عملکرد زمامداران کشورهای جهان در برابر ملتشان
تا آن جا که ما می بینیم، تلاش و کوشش بیشتر مسئولان و زمامداران کشورهای جهان، در راه منافع ملت خودشان است و به کشورهای دیگر کاری ندارند. تنها رابطه آنان بایکدیگر، سودجویی و بهره برداری برای افزودن بر خزانه و سرمایه های کشور است. اگر تجارت و یا قرار داد با کشور دیگری در میان است، هر دو سوی قرارداد می کوشد که برای کشور وابسته خود بهترین سود و بهره مندی را داشته باشد.
شرایطی که یک کشور در اختلافی شرکت می جوید
برخورد و جدال میان دو و یا چند کشورممکن است به دو روش انجام گیرد:
۱- هنگامی که اختلاف و بگو مگوی مرزی در میان باشد- در چنین موقعیتی هر یک از دو کشور، وزنه را به سوی خود می کشد، و بر آن است تا گوشه ای از خاک همسایه را نیز از آن خود سازد. به عنوان نمونه؛ پاکستان و هندوستان سالهاست که بایکدیگر مشاجره مرزی دارند. چین و ژاپن نیز به تازگی بر سر مالکیت جزیره ای به جان هم افتادند.
۲- هنگامی که کشوری منافع خود را در جایی دیگر می بیند- کشورهای باختری به دنبال منافع خود، سرتاسر جهان به ویژه آفریقا، آمریکای جنوبی، و خاورمیانه را به آتش و خون کشاندند. آنان هرکجا طعمه ای یابند و شکاری ببینند، بدان سوی رفته، دام می گسترند، و تیری رها می کنند. و بدون تردید هیچکدام از این کارها برای صدقه، خیرات، و روز آخرت نیست. کودتای انگلیسی- آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران، یورش و تجاوز آمریکا به کشور شیلی و پاناما، و یا به اشغال در آوردن عراق، و افغانستان در دهه کنونی، نمونه های دیگر آن است.
آیا ضرورتی دارد که وارد جنگ و اختلاف میان اسرائیل و فلسطین شد؟
در مورد اختلاف میان اسرائیل و فلسطین، راه حل آنست که نمایندگان هردو گروه با نشست و گفتگوی اساسی و منطقی با یکدیگر، به یک تفاهم و دوستی برسند. کسی و کشوری نباید و نمی تواند در کارشان دخالت کند. چنانکه در مورد اختلاف انگلیس و آرژانتین بر سر جزیره فالکند، و یا در یورش و حمله روسیه به داغستان، کسی دخالتی نکرد. اگر آمریکا و دولت های اروپایی با اشغال افغانستان از سوی روسیه وارد گود شدند و به طور غیر مستقیم به جنگ با آن کشور پرداخنتد، تنها به دلیل حفاظت و نگهبانی آنان از مناطق نفتی خیج فارس و دور نگاهداشتن آن از دسترس روسها بود.
جنگ اسرائیل و فلسطینی که عرب ها در آن شرکتی ندارند.
آیا شگفت انگیز نیست که بدانیم در اختلاف میان فلسطین و اسرائیل، کشورهای کوچک و بزرگ عربی که با آنان هم زبان، هم نژاد، و هم مذهب می باشند، سوای شعار دادن، کمکی انجام نمی دهند و عملن در این زد و خوردها شرکت نمی کنند؟. آنان به خوبی تجربه شکست اعراب را در جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ با اسرائیل به خوبی می دانند. بنا براین، ترجیح می دهند که با دم شیر بازی نکنند. حال، نمی دانم چرا ما شیعیان آنهم از نژاد ایرانی که ۱۴۰۰ سال از تجاوز تازیان رنج برده ایم، کاسه داغ تر از آش شده، و باید سلسله جنبان این ماجرا باشیم؟!.
جنگ میان فلسطینی ها و اسرائیل
همانگونه که از اخبار بین المللی می شنویم فلسطینی ها به کمک سپاه پاسداران، با پرتاب صدها موشک به درون اسرائیل، آنان را وادار به پاسخ گویی نمودند. پاسخی که به بمباران بخش بزرگی از غزه و کشته شدن نزدیک به ۱۶۲ نفر بیگناه انجامید. در این یورش بی منطق و حساب نشده که با تشویق و تحریک رژیم تروریستی ولایت فقیه صورت پذیرفت، و پاسخ سخت و خشونت باری که از سوی اسرائیل داده شد، هردو سوی قضیه مورد ملامت و سرزنشند. ویرانی بخش بزرگی از دو کشور، و کشته شدن مردم بیگناه، نتیجه خود کامی فلسطین و اسرائیل، و افسار گسیختگی رژیم خودکامه ایران است.
این ویدی یو گزارشی است کوتاه که چگونه حماس اسرائیل را موشک باران کرد، و اسرائیل چگونه به تلافی پرداخت.
نگاهی به رفتار و عملکرد رژیم اسلامی
و اما، رژیم اسلامی حاکم بر کشورمان از همکاری با حزب الله لبنان و فلسطینی ها در بمباران کردن اسرائیل، و یا همکاری با بشار اسد در کشتار مردم بیگناه سوریه به دنبال چه منفعت، چه درآمد، و چه بهره برداری از آنان برای کشورهان است؟. ما چه دشمنی می توانیم به اسرائیل که کمترین بدخواهی و ضدیتی با ما ندارد، از خود نشان دهیم.؟ به دنبال جاه طلبی و بلند پروازی های خامنه ای، نوکران و چاپلوسان گرداگرد او نیز در رجز خوانی و اقدام به حمله به اسرائیل با وی همکاری نمودند.
