زن ستیزی یا خشونت بر علیه زنان چیست؟
زن ستیزی یا خشونت بر علیه زنان گونه های مختلفی از خشونت، بد رفتاری، آزار دادن، بی توجهی و نادیده گرفته شدن، که یک زن از سویِ خانواده، جامعه، دوستان و همسرش (یا کسی که با او رابطه عاطفی دارد) تجربه می کند را در بَر می گیرد.
زن ستیزی تمامی روابطِ غلطِ حالِ حاضر، حَل شده و گذشته یک زن با همسر، خانواده، شریک های جنسی و جامعه را شامل می شود. واژگان زیادی برای اینکه زن ستیزی در رابطه های عاطفی را تعریف کنند ساخته شده و امروز به کار برده می شوند؛ واژه هایی از قبیل: همسر ستیزی، خشونت بر علیه همسر، کتک زدن همسر و…
هر زنی بدون توجه به سن، نژاد، ملیت، زبان، تحصیلات، شناسه فرهنگی، وضعیت اجتماعی، وضعیت زندگی و سکونت، مذهب، علایق جنسی، مشکلات جسمی و روانی و یا مشکلات شخصیتی اش، ممکن است زن ستیزی را تجربه کند.
یک زن در هر شرایط سنی و نقطه از زندگی اش، در خطر رو به رو شدن با خشونت و زن ستیزی قرار دارد، از بچگی تا زمان پیری؛ دختر بچه هایی که مورد آزار قرار گرفته و یا مورد اذیت قرار گرفته شدن مادران شان را مشاهده می کنند، به هنگام نوجوانی و جوانی به شکل فوق العاده ای در برابر خطر مورد آزار قرار گرفتن، ضعیف و آسیب پذیرند.
زنانی که مورد آزار قرار گرفته اند، ممکن است که بیش از یک نوع خشونت را لمس کرده باشند؛ معمولن مردان زن ستیز تلاش می کنند تا زنان را به بردگی کشانده و ایشان را از راهِ انجام کارهایی که سلامت جسمی، روانی، روحی، جنسی، احساسی و موقعیت اجتماعی و اقتصادیِ زن را تهدید می کنند، کنترل نمایند.
یک زن ممکن است که تنها یک مُدل از خشونت علیه زنان را تجربه کند و یا امکان دارد که در طولِ سال های متمادی، گونه های مختلفی از زن ستیزی را تحمل نماید. نگارنده در زیر به شرح انواعِ مختلف خشونت بر علیه زنان می پردازد و امیدوار است که بانوان ایران زمین با خواندن این نگاشته، دردِ خود را بهتر شناخته و بتوانند از حقوق خود دفاع نمایند.
آزارِ جسمی:
این نوع از آزار، خشونتی را که با کتک زدن، سوزاندن، سیلی زدن، خفه کردن، هُل دادن و یا تهدید با کمربَند و هر سلاحِ دیگری همراه باشد را شامل می شود. همچنین بی توجهی به زن از راهِ ندادن غذا و یا دارو، برخورد نادرست شخصی و یا مراقبت نکردن از وضعیت سلامت زن در خانه و حبس نمودن وی نیز نوعی آزار جسمی شمارده می شوند.
آزار جسمی عواقب بسیار خطرناکی داشته و گاهن منجر به بیماری های جسمی و روحی و حتی مرگ می شود. بانوان به وسیله آموزش درست و درکِ حقوق انسانی شان، به هیچ فَردی اجازه نخواهند تا آنان را مورد آزار و اذیت قرار دهد؛ البته در این میان نباید قانون اساسی و حقوقی یک کشور را بی تأثیر دانست و شوم بختانه در قانون اسلامی حاکم بر کشور ما، زن از بی ارزش ترین مسائل است.
آزارِ احساسی و رَوانی:
این نوع از آزار، جیغ و داد و فریاد کشیدن، زن را با نام های ناپسند خواندن، توهین، تهدید، مسخره کردن زن و انتقاد بیجا و بی مورد نمودن، حسودی زجرآور و مشکوک بودن به زن، تهدید کلامی زن و یا دوستان، خانواده و حیوانات خانگی اش را در بَر می گیرد.
همچنین جدا کردن و محدود نمودن زن از ارتباط با همسایه ها، دوستان و خانواده و محروم نمودنش از عشق و محبت نیز در زمره آزار های احساسی و رَوانی قرار می گیرند. برای برخی از بانوان اثرات آزار رَوانی و احساسی از عواقبِ خشونت جسمانی بسیار دردناک تر است.
زنانی که به صورت رَوانی و احساسی مورد آزار قرار می گیرند در خطرِ ملموسِ مورد خشونت جسمانی قرار گرفتن می باشند؛ بنابراین بانوانی که در حال حاضر آزار احساسی و رَوانی را تجربه می کنند بهتر است هر چه سریعتر به یک وکیل خانواده مراجعه کرده و مشکل شان را به صورت قانونی (حتی در قانونِ اساسی اسلامی و ضد انسانی ایران) پیگیری کنند.
آزارِ جنسی:
این نوع آزار تجاوز (خشونت جنسی)، لمس کردن های جنسی که زن خواهان شان نیست، حمله مکرر از سوی مَرد برای رابطه جنسی، بهره کشی جنسی و یا اجبار کردن زن برای شرکت داشتن در هرگونه رابطه جنسی نا امن، ناخواسته، موهن و خوار کننده و توهین آمیز را در بَر می گیرد.
همچنین رَد کردن و یا مورد تحقیر و تمسخر قرار دادنِ اندام های جنسی و کنترل نمودن انتخاب های جنسی یک زن نیز آزار جنسی شمارده شده و در کشورهای سکولار دموکرات، مَرد آزار دهنده با مجازات های قانونی و بسیار سخت، رو به رو خواهد شد.
آزارِ مالی و اقتصادی:
جلوگیری از کار کردن و فعالیت های اقتصادی یک زن، کنترل نمودن چگونگی سکونت وی، جلوگیری از تلاش و یا رسیدن یک زَن به استقلال اقتصادی و مالی، کنترل نمودن و یا منع کردن زن از دستیابی به منابع اقتصادی و یا بهره کشی اقتصادی از یک زن، همه آزار های مالی و اقتصادی خوانده می شوند.
آزارِ روحی:
جلوگیری از حضور زن در گروه های روحی و یا مذهبی و منع وی از انتخاب دین و شرکت در گردهمایی هایِ مذهبی، مسخره کردن باورهای یک زَن و یا استفاده از ایمان و اعتقادات برای کنترل نمودن وی، در زمره آزار های روحی قرار می گیرند.
هر ساله بانوان بسیار زیادی در سراسر جهان مورد آزار و اذیت و خشونت قرار می گیرند و شوم بختانه بسیاری از آنان فرجام تلخ و سرنوشتی شوم دارند. بهتر است که بانوان ایرانی با حقوق انسانی خود آشنا شده و به آموزش زنان و دختران اطراف خود بپردازند تا بلکه بتوان جلوی مورد آزار قرار گرفتن زنان در سرزمین مان را گرفت.
فقط آموزش درست و فرهنگ سازی است که می توان غولِ زشت و پلیدِ مرد سالاری را از پای در آورده و بسترِ جامعه را برای حضور درخشان زنان در آن آماده سازد؛ حال که فعالین حقوق زنان در ایران تحت فشارند و در زندان ها به سر می برند، این وظیفه تمامی قلم به دستانِ شرافتمندی است که صدایِ عزیزان دربند شده و پیام ایشان را به گوش مردم ایران زمین برسانند.