طاهره قُرةالعَین، شیرزن مبارز تساوی حقوق زنان و آزادی بیان ۱۳

این فرتوری است که با مشخصات طاهره قرة العین کشیده شده است

این فرتوری است که با مشخصات طاهره قرة العین کشیده شده است

طاهره یا قُرةالعَین کیست؟

فاطمه زرین‌تاج مشهور به “طاهره و قُرةالعَین” بی شک یکی از نخستین و جاودانه ترین بانوان آزادی خواه و مبارز حقوق زنان در تاریخ ایران است. این بانوی بزرگوار، ادیبی توانا، سخنوری مسلط و متبحر در معارف و علوم اسلامی بود. او شیرزنی فداکار، با روحیه ای شکست ناپذیر و مصمم، و نخستین زن بهایی بود که در اوج خرافات و محدودیت های مذهبی روبنده از صورت برگرفت، و اعلام نمود که با آمدن آیین بهایی، احکام اسلام ملغی شده‌ است. سید کاظم رشتی جانشین رهبر مکتب شیخیه به او لقب «قره‌العین» داد و سید علی‌محمد باب مبشر دین بهائی این شیرزن آزاده را «طاهره» نامید.

وضعیت اسفناک زنان در دوران قاجار:

برای درک ویژگی های شگفت انگیز و منحصر به فرد شخصیت بانو طاهره بهتر است مروری بر وضعیت اسفناک زنان در دوران قاجار (۱۱۶۴-۱۳۰۴) داشته باشیم؛ دکتر الیز ساناساریان (Eliz Sanasarian) در کتاب “جنبش حقوق زنان در ایران” شرایط زنان را در دوران قاجار چنین شرح می دهد:
“در این دوران امکان تحصیل برای زنان بسیار محدود بوده و در باور عمومی باسوادی زنان را مخالف اسلام و برای جامعه خطرناک می‌دانستند و روحانیون همواره بر این باور نادرست تاکید می‌کردند. باور دیگر این بود که زنان نمی‌توانند باسواد شوند و مغز آنان قدرت پذیرش دانش را ندارد. باسوادی زنان ننگ محسوب می‌شد و بسیاری از زنان باسواد آن را پنهان می‌کردند. تا جایی که حتی بعضی از همسران ناصرالدین شاه که توانایی خواندن و نوشتن داشتند، ولی شاه از این امر اطلاع نداشت.

در این دوره در خانه‌ها و خیابان‌ها جدایی جنسیتی وجود داشت که تا دوره پهلوی نیز ادامه یافت. به ویژه درمیان طبقات پایین‌تر جامعه در خانه‌ها، اندرونی و بیرونی مجزا بود. میهمانان زن توسط زنان پذیرایی می‌شدند و میهمان‌های مرد، توسط مردان. در خیابان‌های پرجمعیت مانند لاله‌زار، شاه آباد و امیریه تهران نیز در ساعت‌های پرجمعیت عصر زنان باید از یک پیاده‌رو عبور می‌کردند و مردان از پیاده‌رویی دیگر. زنانی که می‌خواستند برای کاری به سمت دیگر خیابان بروند باید از پاسبان اجازه می‌گرفتند و تحت نظر او به سرعت حرکت می‌کردند همچنین در کتاب “نهضت نسوان شرق” چنین ذکر شده که زنان و مردان حق نداشتند باهم در یک درشکه بنشینند حتی اگر مادر و پسر یا خواهر و برادر بودند.

زندگی‌نامه طاهره

فاطمه زرین‌تاج برغانی قزوینی ملقب به زکیه یا ام‌سلمه و مشهور به طاهره  قُرةالعَین (زادهٔ ۱۲۳۰، ۱۲۳۱ یا ۱۲۳۳ قمری – درگذشت ۱۲۶۸ قمری) شاعر ایرانی از اولین مریدان سید علی‌محمد باب و از رهبران جنبش باب بوده‌است، طاهره نه تنها اشعار و نثر استادانه‌ای داشت بلکه در نظریه‌پردازی سیاسی نیز از پیشتازان زمان خود بوده‌است او در زمانی که بیشتر زنان عملا از آموزش کنار گذاشته می شدند با بسیاری از رهبران مذهبی به مباحثه پرداخته و بارها آنان را شکست داده بود. عبدالوهاب برادر طاهره که خود از عالمان بزرگ شهر بوده از قرةالعین چنین یاد کرده است: “ما تمام برادرها و پسر عموها در حضور قرةالعین جرئت تکلم نداشتیم به اندازه‌ای معلومات او ما را مرعوب ساخته بود که اگر احیاناً در مسائلی متنازع فیه بحث می‌کردیم چنان مسئله را پاک و روشن و معلوم و مربوط برای ما مدلل می‌کرد که فوراً تمام سرافکنده و خجالت‌زده بیرون می‌رفتیم.”