اگر رفتار زشتی که رژیم اسلامی تا کنون در نگاهداشتن بشار اسد جنایتکار بر سر قدرت انجام داده، در مورد اسرائیل و فلسطین انجام داده، و میان آنان واسطه گری کرده بود، چه بسا تا کنون میان آندو صلح و آشتی به وجود می آمد. در این جنگ ویرانگر میان اسرائیل و فلسطین، محمدمرسی رئیس جمهور مصر با وساطت خود دست کم شعله جنگ را پایین کشید، ولی رژیم اسلامی چه کار کرد؟، با فرستادن مزدوران سپاه و موشک باران کردن اسرائیل، و تحریکات داخلی، آتش دشمنی و جنگ افروزی را هر لحظه برافروخته تر می کند!.
علی لاریجانی: “دفاع مقاومت در غزه گوشه کوچکی از قدرت موشکی ایران است”
این ها از شکر افشانی علی لاریجانی رٔییس مجلس شورای اسلامی است که در روزنامه جوان چهارشنبه اول آذر ۱۳۹۱ نوشته شده است: “رژیم صهیونیستی باید بفهمد که دفاع مقاومت در غزه تنها گوشه کوچکی از قدرت موشکی ایران است”. او روز سه شنبه گذشته درهمایش بسیجیان، زندگی رهبر معظم انقلاب را تجلی سبک زندگی عاشورایی دانست و افزود: رهنمودهای ایشان به حزب الله و حماس کمر اسرأییل را شکسته است”. خوانندگان ما به خوبی در می یابند که چنین شعار و ادعایی ولو هم پوچ و دروغ باشد، عملاً اعلام جنگ با اسرائیل است.
سعید جلیلی: “ایران با صلابت از مقاومت پشتیبانی میکند”
سعید جلیلی دبیر شورایعالی امنیتی ملی گفته است: “جمهوری اسلامی ایران همچون گذشته با افتخار و صلابت پشتیبان فلسطین و مقاومت است و امروزه غزه صحنه ٓازمون صدق مدعیان دفاع از امت اسلامی و مقاومت فلسطین است”. او در دیدار با نخست وزیر سابق عراق گفت: “حماقت راهبردی رژیم صهیونیستی در تهاجم به غزه بار دیگر خوی تجاوزگری و جنایت پیشگی صهیونیستها را هویدا ساخت. حمایت صادقانه جمهوری اسلامی ایران، حزب الله لبنان، عراق و شیعیان بحرین از غزه و مقاومت فلسطین نشاندهنده وحدت شیعه و سنی در دفاع از مصالح امت اسلامی است و تلاش مذبوحانه دشمنان برای ایجاد اختلاف در امت اسلامی را نقش برآب کرده است”.
نگاه کنید، مثلاً این آقا دبیر شورای عالی امنیت ایران است!. او به جای رفع هر کدورت و بدبینی و تنش زدایی کشورهای دیگر نسبت به کشورمان، و به جود آوردن شرایط و محیط سازش و آشتی، با این روش خصمانه و گفتار تحریک آمیز عیناً طبل جنگ می کوبد. رفتار ناهنجاری که می تواند سپاه غرب و اسرائیل را به در دروازه های ایران آورد و کشور و مردم ما را در آتشی از جنگ و خون قرار دهد!.
این ویدی یو تظاهرات علیه اسرائیل را نشان می دهد. خامنه ای با بیشرمی عنوان کرده که هر جوانی در راه غزه کشته شود، شیهد است. کسی نیست که از شیخ خودکامه بپرسد، اختلاف میان حماس و اسرائیل به ما چه مربوط است؟. آیا ما سر پیازیم، و یا ته پیاز؟. شما هزاران جوان و نوجوان ایرانی را در جنگ خود ساخته با عراق به کشتن دادید. حالا ما چه بدهکاری دیگر به تازیان داریم که باید باردیگر جوانانمان را در راه آنها فدا کنیم؟!.
رژیم اسلامی از چه کسی وکالت می گیرد؟
باید دید رژیم ایران این همه فتنه گری و آشب طلبی را از چه کسانی وکالت گرفته است؟. چه افرادی به یک مشت آخوند وکالت داده اند تا با همدستی مزدوران فلسطینی و لبنانی علیه کشور دیگری که کمترین برخوردی با ماندارد وارد جنگ و ستیزه شویم؟. آیا این رژیم نماینده و برگزیده مردم است، و یاخود جوش بوده و مردم در گزینش آن دخالتی نداشته اند، و یا و مانند دوران استبداد پیش از ۲ سده پیش، ارباب، مولا، و آقای مردم می باشد و جای هیچگونه پرسش و اعتراضی نیست؟. رژیمی که کمترین احساسی نسبت به مردم و سرزمین ما ندارد و هرگز خود را پاسخگو در برابر ملت نمی داند. این رژیم سرکش و خودکامه، به هر جنایت، غارتگری، حاتم بخشی، حیف و میل خزانه و اموال مردم دست می زند.
سزای شیطنت و خلاف کاری این رژیم چیست؟
این دیگر وظیفه جوانان مملکت است که چنین رژیم یاغی و طغیان گر را بر سر جای خود نشاند. باید همه کسانی که در این فتنه گری ها افسار گسیخته بوده و بدون خواست مردم و منافع کشور به چنین کارهای تروریستی و آشوب طلبی دست داشته اند، در دادگاههای مردمی محاکمه، و به سزای اعمالشان برسند. باید آنان پاسخگوی قتل ها، شکنجه ها، تجاوز و بی حرمتی به زنان و جوانان، و دیگر باوران باشند.