل و خون آشام است که دستور ریختن خون اسحاق را می دهد.
۲-اگر هدف یهوه قربانی فرزند ابراهیم نبوده، پس دروغ گفته است.
۳- اگر نخست دستور قربانی داده، و بعد پشیمان شده، باید گفت چه یهوه و یا الله متزلزل و بی اراده ای است که تصمیم خود را تغییر می دهد.
این داستان را به هر روش بررسی کنیم، بسیار کودکانه و بی معنا است. بنا براین، قربانی کردن، در اصل نادرست و برگزاری آن تنها در راستای خودکامگی انسان ها، و فریب دادن دیگران بوده است.