این ویدی یو به طرز زیبایی با چکامه و موزیک از زندگی طاهره قرة العین سخن می گوید. دیدن این وی دی یو بسیار جالب و نشاط انگیز است.

تحصیلات و گرایشات مذهبی:

طاهره در کودکی حافظ قرآن بود و به حل مسائل فقهی علاقه نشان می‌داد او ادبیات و شعر فارسی را نزد مادر خود و فقه، اصول، حدیث و تفسیر را نزد پدر، برادر(عبدالوهاب) و عمویش (معروف به شهید ثالث) فراگرفت. فلسفه، حکمت و عرفان را نزد دو تن از پسرعموهای پدرش آموخت، او با پسر عمویش ازدواج کرد، فاضل مازندراتی در کتاب “ظهور الحق” جلد ۳ چنین می نویسد که طاهره مدتها با پدرش در باب مسائلی چون ” قیامت و حشر ونشر و بعث و معراج و وعید و وعود و ظهور حضرت موعود” مباحثه میکرده و جواب قانع کننده ای در این خصوص دریافت نکرده بود بهمین دلیل پس از آشنائی با مکتب شیخی خود را “طالب معانی” و “بیانات” آثار شیخی و ” تشنه این جام” می یابد و پس از مطالعه آثار شیخی در اندک زمانی بر معارف این مکتب تسلط می یابد.

حضور در کربلا ، نجف و بغداد

او به همراه همسرش برای سیزده سال به کربلا و نجف رفت و تحصیلات در زمینه فقه، کلام و سایر علوم دینی را دنبال نمود و در این زمان به مکتب شیخیه گرایش پیدا کرده بود و مشتاقانه دروس شیخ احمد احسایی موسس مکتب شیخیه را دنبال می‌کرد که این سبب اختلاف بین او و شوهر و پدرشوهرش بود که پس بازگشت  به قزوین به دلیل این اختلافات اعتقادی از همسرش جدا شد و سه سال بعد به همراه خواهر و شوهرخواهرش به کربلا بازگشت. پس از بازگشت به کربلا شایعه بابی شدن وی به گوش روحانیون شیعه رسید و علمای کربلا خواهان اخراج طاهره از شهر شدند.

او در ماه محرم خشم علما را با پوشیدن تعمدی لباس‌های شاد و ظاهر شدن بی‌نقاب به بهانه جشن تولد باب بر انگیخت بنابراین گروهی از مسلمانان تندرو به تحریک روحانیون کربلا به محل سکونت وی حمله کردند حکومت عثمانی ناچار به مداخله شد و ابتدا وی را در کربلا در حبس خانگی نگه داشت سپس وی را به بغداد اعزام نمود طاهره سرانجام در اوایل سال ۱۸۴۷ میلادی در خانه شهاب‌الدین آلوسی، مفتی اهل سنت بغداد در حبس خانگی قرار گرفت

این ویدی یو چکامه و آوازی است در وصف طاهره قرة العین. بدون آن که جنبه مذهبی آیین بهایی مورد بحث ما باشد، زیبایی و هنر آهنگ و آواز این وی دی یو در برابر مصیبت خوانی و به سر و پیکر زدن مذهب شیعه قابل مقایسه نیست. از دیدگاه فرهنگی و ایرانی بودن، شنیدن و دیدن اینگونه اثر هنری و فرهنگی بسی شادتر، و ارزنده تر است.

