مهدی محمودیان در گزارشی از زندان رجایی شهر به با اشاره به تعداد زندانیان محکوم به اعدام در این زندان که ۱۱۱۷ نفر است خاطرنشان می کند: مباحث حقوق بشری و اجتماعی اعدام و تاثیرات مثبت و منفی آن در جامعه و همانطور در میزان کاهش و افزایش جرم در یک جامعه را به یک وقت دیگر و متخصصان آن می سپارم. اما دردناک تر و غیر انسانی تر از خود اعدام ، سال ها چشم انتظاری و عذاب کسی است که زیر حکم اعدام قرار دارد.
این روزنامه نگار زندانی در بخشی از گزارش خود می نویسد: امروز دوم آبان ماه که این گزارش را می نویسم آمار افرادی که زیر حکم اعدام قرار دارند ۱۱۱۷ نفر است که در این میان ۷۳۴ نفر از آنان محکوم به قصاص بوده و باقی این تعداد یعنی ۳۸۳ نفر محکوم به اعدام، که ۱۴ نفر از این افراد با اتهاماتی سیاسی و امنیتی محکوم به اعدام شده اند.
نزدیک به هزار نفر آمار زندانیانی است که به حبس ابد یا احکام بالای ۲۰ سال محکومند که بسیاری از این افراد نیز به اعدام محکوم شده بودند که تا قبل از شکستن حکمشان عذاب ها و شکنجه زیر حکم بودن را تجربه کرده اند. محمودیان که در خصوص برخی مسائل پس از انتخالات از جمله وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاع رسانی کرد، ۲۵ شهریور ماه در منزل شخصی اش بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
بیش از هزار تَن از هم میهنان ما فقط در زندان رجایی شهر کرج، منتظر فرا رسیدن روز قَتل شان به دست حکومت به شدت اسلامی ایران هستند؛ هزاران تن سال هاست فضای بیرون از زندان را ندیده اند، به شیطنت های کودکانه چند بچه نخندیده و برای غصه کسی، نگریسته اند!
آن هزاران تن به طور کلی از جامعه دور گشته و تنها چیزی که خوب می فهمند و لمس می کنند، میله های سلول شان و دیوارهای بلندِ زندان است؛ زندگی برای شان رنگ باخته و همه عالَم برای آنان به رنگ ماتم و پوچی در آمده است و کمترین امید و دلخوشی برای روزها و سال های در پیش روی شان ندارند!
زندانیان منتظر اجرای حکم اعدام را “زیر تیغ” می نامند؛ کسی که زیر تیغ است و سال هاست شب را با کابوسِ هولناک گره خوردن طنابی بر دورِ گلویش سپری می کند، نه تنها خود از روزهای باقی مانده عمرش چیزی جز درد و رنج متوجه نمی شود، بلکه در بسیاری از مواقع دست به کارهای ترسناکی، برای به عقب انداختن حکم اعدام می زند تا فقط چند روزی بیشتر زنده بماند.
اگر پایِ صحبت های یک زندانی نشسته و به دردِ دل ها و تجربه های روزهای اسارتش توجه کرده باشید، بدون شک می دانید که زندانیانِ زیرِ تیغ، با دریافت پول و یا گاهن مواد مخدر، در زندان قُربانی شده و به درخواست کسانی که به ایشان پول و مواد می دهند، جُرم های مرتکب شده توسط عده ای را بَر گردن گرفته و یا در زندان افرادی را کتک زده و به قتل می رسانند!
می گویند هیچ چیزی خطرناک تر از انسانی نیست که چیزی برای از دست دادن ندارد؛ حال تصور کنید که یک زندانی زیرِ تیغ که ده سال است منتظر اجرای حکم اعدام است و شبانه روز کابوس مرگ می بیند، چقدر خطرناک است و حاضر به انجام چه کارهایی می باشد؟
به راستی که حُکم اعدام خود قانونی ضد انسانی و عین نقض حقوق بشر است و شخصی را منتظرِ مرگ نگاه داشتن، از خودِ اعدام نیز هولناک تر و دردناک تر می باشد. حکومت ننگین اسلامی که در تلاش است تا سنت شریعه محمد بن عبدالله را پیاده کرده و دستوراتِ الله مدینه را مو به مو اجرا نماید، تا کنون توانسته تعداد بیشماری از ایرانیان را در راهِ رضایت الله خونخوار، اعدام کند.
به راستی که این وظیفه یکایک ایرانیان است که در برابر این قوانین ارتجاعی و دستورات ضد انسانی دین اسلام که از فرهنگِ متوحش و عقب افتاده تازیان بیابان های حجاز سرچشمه می گیرد، ایستاده و اجازه ندهند که نمایندگان الله بر روی زمین، جان حتی یک انسان دیگر را ستانده و آدمی را روانه قبرستان کنند.