اخراج از عثمانی و بازگشت به ایران

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی طاهره باعث رواج شایعات و تهمت هایی بی‌اخلاقی‌ بوسیله روحانیون تندرو متعصب اسلامی به او شده بود در چنین موقعیتی پدر طاهره از طریق خویشاوندی در عراق، والی عراق را ترغیب نمود که طاهره را به ایران باز برگرداند. در سال ۱۸۴۷ میلادی، طاهره به دستور حاکم عثمانی عراق از عراق اخراج شد. او قصد داشت مستقیم به تهران و نزد شاه رفته و او  را به آئین خود دعوت کند ولی پدرش متوجه نیت او شده و کسانی را به استقبال او فرستاد تا از میانه راه او را به قزوین باز گردانند. طاهره از عراق تا قزوین  به هر آبادی‌ای به تبلیغ آئین باب می پرداخت و در امر تبلیغ بسیار موفق بود.

بازگشت به قزوین و متهم شدن به صدور فرمان قتل بوسیله همسر سابق

سرانجام طاهره پس از سه سال به قزوین بازگشت. در قزوین تلاش های پدرش برای منصرف کردن او از مبلغ دین باب بودن و آشتی با شوهر سابقش بی نتیجه ماند. با ورود او درگیری‌های عمومی در قزوین افزایش یافت که اصولی‌ها و در راس آنان خانواده پدری طاهره از تریبون منابر به تبلیغ وسیع علیه بابی‌ها پرداختند و مردم را حتی از معامله با آنان منع کردند. این احکام به تدریج منجر به درگیری‌های بیشتر در بازار قزوین شد که از آن به تعبیر جنگ حیدری و نعمتی نام می برند. اندکی بعد پدرشوهر سابق طاهره که رهبر مذهبی شمرده می‌شد، در مسجد و هنگام نماز مورد حمله قرار گرفت و کشته شد و با آنکه قاتل فردی بابی بود که از شیراز به قزوین آمده بود ولی در قزوین شایع شد که طاهره در ترور عمویش دست داشته‌است. همسر سابق طاهره، ملا محمد تقی وی را متهم به صدور فرمان قتل کرد در نتیجه حاکم قزوین او را زندانی کرد. ولی طاهره با کمک زنان بابی دیگر از زندان گریخت و به تهران رفت.

این ویدی یو به طرز زیبایی با چکامه و موزیک از زندگی طاهره قرة العین سخن می گوید. دیدن این وی دی یو بسیار جالب و نشاط انگیز است.

این ویدی یو به طرز زیبایی با چکامه و موزیک از زندگی طاهره قرة العین سخن می گوید. دیدن این وی دی یو بسیار جالب و نشاط انگیز است.

واقعه بدشت و پیامد های آن

به گفته ریچارد فولتز، طاهره  در تهران به فکر تشکیل جلسه‌ای با حضور همه بابی‌های سرشناس افتاد. برجستگان بابی دعوت او را پذیرفتند و در ربیع‌الثانی سال ۱۲۶۴ هجری قمری و همزمان با محاکمه سیدعلی‌محمد باب در آذربایجان، این اجتماع در روستای بَدَشت از توابع شاهرود تشکیل شد. طاهره در اجتماع بدشت، در تاریکترین عصر تاریخ ایران کشف حجاب نمود، این اقدام باعث شد که عده‌ای او را یکی از اولین قهرمانان ایرانی جنبش زنان معرفی کنند.

در بدشت اختلاف نظر بین طاهره که خواستار جدایی کامل آئین باب از اسلام و اقدام نظامی برای دفاع از جامعه بابی بود و محمدعلی بارفروشی از سوی دیگر که محافظه کارتر بود در گرفت.  حاضر شدن او بدون نقاب و روبنده حاضران را دچار شوکه نمود.  از سوی دیگر، جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم  که خواسته او بود، موجب افزایش نگرانی‌های مأموران دولت، و آخوندها در آن زمان شد. گروهی از بابیان به تردید افتاده و به رهبری محمدعلی بارفروشی با وی مخالفت کردند.

سرانجام طاهره موفق شد در یک مباحثه، محمدعلی بارفروشی را متقاعد کند که احکام شریعت اسلام ملغی شده‌است. طاهره به همین مناسبت شعری نیز سرود و ملغی شدن احکام اسلامی را چنین تشریح کرد:
ای عاشقان، ای عاشقان، شد آشکارا وجه حق رفع حجب گردید هان از قدرت رب‌الخلق
آمد زمان راستی، کژی شد اندر کاستی آن شد که آن می‌خواستی، از عدل و قانون و نسق

ماجرای بدشت باعث شد که بابی‌ها با ماموران حکومتی درگیر شوند و طاهره برای مدت نزدیک به یک سال در روستاهای مختلف زندگی مخفیانه‌ای داشت وی زمانی که از نور قصد رفتن به قلعه طبرسی و پیوستن به سایر بابی‌ها را داشت با اتهام پیشین صدور فرمان کشتن عمویش، دستگیر و به تهران اعزام شد

دستگیری، خواستگاری نافرجام ناصرالدین شاه و قتل مخفیانه طاهره:

برای مدت حدود سه‌سال، طاهره در بالاخانه محمد خان کلانتر رئیس پلیس تهران در حبس خانگی بود و آنچنان هر روز بر شهرت او افزوده می‌شد که زنان برجسته تهران نیز به دیدن او می‌رفتند. در طول این سال‌ها باب اعدام شده بود و عده‌ای از هواداران او به قصد انتقام، به ناصرالدین شاه در نیاوران و در روز ۲۸ شوال ۱۲۶۸ هجری قمری تیراندازی کردند که این ترور نافرجام ماند. شاه نیز در عوض دستور کشتار بابی‌ها را صادر کرد.

گفته می شود پیش از اعدام طاهره در تهران ناصرالدین‌شاه که محصور جمال و کمال طاهره شده بود از او خواستگاری کرده‌است و در نامه ای خطاب به طاهره ابراز میکند، اگر طاهره از پیروی دیانت باب سر باز زند و به جامعه اسلامی باز گردد او را بانوی نخست (سرپرست بانوان حرم) دربار خویش میسازد. طاهره در اعلام مخالفت خود با این درخواست در پاسخ به او بیت زیر را برای شاه فرستاده‌است:
تو و ملک وجاه سکندری، من و رسم و راه قلندری اگر آن نکوست تو در خوری، اگر این بد است مرا سزا

سرانجام در سال ۱۸۵۲ میلادی با حکم دو مجتهد، بانویی که با جسارت کلامش آزادی بیان و انتخاب آزادانه مذهب و تساوی حقوق را برای زنان قائل بود و حاضر نشد کنیزی از کنیزان صیغه ای حرمسرای ناصر الدین شاه باشد و در حالی که بزرگان زیادی خرد و حیا و فضل او ستوده بودند. از جمله این افراد می توان آلوسی، مفتی بغداد  نام برد که در شرح شخصیت این بانوگفته بود:
“من در این زن فضل و کمالی دیدم که در بسیاری از مردان ندیده ام. او دارای عقل، حیا،  و صیانت بسیار بود”. به اتهام واهی مفسد فی‌الارض بودن محکوم به اعدام شد!، طاهره حدودا ۳۶ ساله بود که به طور مخفیانه او را به باغ ایلخانی بردند و پارچه ای ابریشمی در دهانش فرو کردند و بدن نیمه جانش را به چاه انداختند و چاه را با سنگ و خاک انباشتند!.

از طاهره (قُرةالعَین) چه می آموزیم

خانم ماریانا هاینیش (Marianna Hainisch) که مادر یکی از رؤسای جمهور اتریش و یکی از زنان پیشرویی که برای برای پیشبرد سطح معلومات و آزادی زنان زحمات بسیار زیادی کشیده است، در سال ۱۹۲۵ درباره طاهره چنین گفته است: ” قرةالعین قزوینی بزرگترین زن نمونه در زندگی من بشمار می رود. در هفده سالگی برای اولین بار نام و شرح شهادت او را شنیدم و با خود اندیشیدم آنچه که طاهره به قیمت جان خود برای زنان ایرانی انجام داد من هم باید برای زنان اتریشی انجام بدهم”.

از آن چه بر طاهره قرة العین گدشت، چه می آموزیم؟

همین نقل قول کوتاه مهمترین درسی است که همه زنان و مردان آزادی خواه باید در مقایسه تلاش های آزادی خواهانه این بانوی بزرگوار برای رسیدن به آزادی و حقوق بشردر جامعه است، مقایسه آرمان های روشنفکران جامعه های گوناگون آنروز، با این بانوی ارجمند، نشان از سطح فکر برتری برخوردار بوده است.    این بانوی گرامی،نخستین زن نامدار ایرانی بود که کشف حجاب کرد و طنین صدای رعد آسایش بر پیکر تاریخ ننگیین فتواهای قتل و کشتار مذهبیون اسلامی همچنان به گوش می رسد،

زمانی که به مرگ نزدیک می شد،  فریاد بر آورد: “میتوانید هر گاه که اراده کنید مرا به قتل برسانید اما جلوی پیشرفت و مبارزه زنان برای آزادی را که روزگارش بزودی خواهد رسید، نمیتوانید بگیرید”. و همه زنان آزادی خواه و خردگرا که از کشورهای اسلامی و خانواده های مذهبی برخواسته اند و با قوانین خرافی مذهبی به مخالفت و مبارزه پرداخته اند، از گذشته تا امروزشاهدی بر اثبات حقیقت این فریاد آزادی خواهانه در مخوفترین زمان حقوق زنان در ایران هستند، از طاهره باید شهامت آزادی بیان و مبارزه برای تساوی حقوق انسان ها بویژه زنان را آموخت!.

نکته پایانی بر این نوشتار

نویسندگان فضول محله بدون آن که وابستگی به یک مذهب و مرام خاصی داشته باشند،همواره تلاش دارند تا ایرانیان خردمند، برازنده، کوشا، شجاع، و میهن پرست به ویژه بانوان محروم و دربند را که نقشی در پیشبرد فرهنگ، سیاست، در جامعه بسته و عقب مانده ایران داشته اند  به خوانندگان خود بشناساند و از آنان قدردانی کند.  زیرا به باور ما هم میهنان گرامی آزادند تا هرگونه برداشت دینی، سیاسی ، و فرهنگی داشته باشند، و این اساس و مبنای آزادی، دموکراسی و سکولاریسم است.

  • Atosa

    از زمانی که آقای نوشیروان کیهانی زاده در مطلب نادرستی که در روزنامه شرق منتشر کرد و روز قلابی جهانی کورش را بر سر زبان اشخاص زودباور انداخت، هفت سال می‌گذرد. البته امسال که ۲۹ اکتبر برابر با هفتم آبان نبود و برابر با هشتم آبان بود. در نتیجه نمی‌دانم جهانیان در کدام هنگام روز جهانی کورش را برگزار کردند. فرض هم می‌گیریم که چنین روزی قلابی نیست و به قول کورش‌پرستان در تقویم سازمان ملل ثبت شده. پلمپ هم شده و دو منگوله بدان آویزان کرده‌اند. اما مایلم بدانم امسال چنین مراسمی در کجای ایران و جهان برگزار شده است؟ خوشحال می‌شوم اگر کسی عکسی یا فیلمی از چنین مراسمی را در رسانه‌های داخلی یا خارجی دیده است، آنرا به بنده نیز نشان بدهد تا مبادا آن موضع مبارک را ندیده از دنیا رفته باشم. بالاخره از یک چنین مناسبتی که «از دیرباز» ایرانیان و جهانیان آنرا برگزار می‌کنند، یک خبری، عکسی، فیلمی، چیزی باید باشد. نباید باشد؟

  • Jhigool

    آری ما اوهام پرستیم -تو ان نیز نیستی.

    • Atosa

      عفت کلام یه کوروش پرست که تا چاله میدان و احمدی نژاد ادامه پیدا کرده

  • Ahmadpayam

    اون واژه ای که به کار برده اید پلمپ نیست بلکه پلمب ریخت درست این واژه می باشد.

    • Atosa

      یعنی‌ کوروش به پشمت، نحو ه درست پلمب را یاد بگیرم؟خوشم میاد  که گوسفند نیستی‌

      • محمدعلی

        عجب! کمتـــر خانمی را دیده ام که با چنــین ادبیــاتی  سخن بگویــد!!! در اصطلاح به چنــین خانمهــایی میگوینــد آکلـــــه، لــذا از دوستــان خواهش میکنم سربه سر این آکلـــه خانــم نگذاریــد که اگر هزار نفر هم باشیــد ، او کم نمی آورد، پاچــه همــه شما خواهــد گرفت،.

  • Anjel1982

    آیا سخنان  شما می تواند معیاری  باشد بر درستی  یا نادرستی  سخن یا نوشته ی کسی؟؟؟
    اگر کوروش نمی بود آیا شما  چنین برافروخته می شدید؟
    شما بر آشفته اید . پس کوروش  هم هست.

    • Atosa

      پس اسلام هم دین به حقی‌ است که شما بر افروخته شدید؟ آره؟ من با افروخته از این دروغ بزرگم از این تاریخ جعلی

  • Sahameddinghiassi

    اکنون بسیاری از ما پیکان خودرا متوجه ملیت ها میکنیم
    و آنان را مقصر میدانیم بجای اینکه حساب ملتها را از حساب آدمهای زشت و غارتګر و
    شیاد جدا کنیم. 

     

    اکنون مردم ما از شدت ناراحتی ها سعی میکنند دیګران را
    مقصر بدانند در حالیکه مقصر اصلی هماناجهل نادانی و تمامیت خواهی خود ماست 
    درست مثل سیاهان آمریکایی که مرد یا مردم سفید را مقصر میدانند و شیادان هم
    در بین آدمهای سفید خود را پنهان میکردند 
    درصورتیکه بسیاری از همین سفید ها برای خاطر آزادی سیاهان آمریکایی کشته
    شدند  مثلا یکی از آنان آبراهام لینکلن بود
    که رییس جمهور آمریکا در آن زمان بود واز سیاهان حمایت میکرد یا جان کندی که راه
    دانشګاه ها رابر روی سیاهان ګشود و سیاهان همراه باحفاظت سربازان به دانشګاه ها
    میرفتند  حالا اګر سیاهی پیکان خود رامتوجه
    سفیدپوستان کنند اشتباه کرده است  حساب
    شیادان  غارتګران دزدان و تمامیت خواهان و
    دیکتاتور ها را بایست از حساب بقیه کاملا جدا کرد.

     

     

     

     

    دوستان ګرامی  کشورهای مثلا عرب یا عرب
    شده یا نیمه عرب  هم مثل بقیه ملتهای دنیای سوم در زیر استعمار و استحمار بین
    المللی و دارند خرد میشوند  و آنان هم برای خیزش برای آزادی و برابری در
    نبرد هستند  تازیان بقول شما و عربان هم دچار کابوس تفرقه اندازی 
    ظلم فساد حاکمان جبار خودشان یا به آنان تحمیل شده شان هستند   یک یک
    دانشجوی عرب  والا و یک کارګر ترک و یا یک مهندس ویا پزشک از ایران یا افغان
    باید همه محترم باشند  مشګل ما دزدی فساد شیادی خاین بودن  و سو استفاده
    از دین و یا هر مکتب دیګری است   عربان و ترکان و دیګر ملتهای خاورمیانه
    و آسیای مرکزی از ازبکان ګرفته تا عراقی ها و شمال آفریقا همه ما یک ملت
    هستیم   و با هم در طی هزاران سال مخلوط شده ایم   دلیل آنهم
    شباهت ما باهم است  از نظر فیزیکی   بسیاری از دانشجویان عرب حتی
    عربستان سعودی من شبیه ایرانیان هستند . ایرانیانی که طی قرون ګذشته از هند
    ګرفته تا به اروپا مهاجرت کرده اند   دمیدن به آتش تفرقه به نفع
    غارتګران بین المللی است.  بیایید حساب مردم شیاد دزد حقه باز تمامیت
    خواه غارتګر را از حساب دیګر ملتهای خاورمیانه شمال آفریقا و آسیای 
    مرکزی جدا کنید 

     

    مشګل ما اکنون مشګل دزدی فساد  و خیانت است که تحت رهبری اربابان به دست خاین
    های محلی و ملی انجام می پذیرد  در این
    هنګامه توهین به سایر ملتهای در بند فایده ای ندارد   آنچه بد است این است که کسانی که به علف اولفی
    میرسند یکسره خودشان مردمشان را
    فراموش کرده به دامان فساد می افتند  شیادی
    دزدی رشوه خواری و خیانت را پیشه میکنند. 
    آنچه که مسلم است بسیاری از ما اکنون در ګیر مشګلات بین المللی هستیم که از
    یک طرف اربابان بین المللی با داشتن تشکیلات خیره کننده خود برای ما راه و خط تعین
    میکنند و با کمک وسایل ارتباط جمعی که در اختیار دارند و با دستیاری عوامل خود فروخته نادان طماع و تمامیت
    خواه و ابله خود به مرحله اجرا در میآورند 
    و بعد مارا هم بنامهای مختلف تازی ترک 
    پارسی  عرب عجم  لر کرد 
    پشتون  ازبک  آریایی و غیر آریایی  مسلمان و غیر مسلمان  بابی بهایی 
    رشتی اصفهانی  و… بجان هم
    میاندازند  و با ساختن جوک ها و … برنامه خود را بمورد
    اجرا میګذارند  حتی بین زن و مرد هم اختلاف
    میاندازند  زنان را از مردان جدا و برعلیه
    هم وارد کارزار میکنند؟  آنچه ما احتیاج
    داریم اتحاد  همکاری  علم 
    صنعت  کار تولید  دانشګاه 
    آسانی ازدواج  اینکه جوانان ما به
    خود ارضایی و یا ریاضت  روی نیاورند  ورزش 
    تفریح های سالم و پیشرفت و کوتاه کردن دست دزدان وغارتګران بین المللی ملی
    و محلی است  راههای دیګر علاوه بر باور
    کردن شعله نفاق همه به نفع دشمن نادیده با هوش ثروتمند  با برنامه است.  آنان که حتی طبقه متوسط کشورهای خودشان راهم
    قربانی میکنند و با خوراندن خوراکهای مصنوعی مملو از هورمون ومواد نګه دارند  و چرب کنند 
    برای آنان سرتان و چاقی بیش از حد و انواع اقسام بیماریها را هدیه میآورند. آنان با بی تفاوت کردن عموم مردم دنیا و یا
    خریداری نخبه ګان برنامه های خود را اجرامیکنند. دیروز یک دختر آمریکایی میګفت  ماشینی خریده به مبلغ  ۲۰ هزار دلار 
    اکنون بیش از ۲۵ هزار دلار قسط داده است ولی اکنون ماشین تنها ۸ هزار دلار
    ارزش دارد ولی او هنوز به بانک ۱۷ هزار دلار بدهکار است . دوست من خانه ای خریده
    به مبلغ  ۱۴۰ هزار دلار  ۷۰ هزار دلار نقد پیش قسط داده است و ۴۰ هزار
    دلار خرج تعمیر خانه کرده است  و ۱۵۰ هزار
    دلار در طی یازده سال قسط مالیات و بیمه داده است 
    اکنون خانه ۱۵۰ هزار دلار ارزش دارد و او به بانک ۲۲۰ هزار دلار بدهکار
    است  شرکت بیمه تنها از او پول ګرفته و هیچ
    کمکی نکرده است  یعنی آنهم یک شرکت دزد است
    که تنها صدها برګ کاغذ میدهد ولی در موقعی که احتیاج است از دادن خسارت طفره
    میروند.  این وضع دنیا است  دانشجوی ایرانی در دنبال دانشګاه است ولی
    دانشجو آمریکایی دانشګاه اورا دنبال میکند؟ 
    ولی به معلم در آمریکا میګویند با بچه ها خوش باش تفریح کن  بازی کن 
    که به آنان خوش بګذرد  درس نه
    ده؟  در ایران تورم ثروتهای کوچک را تباه
    میکند و در آمریکا پایین آمدن غیرعادی قیمتهای مسکن و.. سایر چیزها؟  ما احتیاج داریم که فعال باشیم و متحد  غذای طبیعی و یا اورګانیک تهیه کنیم و خودمان
    را به دست غذاهای مصنوعی مضر ندهیم   بهم و
    به باورهای هم احترام بګذاریم  بازیچه
    تفرقه دست ابرقدرتهای نادیده نشویم  عوض
    جدال با هم با مرکز و منبع اصلی وارد نبرد شویم 
    که همانا جهل بیکاری فساد تمامیت خواهی دزدی رشوه خواری  است  
    خود بخود مشګلهای دیګر حل خواهد شد. 
    یک انسان خردمند و وارسته و والا را نمی شود به آسانی خرید و تبدیل به آدمک
    کرد؟ و برضد دیګران به خدمت ګرفت؟ 

    • Ali Jolan

      واقعا که ننگ  بر شما که ظلمت  جهل و شیطان پرستی را  به  نور دین مبین اسلام  که موید به  وحی  و کلام  الله است  ترجیح  داده اید.

      • Sahameddinghiassi

        وافعا که جای تاسف
        است  من از نکوهش  دزدی غارتگری 
        فساد بی عدالتی  نوشته ام و مشگل ها
        را از جهل و خرافات دانسته ام ولی این دوست مرا در مقابله با دین مبین اسلام قرار
        میدهد آیا این انصاف است ؟ نتیجه این تنفر همین است که می بینیم بدون اینکه مطلب
        ها را بخوانند با نیروی دعوا و نبرد جلو میآیند 
        آنوقت ما توقع داریم که به صلح آرامش 
        پیشرفت  برسیم.  مشگل ما همان مشگل غرور های کاذب حمله های بی
        جهت است  درست مثل دویدنهای بی جهت
        بوفالوها که تمامی نیروی خود را عوض بکار بردن در راه درست در دویدن بی هدف بکار
        میبرند. مبنای کار ما هم مخالفت است باهرکس و بدون دلیل. آیا عالم بودن و اینکه
        اکثر مردم ما هم مثل مثلا آمریکایی ها دانشگاه رفته باشند ضد اسلام است؟  آیا خرد ضد اسلام است  آیا اتحاد ضد اسلام است  آیا دانش ضد اسلام است. آیا ما بایست تا ابد
        برسر درستی شیعه سنی و سایر فرقه ها باهم در جدل و کشت کشتار باشیم. متاسفانه تمامی
        دستورهای درست را کنار گذاشته ایم وبا سرسختی با فروع های دین بجان هم افتاده ایم
        و همدیگر را کافر مرتد و… میدانیم. آیا این تفرقه ها و این تعصبات بدون پایه
        علمی مارا بجایی خواهد رساند یا بیشتر در دام استحمار و استعمار فرو خواهیم رفت. بیش
        از پنجاه میلیون مسلمان تحصیکرده در غرب با بی هدفی زندگی میکند نه غرب آنان را
        میخواهد و نه به آنان همان کاری را میدهند که به همتایان غیر مسلمان میدهند. به غیر
        از عده معدودی بسیار تیزهوش بقیه که مدیران خوب و معلمان خوب و مهندسان خوب و حتی
        پزشگان خوب در کشورهای اسلامی بودند اینجا به کارهای سطح پایین مشغولند آیا پزشگی
        که در اینجا غرب زمین می شوید ولی با ثروتهای کشورهای اسلامی تحصیل کرده است باعث
        هدر رفتن نیروهای انسانی ما نیست؟

         

        این آتش فتنه بین
        بادینان  بی دینان  و دشمنی بین دینها و غرورهای بدون دلیل و بدون
        پایه و تعصب های غیر علمی و خرافات و جهل همه ساخته دست استعمار بین المللی است که
        چون خوره به جان مردم ما افتاده است.  عقده
        های جنسی  بیکاری هم به آنان اضافه گردیده
        اند. عوض یک تساهل و یک همراهی یک حسادت ویک عقده در میان مردم ما پرورش یافته
        است. 

  • Sahameddinghiassi

    من که همه را دعوت به وحدت و دوستی و علم کرده بودم   شیطان پرستی در کجای نوشته من بود یا ضد اسلام نوشتن. لااقل مطلب ها را منصفانه بخوانید بعد حمله کنید نه آدمک وار و بدون خرد و منطق؟ 

  • continental89

      من فکر میکنم  در این مقاله و در مقاله “یکی از مزایاای حجاب  اسلامی ……………………….” خیلیها از اسل مطلب خارج شد ه اند .  در این دو مقاله بحث  فدرالیسم و جدائی  و تجزیه و…………… نیست , که  هم ترکها و هم فارسها  با هم  چنین بر خوردی دارند و بدتر از همه فوحشهای ناموسی که به هم میدهند, واقعن  خیلی بد است.  اگر نمی تونید با هم بحث سازنده بکنید , اقلن از فوحشهای ناموسی به هم خود داری کنید!!!